بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
کد خبر : ۱۲۳۳۸۶

واکنش محتاطانه بازار به دو موضوع کاهش نرخ سود سپرده‌‌های بانکی و افزایش قیمت دلار در بازار آزاد، شفافسازیهای پرحاشیه خودروسازان در قبال تخصیص ارز مبادله‌‌ای به آنها و تصمیم دولت به جلوگیری از افزایش نرخ محصولها در صنایع مختلف، همه این عوامل بحث‌‌های مهم این روزهای بازار سرمایه است. بازاری که فعالان آن طبق نظر کارشناسان، باید از این پس تصمیم‌‌گیری‌‌های بلندمدت‌‌تر در سرمایه‌‌گذاری‌‌ها اتخاذ کنند، چراکه دولت در حال حرکت دادن اقتصاد کلان به سمت تصمیمهای باثبات‌‌تر است و این پدیده را باید در کشور به فال نیک گرفت.

هفتهنامه بورس در میزگرد این هفته با حضور خانم «اکرم یارمحمدی» معاون سرمایهگذاری گروه توسعه مالی مهر آیندگان و آقای «سید فرهنگ حسینی» کارشناس سرمایه‌‌گذاری شرکت مشاوره سرمایه‌‌گذاری نوین، به بررسی تاثیر این تصمیمهای کلان بر بنگاه‌‌های بورسی و سرنوشت بازار در آینده نزدیک پرداخته است. متن کامل مباحث مطرح شده در این میزگرد به شرح زیر است.

بورس در قبال دو موضوع کاهش نرخ سود سپرده بانکی و افزایش نرخ دلار واکنش چندانی نشان نداده است. علت آن چیست؟

اکرم یارمحمدی: البته من همین انتظار را داشتم. نرخ سود 21 درصد در شرایط حاضر خیلی نرخ پایینی نبود که نقدینگی از سمت بانک به سمت بورس برگردد، ضمن اینکه وقتی نرخ 21 درصد بهصورت رسمی اعلام میشود، یعنی نرخ سرمایهگذاری بدون ریسک را که پیش از این خیلی پایینتر بود، اصلاح کردیم؛ یعنی به جای نرخهای پیشین اوراق مشارکت 17 درصدی، الان نرخ بهره 21 درصدی داریم. درنتیجه همین موضوع انتظار سرمایهگذار را از بورس بالا میبرد؛ یعنی سرمایهگذار دیگر حاضر نیست با صرف ریسک 5-4 درصدی، با نرخ 25 درصد سود سرمایهگذاری کند، یعنی نسبت قیمت به درآمد( P/E) برابر 4 را هم خیلی مقبول نمیداند و انتظار دارد قیمتها باز هم کاهش یابد تا بتواند رقابت معقول تری با بازار پول داشته باشد. ضمن اینکه نکته دیگری که حایز اهمیت است اینکه هنوز این قانون بهطور 100 درصد اجرایی نشده است و اگر به خیلی از بانکها مراجعه کنید، بانکها هنوز نرخ 21 درصد را اجرا نمیکنند. تا این قانون اجرایی شود و بانک مرکزی روی این قانون نظارت کند، زمان بیشتری به طول میانجامد.

نرخ دلار در زمان حاضر با این تغییر دیگر بهعنوان یک بازار رقیب برای بازار سرمایه نیست بلکه بازار ارز رقیبی برای بازار پول است و آنانی که ریسکپذیرتر و درواقع نوسان‌‌گیر و سفتهباز هستند، که پولشان را طی چند ماه گذشته از بازار سرمایه بیرون کشیده و در بازار پول سرمایهگذاری کردهاند، الان پولشان را به سمت بازار ارز میبرند. بازار سرمایه ما آنقدری که باید تخلیه شود، شد و آنقدری که باید پول از آن خارج شود، خارج شد. خیلی از آنانی که تازه وارد بورس شدهاند، چند ماهی است که چه با سود و چه با زیان به فعالیت پرداختند و به این نتیجه رسیدند که خیلی نمیتوانند از بازار سرمایه، بازدهی مورد انتظارشان را بهدست بیاورند. به همین دلیل، الان خارج شدند و ممکن است که آنان در این مدت به سمت بازار ارز رفته باشند که رقیب بازار پول است. ارز خیلی نمیتواند برای بازار سرمایه رقیب و یا درواقع خطرساز باشد مگر اینکه صحبت‌‌هایی که مطرح است و بهعنوان مثال نرخهایی بالاتر از نرخهای کنونی دلار که برخی پیشبینی میکنند، اتفاق بیفتد که این در گذشته هم مطرح بود و در آخرین موردی که دلار بهطور قابل ملاحظهای رشد کرد و به حدود چهار هزار تومان رسید، زنگ خطری برای بازارهای رقیب بوده است. من خودم پیشبینیام این نیست که دلار باز نرخهای پیشین را لمس کند و یا سیاستی مبنی بر این وجود داشته باشد، اما باز با این حال اگر چنین اتفاقی بیفتد و این روند ادامه داشته باشد، ما باید منتظر یک تکان رو به پایین و افت در بازار سرمایه باشیم.

اثری بر روی شرکتها نمیگذارد؟

یارمحمدی : اگر بخواهیم همه عوامل را در کنار هم تحلیل کنیم، بار گذشته نیز که ارز پله پله به چهار هزار تومان رسید، در ابتدا اثرگذار نبود، یعنی در ابتدا بعضیها به این نتیجه رسیده بودند که پولشان را از بازار سرمایه خارج کنند و یا کسانی که پول در بانک داشتند، به سمت بازار ارز بردند. زمانی که دلار 1100 یا 1200 تومان بود و صحبت از دوهزار تومان که میشد، بازدهی قابلقبول و مناسبی بود. بنابراین آنان که سفتهباز بودند، به سمت بازار ارز گرایش داشتند و آنان که سرمایهگذار بودند و درواقع بهدنبال یک بازدهی مطمئنتر و بادوامتر بودند، تحلیل کردند و تحلیلشان منجر به این شد که بفهمند سهام پتروشیمی چقدر ارزنده است؛ چراکه در حال صادرات است. و یا اصلا فرقی نمیکرد با چه سهم و شرکتی سرمایهگذاری کنند بلکه قیمتها بهطور عمومی در حال رشد است یعنی به تبع نرخ دلار و نرخ ارز، حتی نرخ کالاها در حال رشد است و حتی کالاهایی که ارزبر نبودند، با همان نرخ رشد دلار در حال رشد بودند. اگر ما در همان مقطع سهم را بهعنوان یک کالا در نظر میگرفتیم، این پرسش وجود داشت که چرا قیمت سهم در حال افت است؟

این تحلیلها در کنار هم و در کنار صادرات شرکتهایی که ارزآور هستند و مازاد تراز ‌‌ارزی دارند، موجب شد که ضمن فروکش کردن التهابها، به این سمت برگشتیم که رشد بازار سرمایه را از حدود مرداد و یا شهریور 91 شاهد بودیم. این بار هم اگر در بازار ارز چنین رخدادی داشته باشیم و چنین انتظاری در سرمایهگذاران وجود داشته باشد، در بازار سرمایه ابتدا ما با یک افت و رکود مواجه میشویم و سپس دوباره بازار خودش را با شرایط تطبیق میدهد، اما نکتهای که وجود دارد اینکه امسال ما به مجامع نزدیک هستیم و افت بورس اتفاق افتاده است. اگر فرض کنید که باید بهواسطه رشد بیش از افتی هم وجود داشته باشد، این افت را دیدیم و من خودم فکر میکنم با توجه به در پیش بودن فصل مجامع، افت قیمت‌‌ها در حدی نیست که کف قیمتهایی که پیشتر شکل گرفته است را دوباره ببینیم و یا درنهایت شاید تا همان سطح افت داشته باشیم.

فرهنگ حسینی: نرخ دلار چند هفته است که افزایش داشته و تا بخواهد که اثرش را روی شرکتهای بورس بگذارد، باید زمان سپری شود و در یک سطح خاصی پایدار شود تا تحلیلگران بپذیرند که باید نرخهای جدید را اعمال کنند و یا مدیران در شرکتهای خودشان نرخهای جدید را اعلام کنند و در بودجهها تجدیدنظر کنند. به همین دلیل، اثر تغییر نرخ دلار با یک فاصله تقریبا سه تا 9ماهه در میزان سود شرکت‌‌ها اثر می‌‌گذارد. اضافهبر این، قیمت محصولهای پتروشیمی مانند متانول سقوط سنگینی را در این بازه داشته است؛ یعنی در بهترین حالت افزایش نرخ دلار افت قیمت محصولها را پوشش میدهد و بر شرکتهایی که واردکننده هستند، اثر منفی خواهد داشت. دولت اعلام کرده است تا آخر خردادماه اجازه افزایش نرخ هیچ محصولی را نمیدهد البته اعلام اینکه ارز مبادلهای به صنایع تعلق میگیرد بهویژه صنعت خودروسازی بهعنوان یکی از صنایع ارزبر، در حقیقت نگرانیها رفع شده است. البته برخی شرکتها که مواد اولیه آنها وارداتی است، از این ناحیه هنوز آسیبپذیر هستند. نرخ سود بانکی تا مدتها روی 17 و 18 درصد بوده است که تفاوت چهار تا پنج درصدی را با رقم پیشین دارد. اما بهخاطر ریسکهایی که به بازار تحمیل شده است و ضررهایی که یک عده در آن شرایط داشته‌‌اند، الان دیگر حاضر نیستند دوباره بهخاطر پنج درصد ریسک کنند و permium که نیاز دارند، دستکم 10 تا 15 است که بخواهند این ریسک را تحمل کنند. کاهش نرخ بهره روی بازار اثر دارد که شاید بتوان گفت برگشت کوتاهمدت پس از افت اخیر بازار بر همین مبنا بوده است، اما مقدار تغییر آنقدر نبوده است که بخواهد بر نسبت قیمت به درآمد(P/E) بازار تاثیرگذار باشد. ریسک بازار به اندازه کافی بالا رفته و درواقع پول هم از بازار ترسیده است.

در برخی از نشریهها و تحلیل‌‌های اقتصادی گفته می‌‌شود این تغییر نرخ سود درحدی نبوده است که اثر بااهمیت در وضعیت بنیادی بنگاهها داشته باشد، تحلیل شما چیست؟

یارمحمدی: به نظر من اتفاقی در بازار سرمایه افتاده که کمی با گذشته متفاوت است. اگر از بعد رفتار سرمایه گذار بررسی کنید، مقداری تفاوت میبینیم. پیشتر انتظارها بیشتر شکلدهنده بازار بود اما الان واقعیتها شکلدهنده بازار هستند و انتظارها کمتر شده است. بهطور طبیعی وقتی نرخ هزینه بانک پایین بیاید، حتما باید نرخ تسهیلات آن هم پایین بیاید چون بانک هم میخواهد از آن پول درآمدزایی کند. پس نرخ را نمیتواند خیلی بالا قرار دهد. بالاخره بازار پول یک بازار رقابتی است. در بحث هزینههای بانکها با اینکه هزینههای آنها بالا بود، اما باز با یکدیگر رقابت میکنند و اگر بیتفاوت باشند، منابعشان از بانک خارج میشود. پس هر روز بانکها مجبورند نرخ سود خود را متناسب با شرایط رقابتی قرار دهند. در مورد تسهیلات هم به نظر من همینطور است. نرخ تسهیلات هم باید ثباتی پیدا کند و رقابتی بهوجود آید که بانکها بتوانند بهتر تسهیلات دهند. اما اینکه میگویم رفتار سرمایه‌‌گذاران تغییر کرده، به این خاطر است که ظاهرا منتظر هستند ببینند واقعا این نرخ پایین میآید. یک مقداری بی‌‌اعتمادی نسبت به گذشته وجود دارد و درواقع سیاستهای خیلی دفعی که بهوجود میآمد، تا حدودی اعتماد را کم میکرد. این هست که وقتی یک خبری منتشر میشود، به جای اینکه به سرعت تاثیر بگذارد، سرمایه‌‌گذاران صبر میکنند تا این را هضم و اجرا شدن آن را با متغیرهای موجود بررسی کنند. چراکه با تغییر یک متغیر ممکن است همه متغیرها دستخوش تغییر شوند؛ چراکه شرایط آزمایشگاهی نیست که همه‌‌ متغیرها را ثابت فرض کنیم و من فکر میکنم که بازار ما قدری در تصمیم‌‌گیریها احتیاط می‌‌کند که این احتیاطش بد نیست. به خاطر اینکه رفتارهای هیجانی را در بازار کمتر میکند و بهناچار آثار تصمیمها را ما با فاصله بیشتر میبینیم و یک مقدار ملایمتر این آثار شکل میگیرد. بهعنوان مثال، اگر در گذشته با یک خبر، صف خرید بهشدت شکل میگرفت و یا برعکس صف فروش، اما الان به نظر میرسد یک مقداری ملایمتر تاثیر میگذارد.

در مورد نرخ تسهیلات، من فکر میکنم اگر بانکها نرخ تسهیلاتشان را پایین نیاورند، خود شرکتهای بورسی این فرصت را دارند که بخواهند اوراق مشارکتی منتشر کنند که دستکم یکی دو درصد بیشتر از نرخ سود بانکی، بازدهی داشته باشد. نظر شما چیست؟

یارمحمدی: بله؛ بهویژه در مورد شرکتهایی که طرح دارند و انتظارها نسبت به ظرفیت و آینده اینها در بازار وجود دارد و اینکه در کنارش هزینه اجرای طرح معقولتر و متعادلتر می‌‌شود، حتما تاثیر خواهد داشت. اما به نظر من، حتما تغییر رفتار داشتیم و این تغییر رفتار را ما در مسایل مختلف طی چند ماه گذشته دیدیم. بهعنوان مثال، خبر خوب بینالمللی میآید اما باز بازار ما نسبت به آن چیزی که پیشبینی میکردیم، کمتر واکنش نشان داده است.

حسینی: نرخ بهره بانکها و تسهیلاتی که اعطا میشود، بلندمدتتر از سپردههایی است که جذب میشوند. درنتیجه وامگیرنده این فرصت را ندارد که با کاهش نرخ بهره یا افزایش نرخ بهره بتواند کاری کند. نرخها ثابت هستند و بهخاطر همین، معمولا بلندمدتتر از سه و ششماهه است. معمولا طرحهای توسعه بلندمدت است و یا اگر بهعنوان سرمایه در گردش باشند، یکساله هستند؛ بنابراین آثارش به سرعت نشان داده نمیشود و بهعلاوه اینکه افزایشی که پیشتر در نرخ بهره رخ داده بود، به این راحتی به نرخ تسهیلات منتقل نشده بود و بانکها فقط با توجه به اینکه نقدینگی در کشور ثابت باقی مانده بود و بانکها از آن طرف تسهیلات داده بودند و منابعشان را برای بلندمدت درگیر کرده بودند، مجبور بودند سهم خودشان را نگه دارند که در بانک مرکزی منفی نباشد تا مجبور باشند با نرخ 36 درصد از بانک مرکزی استقراض کنند. همانگونه که صورتهای مالی برخی از بانکها استقراض بالای هزار میلیارد را از بانک مرکزی نشان میدهند، به همین خاطر آن رقابتی که انجام میشود، بیشتر بهخاطر حفظ سهم بوده است و عامل آن هم این است که فاصله نرخ بهره در ایران منفی است به این معنی که افق زمانی تسهیلات بلندمدتتر از افق زمانی جذب سپردهها است. حتی سپردههای پنجساله هم پنجساله نبودند بلکه یکساله بودند که در سررسیدها قابل ابطال و یا قابل تمدید در هر زمانی بود. درنتیجه عملاً سپرده پنجساله سپرده کوتاهمدت محسوب میشد اما وامی که بانک داده، بهعنوان مثال پنجساله یا هفتساله، برای یک طرح توسعه ثابت است. درنتیجه افزایش نرخ بهرهای که رخ داد، عملا به سمت تسهیلات برده نشد و فقط برای حفظ موقعیت بود.

در صحبتهایتان بر سفتهباز و سرمایهگذار واقعی اشاره کردید که در حال انتظار در بازار سرمایه هستند. واقعاً با روندی که بورس داشته است و خواهد داشت، آیا جایی برای سفتهبازان در بازار بورس خواهد بود؟

یارمحمدی: فکر میکنم با توجه به انتظاری که از وضعیت کلان اقتصاد کشور وجود دارد و این که انتظار می‌‌رود سیاستهای اقتصادی دولت شفاف شود و ثبات پیدا کند و از تصمیمهای خلقالساعه خودداری شود و تصمیمهایی که بلندمدتتر هستند اتخاذ شوند، دید سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری نیز بلندمدتتر میشود، اما همیشه و در همه بازارها سفتهبازها همیشه بودهاند و در آینده هم خواهند بود؛ یعنی این بخش خیلی وقتها موتور محرکه بازار سرمایه ما بودهاند. من در مورد دیگر بازارها اظهارنظر نمیکنم اما دستکم در مورد بازار سرمایه بهعنوان یک موتور محرک عمل کرده است و یک وقتی که قیمتها خیلی ارزنده بود، افت قیمتها شدید بوده و رخوت و احتیاط زیادی در سرمایهگذاران بوده است که ورود آن سفتهبازها، عاملی برای واقعیتر شدن قیمتها شده است که متناسب با شرایط اقتصادی در جامعه، قیمتها اصلاح شود. بهخاطر همین، هدف ما از این دستهبندی، دستهبندی نوع فعالیت است. بنابراین حضورشان همیشه کمک کرده و لازم است. اگر روزی بگوییم که این سفتهبازها در بازار سرمایه نباشند، شاید گفته شما درست باشد و ما دیگر بازدهیهای رویایی نداشته باشیم، اما چون سفتهبازها حضور دارند، قابل حذف نیستند و وجودشان هم بهنوعی ضرورت دارد. من فکر میکنم شاید تکسهم‌‌هایی برای سال 93 داشته باشیم که این شرایط را دارند اما دستکم این است که سرمایهگذارانی که بلندمدت سرمایهگذاری میکنند، با اطمینان بیشتری سرمایهگذاری میکنند که یک حسن برای بازار سرمایه محسوب میشود.

حسینی: حضور سفتهباز در بازار ضروری است ضمن اینکه ما همیشه از کم بودن سهام شناور و همچنین کم بودن عمق بازار انتقاد میکنیم. کسی که به صورت بنیادی سرمایهگذاری میکند، باید از سهام شناور خارجش کنیم چراکه به این راحتی فروشنده نیست. بهخاطر همین، اگر میگوییم عمق بازار کم است، بهخاطر این است که عمق بازار بهوسیله سفتهباز ایجاد میشود و سفتهبازان شمارشان کم است. نقدشوندگی سهام با حضور شمار زیادی سفتهباز ایجاد میشود. همچنین سهام شناور وقتی شناور است که دست عدهای باشد که همیشه آماده خرید و فروش باشند؛ از این جهت مثبت است ضمن اینکه حضور زیاد سفتهباز خوب است چون اجازه نمیدهد قیمت نسبت به قیمت بنیادین زیاد فاصله بگیرد. چراکه با هم در حال رقابت هستند و وقتی یک قیمت بیش از حد پایین بیاید، به رقابت با یکدیگر آغاز میکنند و به قیمت ذاتی نزدیک میکنند؛ درنتیجه حضور زیاد سفتهباز به پایداری بلندمدت و درحقیقت حرکت حول قیمت ذاتی کمک میکند. همانطور که تحقیقات ECB (بانک مرکزی اروپا) پس از سال 2007 نشان میدهد، حضور شمار زیاد سفتهبازان موجب پایداری بیشتر در بازارهای مالی میشود.

در مورد شفافسازی شرکتهای خودروسازی حاشیه‌‌های زیادی در بازار وجود داشته است. آیا اختصاص ارز مبادله‌‌ای به آنها واقعا تاثیری در سودآوری آنها نخواهد داشت؟

یارمحمدی: این موضوع برای من هم کاملا روشن نیست. موضوع شفافسازیهایی که خودروسازی‌‌ها اعلام کردهاند، عمدتا گفتهاند که ما این را در بودجه هایمان دیدهایم و جاهایی که نمیتوانیم از نرخ ارز مبادلاتی استفاده کنیم، آن را درنظر گرفتهایم و جاهایی که نمیتوانیم آزاد درنظر گرفتهایم. بهعنوان مثال، یکی از شرکتها گفته بود میانگین نرخ دلار 2800 تومان میشود، اما به اعتقاد من این شفافسازی شاید یک مقداری با عجله شکل گرفت. البته فرض بر این است که مدیران شرکتها بر روی بودجه خود تسلط دارند و میدانند که چگونه بودجهریزی شده است اما من فکر میکنم که با عجله و با شتاب شکل گرفته است. شاید بهخاطر اینکه میخواستند قیمت سهام را کنترل کنند. ما از طرفی میخواهیم فضای بازار خیلی فضای رکودی و مرده نباشد و از طرفی نمیخواهیم شاهد رشدهای هیجانی کاذب باشیم؛ شاید میخواستهاند جلوی ایجاد فضای هیجانی را بگیرند. اما واقعیت موضوع برای خودم خیلی روشن نیست. پیشبینی من این است که با برگزاری مجامع و یک مقداری ارتباط نزدیکتر بین سهامداران و مدیران در مجامع آینده، این موضوع شفافتر میشود.

فکر می‌‌کنید آیا در آینده و با گذشت زمان، مدیران به این نتیجه میرسند که باید این تاثیر را ببینند؟

یارمحمدی: موارد زیادی داشتهایم که تحلیلگرانی هستند که خودشان هم فعالیت مستمر و روزانه معاملاتی دارند و هم تحلیلهایی از سودآوری شرکتها میدهند که حتی مدیران شرکتها قبول نداشتند و بعد دیدیم که آن سوددهی محقق شد و حتی رقم بالاتری هم محقق شد. خود مدیران به این نتیجه رسیدند که در برآوردها و پیش‌‌بینی‌‌هایشان خیلی محافظهکارانه عمل میکردند. یا دقیق نبودند و یا در پیشبینی‌‌هایی که در مورد آینده بوده است، شرایط را دقیق ارزیابی نکردهاند. من فکر میکنم که این موضوع نباید برای شرکتها بیتاثیر باشد اما شاید شتابزده عمل شده باشد. شاید هم مدیران اطلاعاتی دارند که ما خیلی از آنها اطلاعی نداریم و انتظارمان انتظار درستی نباشد. اما معتقد هستیم که تحلیلهای بازار سرمایه هوشمندانه است و کلاً بازار سرمایه بهاستثنای هیجانهایی که در بازار رخ میدهد، همیشه هوشمندانه عمل کرده است یعنی رفتار بازار رفتاری هوشمندانه است. البته ما همیشه واکنشهای بیش از اندازه هم در بازار داریم.

درگزارش شفافسازی ایرانخودرودیزل اعلام شده است بهخاطر محدودیتها و خودداری بانکهای خارجی برای گشایش LC، این شرکت مجبور به استفاده از ارز آزاد است. به همین دلیل، تاثیر بر سودآوری نخواهد داشت! آیا این موارد میتواند صحت داشته باشد؟

یارمحمدی: بهطور کلی، دید مثبتی که بازار به صنعت خودرو دارد، فراتر از بحث ارز مبادلهای است کمااینکه پیش از این که چنین خبری بیاید، بازار دید خوبی نسبت به این صنعت داشته است و رشد خوبی هم داشتند. اما با این حال، من فکر میکنم کماکان دید بازار نسبت به ظرفیت تولید خودرو شکل گرفته است تا تخصیص ارز مبادلهای. این یک عامل مکمل میتواند باشد که مثل یک کاتالیزور بر روی روند شکلگیری قیمت سهام خودروسازان هم تاثیر مثبت میگذارد. اما عامل اصلی دیدگاه بازار نسبت به صنعت است. ممکن است خبرهای ضد و نقیض بیاید اما اصل دیدگاه بازار این است که صنعت خودرو به سمتی میرود که دیگر زیر ظرفیت کار نکند و بتواند قطعه را وارد کند و مشکلاتی که ما از بابت تحریم داشتهیم، برطرف شود. اگر غیر از این بود، افزایش نرخ دلار در این چند روز باید صنعت خودرو را متوقف میکرد یا خیلیها انتظار بازگشت قیمتها را داشتند. اما آن چیزی که در ذهن سرمایهگذار است، بلندمدت است.

حسینی: الان گزارشهای شفافسازی که شرکتهای خودروساز منتشر میکنند، معکوس همان شفاف‌‌سازیهایی است که دو سال پیش پتروشیمی‌‌ها اعلام میکردند که اثر ندارد. به این خاطر که آن موقع نیز پایداری دلار را بالا نمیدیدند و انتظارشان این نبود که دلار همچنان روند صعودی داشته باشد. به هر حال، تا زمانی که ارزها تخصیص پیدا کنند و جنسها وارد شوند، مدیران زیر بار نمیروند که بپذیرند تعدیل اعلام کنند و مایل هستند بودجههای محافظهکارانه بدهند. تلاش میکنند براساس واقعیتها، بودجههای خود را اعلام کنند نه براساس اخباری که میآید. بهخاطر همین، شفافسازیهای صورت گرفته معکوس شفافسازی پتروشیمیها در دو سال گذشته است. تخصیص ارز مبادلهای برای صنعتی که طی سال گذشته ارز آزاد مصرف کرده است، قطعا موثر خواهد بود چه به این نحو که بتوانند السی باز کنند و ارز بیاورند و چه به این نحو که ارز تخصیص دهند و مصرف کنند. درنتیجه اینها میتوانند با یکدیگر هماهنگ شوند و ارز مبادلهای به آنها تخصیص پیدا کند. قیمتگذاری روی خودروها نیز براساس نرخ ارز مبادلهای صورت گرفته و قرار بوده است که از ابتدا ارز مبادلهای به خودروسازها تعلق بگیرد. این که ارز اختصاص پیدا نکرده، خود مشکلاتی ایجاد کرده است. قسمتی از خودروهای تجاری را از چین و قسمتی دیگر را از اروپا وارد میکنند. اسناد مالی ایرانخودرودیزل نشان میدهد که این شرکت چه پیش از تحریم ایران و چه پس از آن، به سمت چین جهتگیری داشته است. اگر واقعا به سمت اروپا حرکت کنند، نشان می‌‌دهد که دارند از شرایط توافق ژنو و دلارهای آزاد شده استفاده میکنند و اگر رویکرد به سمت چین باشد که از گذشته نیز ارز مبادلهای تعلق میگرفت. تخصیص ارز مبادلهای تاثیر خودش را روی خودروسازها و قطعهسازها میگذارد. بعضی از قطعهسازها حتی بیشتر از خودروسازها ارزبری دارند ضمن اینکه رنو پارس که تامین قطعههای تندر90 را هم برای ایرانخودرو و هم برای پارسخودرو انجام میدهد، قراردادهایش عمدتا یورویی است و دسترسی آنها به یوروی مبادله‌‌ای خیلی به سودآوری آنها کمک میکند. مصرف ارز شرکتی به شرکت دیگر و از خودرویی به خودروی دیگر، متفاوت است، بهعنوان مثال، روی خودرویی مانند پراید که 97 درصد آن در داخل ساخته میشود، تاثیر کمتری دارد.

آیا تصمیم دولت برای جلوگیری از افزایش نرخ برخی محصولهای داخلی، برخی از صنایع مانند سیمان یا فولاد را در معرض تهدید زیاندهی قرار خواهد داد یا خیر؟

یارمحمدی: اگر شرکتها را مانند یک موجود زنده درنظر بگیریم، همیشه وقتی که یک محدودیتی اجرا میشود، دنبال راه دیگر برای رفع محدودیت هستند. تجربه در این چند سال گذشته نشان میدهد که مشکل حادی بهوجود نمیآید؛ کمااینکه پنج سال پیش وقتی بحث افزایش عرضه سیمان مطرح شد، در آن زمان صادرات تعرفه داشت و بهصرفه نبود. زمانی ما کمبود سیمان داشتیم و در دولت، سیاست درستی مبنی بر جلوگیری از صادرات سیمان اتخاذ شد، پس از آن عرضه و تقاضا متعادل شد. گفتند سیمانی‌‌ها دچار مشکل شدند که پس از آن صادرات سیمان را آزاد کردند و وضع سودآوریشان بهتر شد. بحث فاز نخست هدفمندی یارانهها را داشتیم که تصور بر این بود خیلی از شرکتها زیانده میشوند. البته به مدد افزایش قیمتهای جهانی، افزایش نرخ دلار تا حدود زیادی تاثیرش کم و جبران شد. من فکر میکنم بهویژه در کشور ما که اقتصاد آن هنوز ثبات خوبی پیدا نکرده است و تازه ما این انتظار را در آینده خواهیم داشت. این آثار شاید در کوتاهمدت منفی باشد و روی قیمتها تاثیر بگذارد اما در بلندمدت دستکم در مورد صنایعی که بهصورت بنیادین مشکل خاص ندارند و صنایع اساسی ما هستند، تاثیر منفی ندارد.

فکر میکنید که دولت بعدها اجازه افزایش قیمت را خواهد داد یا خود این شرکتها مجبور می‌‌شوند راه‌‌های دیگری بیابند؟

یارمحمدی: هردو. هم دولت اجازه افزایش قیمت به آنها می‌‌دهد و هم راههای دیگری برای جبران تصمیم عدم افزایش قیمت از سوی دولت پیدا میشود. دولت گفته است فعلا افزایش قیمت نداشته باشند؛ پس راه آن را نبسته است. این نشان میدهد که دولت در حال ارزیابی است. به هر حال، یکی از اولویتهای دولت کنترل تورم است و بهطور طبیعی سیاستی که در پیش میگیرد، سیاست درستی است و میخواهد تورم را کنترل کند. دنبال این هم نیست که برای تولید و صنعت مشکلی ایجاد کند. اتفاقا اولویت دیگر دولت از بین بردن رکود صنایع و افزایش رونق اقتصادی است و هر دوی آنها زمانبراست چون متغیرهای اقتصادی بهطور پیوسته روی یکدیگر تاثیر می‌‌گذارند و باید هر دو طرف مسئله را توجه کرد. به نظر من، در بلندمدت مشکل خاصی وجود ندارد و سودآوری شرکتها کم نمیشود. نرخها هم با شیب ملایمتری افزایش پیدا خواهد کرد و محدودیتهای کنونی را جبران خواهد کرد.

حسینی: مرحله نخست هم که هدفمندی اجرا شد، دولت حدود سه ماه اجازه افزایش قیمت را نداد اما در نهایت تا 1.5 سال بعد قیمت محصولهای کارخانهها تعدیل شد. اما بهطور خاص در صنعت سیمان بهاندازه کافی مازاد تولید وجود دارد. تا هفت، هشت سال پیش کشور کمبود سیمان داشت و باوجود سهمیه‌‌بندی، قیمت سیمان در بازار سیاه تا هفت، هشت برابر قیمت درب کارخانه بود. اما الان به وضعیتی رسیدهایم که قیمتهایی که شرکتهای سیمانی میفروشند، تا 70 درصد قیمت انجمن پایین آمده است و اگر هم انجمن قیمت را 20 درصد افزایش دهد، عملا رقابتی که در صنعت ایجاد شده است، آنقدر سنگین است که مجوز افزایش قیمت نمی‌‌تواند تاثیری بر سودآوری این صنعت داشته باشد. ظرفیت تولید سیمان طی چند سال اخیر چهار تا پنج برابر شده ضمن اینکه موجودیهای سیمان هم در آخر اسفندماه حدود 15 میلیون تن بوده است. در حقیقت، موجودی بالا وجود دارد و کارخانههای قدیمی که مستهلک شدهاند، بهای تمامشده آنها خیلی پایین است که در شرایط رقابتی دست به قیمتشکنی می‌‌زنند. در صنعت سیمان هر اتفاقی که بیفتد، به آن صورت تاثیری روی آن ندارد اما در بقیه صنایع، این قدر شرایط رقابتی نداریم. دستکم دو، سه شرکت بیشتر نداریم که فعالیت و تلاش میکنند که با دولت مذاکره کنند و در آینده نزدیک، قیمت تمامشده خود را به دولت میبرند و برای این که بتوانند حاشیه سود مناسبی داشته باشند و برای اینکه سرمایه-گذاری جدید به این بخش‌‌ها تزریق شود و سرمایه‌‌گذار تشویق شود که بیاید، بهویژه صنعت فولاد و سنگآهن، در نهایت دولت افزایش قیمتها را متناسب با افزایش حاملهای انرژی و تورم میپذیرد.

یارمحمدی: مصرف سیمان در دورهای بهشدت کاهش پیدا کرد و درحالی که بازار سیاه، رانتها و بحثهای دیگری وجود داشت، موجب شد که سود صنعت سیمان به جیب تولیدکننده نرود و در جیب واسطه رود که خوشبختانه اینها تقریبا حذف شد. وقتی هم که صادرات را مطرح کردند، یک مقدار محدودیتهایی وجود داشت اما با گذشت زمان با توجه به این که ما تولید داشتیم اما مصرف نداشتیم، خیلی بهتر بود که صادرات را توسعه میدادند و این کار را نیز انجام دادند. شرکت‌‌های سیمانی بسته به این که موقعیت جغرافیایی آنها کجا باشد، چقدر مازاد منطقه‌‌ای وجود داشته باشد و نوع سیمان تولیدی متناسب با استانداردهای بینالمللی، اینها روی میزان صادرات آنها تاثیرگذار بود. بهطور کلی، هیچ شرکتی منعی برای صادرات نداشت و شرکتهایی هم داشتیم که حتی 30 درصد تولید خود را صادر میکردند.

حسینی: بازار سیمان بهطور کامل اشباع است و حتی تولید سیمان در شرق کشور تا 60 هزار تن تولید سیمان پاکتی پایین آمده است.

پس با توجه به شرایط رقابتی، افزایش بهای تمامشده و مشکل در فروش داخلی و ممانعت از افزایش نرخ، بزرگترین تهدید متوجه صنعت سیمان میشود؟

حسینی: نه به معنی تهدید؛ واحدهایی که جدید آمدند، به مناطقی رفتند که مازاد تولید داشتیم یا تقاضا نداشتیم یا کشش مصرف نداشتیم بهعنوان مثال سمت افغانستان. بیشتر سکونت افغانستان سمت مرز پاکستان است و فقط هرات به سمت ایران است که تراکم جمعیت هم در آنجا کم است اما در عراق بیشتر جمعیتش سمت ایران است؛ در حالی که بیابانهایی که سمت اردن، سوریه، ترکیه واقع میشوند، تقریبا خالی از سکونت است. بنابراین کارخانههایی که در غرب کشور بودهاند، راحتتر صادر میکنند و حتی بالاتر از قیمت انجمن صادر میکنند. به همین دلیل، شرکتهایی که تازه راهاندازی میشوند، هزینه‌‌ استهلاک بالایی دارند که موجب میشود زیانده شوند. به هر حال، رشد اقتصادی و رشد جمعیت در سالهای آینده تقاضای سیمان را افزایش میدهد. حال این ظرفیت ایجاد شده است و باید شرایط دیگر ازقبیل شرایط اقتصادی و جمعیت مهیا شود تا تولیدی که این شرکت‌‌ها آماده فروش دارند را عرضه کنند.

در صنعت فولاد هم که ما واردات داریم، با توجه به افزایش بهای تمامشده و جلوگیری از افزایش نرخ محصولها، این احتمال وجود دارد فشار به سمت شرکتهای سنگآهنی انتقال پیدا کند و اجازه افزایش قیمت به شرکت‌‌های سنگآهنی داده نشود.

یارمحمدی: به نظر من، افزایش نرخها اتفاق می‌‌افتد اما با شیبی ملایم و با یک فاصله زمانی؛ اما در کوتاهمدت نباید نسبت به آثار آن خوشبین باشیم. در مورد خیلی از شرکتها و صنایع، هدفمندی اثرگذار است و ممکن است اثر زیادی هم داشته باشد اما در مورد فولاد به آن شکل که در مورد سیمان است، بازار رقابتی نداریم. بهعنوان مثال، شما دیدید که در چند هفته گذشته نرخ مقاطع در بورس کالا افزایش یافت و حتی شمش فولاد خوزستان رشد داشت، حالا چرا این افزایش نرخها اتفاق میافتد و موضعگیری خاصی هم نمیشود؛ به خاطر این است که به هر حال ما در صنایع مختلف افراد قوی هم داریم که با دولت مذاکره و رایزنی و تلاش می‌‌کنند سهم سودی که وجود دارد، بهنحو مناسب در زنجیره تولید توزیع شود. بهعنوان مثال، بحث سنگآهن؛ از سنگآهن تا تبدیل آن به فولاد و یا محصولهای فولادی، همیشه صنعت فولاد و صنعت سنگآهن با هم تعامل خوبی داشتند و در بعضی مواقع هم تقابل داشتند و حاشیه سود یکی از آنها قدرت بیشتری داشته است اما بهواسطه‌‌ اینکه این سود توزیع میشود، بهعنوان مثال شرکتهایی مانند امید هم در بحث سنگآهن و هم در بحث فلزات سرمایهگذاری میکنند، من فکر میکنم شیب ملایم افزایشی را داشته باشیم اما در کوتاه‌‌مدت ممکن است مشکلاتی هم برای برخی صنایع بهوجود آید یا بهراحتی نتوانند افزایش نرخ بگیرند اما در بلندمدت نه. چون دیدگاه سرمایهگذاران از کوتاهمدت به بلندمدت تغییر کرده است و تاثیر متغیرها بلندمدتتر میشود. این دو مورد با هم تطابق داشته و هم‌‌راستا شده است و این هم‌‌راستایی منجر به این میشود که بازار ما، بازاری باثباتتر شود. اما باید منتظر آینده باشیم و زمان بگذرد چراکه هنوز متغیرهایی وجود دارد که میتواند روی بورس ما تاثیر قابلملاحظهای بگذارد. ما بیشتر در مورد بحث‌‌های اقتصادی صحبت میکنیم و البته به نظر الان هم در بازار ما عوامل اقتصاد وزن تاثیرگذاری بیشتری دارند. ما همیشه متغیرهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی تاثیرگذار در بازار داشتهایم و در هر برهه‌‌ای یکی از عوامل تاثیر بیشتری داشته‌‌اند. الان هم ما در شرایطی هستیم که عوامل اقتصادی بیشتر تاثیرگذار است که خیلی خوب است و این به آن معنی نیست که تا ابد همینطور خواهد بود. بهعنوان مثال، در دو ماه آینده ممکن است اتفاق خیلی مثبتی در روابط بینالمللی بیفتد. ممکن است در آن مقطع عوامل سیاسی خیلی بیشتر بر بازار ما تاثیرگذار باشد که خودش یک جذابیت بیشتری برای فعالان ایجاد میکند.

افزایش قیمت بنزین و ثبات نسبی قیمت نفت، چه تاثیری می‌‌تواند در حاشیه سود بخش پالایشگاهی بهویژه بنزین‌‌سازها داشته باشد؟

حسینی: شرکتهای پالایشگاهی فروش محصولهای خود را براساس قیمت فوب انجام میدهند. براساس قانون بودجه، خوراک را با پنج درصد تخفیف میگیرند و فروش نیز براساس نرخ فوب صورت میگیرد؛ درنتیجه عملا تغییر قیمت بنزین تاثیری روی صورت مالی شرکت‌‌های پالایشگاهی ندارد و اثرش تنها بر روی شرکت ملی پخش خواهد بود.

یارمحمدی: نرخ‌‌های آنها نرخ‌‌های جهانی است و یارانهای که دولت میدهد، در حسابهای خود دولت باقی میماند و در حساب شرکت‌‌های پالایشگاهی نیست. این تعاملی است که دولت با وزارت نفت دارد.

پس درواقع ما انتظار خاصی نمی‌‌توانیم از صنعت پالایشگاهی داشته باشیم؟

یارمحمدی: افزایش نرخ دلار بر این صنعت بیتاثیر نیست اما مشروط به این است که ما به این نتیجه برسیم که قرار است نرخ جدیدی برای دلار و ارز ایجاد شود یا نه. مدتی نرخ دلار روی قیمت سههزار تومان تثبیت شد و شرکتها خودشان را با این نرخ تطبیق دادند؛ هم شرکتهایی که مصرفکننده ارز هستند و هم شرکت‌‌هایی که ارزآور هستند. اگر این ارز بخواهد در اقتصاد ما نرخ جدیدی داشته باشد و روی نرخ جدیدی به ثبات برسد، روی صنعت پالایشگاهی هم موثر است. پالایشگاهیها دو بحث طرح توسعه‌‌ای و ارتباط بین نفت خام و محصولها و تخفیفها دارند که روی پالایشگاههای بزرگ آثار بیشتری دارند. شرکتهایی که طرح توسعه دارند و پیشرفت خوبی داشته‌‌اند و شرکتهایی که محصول باکیفیتتری تولید میکنند، تاثیر مثبتتری خواهند دید.

حسینی: پیچیدگی روابط مالی پالایشگاه‌‌ها با شرکت ملی پالایش و پخش آن قدر زیاد است که تحلیلپذیر نیست. دولت تا 31 تیرماه سال بعد وقت دارد که برای اینها اصلاحیه بفرستد، درحالی که این شرکت‌‌ها تا 10 روز پیش از مجمع باید گزارش حسابرسی را بدهند. عملا نوع ارتباطات با شرکت ملی پخش باید یک بار دیگر با رویکرد خصوصیشدن بازمهندسی شود. یک برنامه شرکت ملی پخش میتواند تمام معادلهها و پیشبینیها را تغییر بدهد و حتی میتواند شرکتی که در ششماهه در صورتهای عملیاتی سودده بوده است، در 9ماهه زیانده شود. شرکتهای پیمانکاری طلب‌‌های عمده‌‌ای از دولت دارند و گشایش‌‌هایی در حال صورت گرفتن است که می‌‌تواند نقدینگی آنها را افزایش دهد. فکر نمیکنید برای سال 93 همین شرکت‌‌ها بهترین گزینه سرمایه‌‌گذاری هستند؟ بهویژه اینکه بیشتر این شرکت‌‌ها طرف قرارداد با وزارت نیرو هستند و در هدفمندی یارانه‌‌ها نیز قیمت حاملهای انرژی در حال افزایش است که دریافتی‌‌های این وزارتخانه را افزایش می‌‌دهد...

یارمحمدی: شرکت‌‌هایی که خصوصی میشوند و یا به سمت خصوصیشدن میروند، تجربه نشان داده است که آثار مثبتی روی شرکت میگذارد، چون که رویکردها عوض میشوند و آثار مثبت سودآوری و عملیاتی برای شرکتها دارد. شرکتهای پیمانکاری و صنعت تجهیزات خاص هستند و زیاد پیشبینیپذیر نیستند و با اطمینان بالا نمیتوان درباره‌‌ آنها اظهارنظر و سودهایشان را ارزیابی کرد؛ نظر خودم در مورد شرکتهای پیمانکاری مثبت است.

کاهش قیمت جهانی اوره و متانول که بعضا پایینتر از پیش‌‌بینی بودجه شرکت‌‌هاست، چه تاثیری بر قیمت سهام تولیدکنندگان این محصولها در بورس خواهد داشت؟

حسینی: اوره جهانی کمیپایینتر از قیمت بودجه است اما متانول در همین حدود بوده است. علت جهش قیمت جهانی، قطعی گاز پتروشیمیهای ایران بوده است و اینکه پتروناس هم وارد مرحله Overhall (تعمیر اساسی) شده بود. جهش 50 درصدی متانول در زمستان پارسال خیلی موثر از توقف واحدهای ایران و پتروناس بوده است. در حقیقت ما تولیدی برای فروش نداشتیم و از رشد قیمت‌‌ها بهره‌‌ای نبردیم. قیمت گاز در آمریکا، هم روی اتان و هم روی متان روند نزولی داشته است و صنعت و شرکت‌‌های آمریکایی به شدت در حال سرمایهگذاری بر روی صنعت گاز هستند. من فکر میکنم قیمت گاز در آمریکا طی یک دوره چهار تا پنجساله نصف شده است. افزایش قیمت گاز به 13 سنت و 10 سنت بهعنوان نرخ خوراک که اعلام شد، فعلا هیچ اتفاق خاص منفی یا مثبت روی بودجهها نیفتاده است. کاهش جزیی قیمت جهانی را نیز افزایش قیمت دلار جبران کرده است. اما پتانسیل اتفاق مثبت وجود دارد. تزریق گاز بیشتر، راهاندازی فازهای پارس جنوبی که در تزریق گاز تاثیر دارد، بهبود مسایل حملونقل، بهبود مسایل نقلوانتقالهای بین بانکی، کاهش ریسکها که بتوانند با مشتریان بازارهای اروپایی تعامل بیشتری داشته باشند؛ جا برای بهبود دارند. شرکتهای پتروشیمی قطعی گاز زیادی داشتند و برخی هم با قطعی گاز بیش از دو ماه در زمستان مواجه شدند که موجب شد اکثر قریب به اتفاق آنها زیر ظرفیت اسمی فعالیت کنند.

یارمحمدی: بیشتر این مشکلات برای فناوران و زاگرس بوده است. پتروشیمی‌‌ها درواقع مشکلی که داشتند، تامین خوراک بود و واقعا صنعت پتروشیمی مشکل خاصی نداشت بهجز آنها که دارای طرح بودهاند و با تاخیر مواجه شدند، هزینههایشان بالا رفته و به بهرهبرداری نرسیده بودند، بیشتر شرکت‌‌های فعال ما در سال 92 سال بسیار خوبی را گذراندند. دلار در نرخ بالایی تثبیت شد و نرخ جهانی محصولها رشد داشت اما مشکلی که داشتند خوراک برایشان تامین نمیشد و تا زمانی که نتوانیم ظرفیت تولید گاز را افزایش دهیم، شرکتها همچنان در زمینه خوراک مشکل دارند. بهعنوان مثال شرکتی مثل پتروشیمی کاویان که به بهرهبرداری میرسد، برای این که سرپا بماند، از خوراک شرکتهای دیگر کم میکنند. در آینده این مشکل برطرف میشود و نرخ محصولها هم در فصول مختلف سال متغیر است. میانگین را اگر درنظر بگیریم، با توجه به محافظهکاری که شرکتهای پتروشیمی در برآورد سودشان دارند و با توجه به اینکه زمان زیادی از سال سپری نشده است، باید درنظر بگیریم که این میانگین‌‌ها ممکن است بالاتر از نرخ‌‌های بودجه هم شود، بهخاطر اینکه برخی از تغییرها فصلی است؛ معمولاً در فصول گرمتر پایینتر و فصول سرد بالاتر است. اگر امسال قطعی گاز نداشته و تولید بیشتر داشته باشیم، پتانسیل تعدیل‌‌های مثبت نسبت به بودجه‌‌های کنونی را دارند. اما برای ارزیابی بهتر باید منتظر گزارشهای سهماهه باشیم.

با توجه به نزدیک شدن به عرضه نماد پتروشیمی برزویه، آیا برآوردی از قیمت آن دارید؟

حسینی: برزویه 430 میلیارد سود در ششماهه محقق کرده است. مالکیت 78 درصد آن برای هلدینگ خلیج فارس است، 17 درصد برای تاپیکو و پنج درصد برای صندوق بازنشستگی کشوری است. دو درصد از ظرفیت تولید آروماتیک جهان را دارد اما الان عمده تمرکزش روی بنزینسازی است. در ششماهه دوم سال 92 صادرات میعانهای گازی براساس آمار گمرک دوبرابر میانگین ششماهه نخست بوده است که به نظر من عملکرد خوبی در سال 92 داشته است. در ششماهه بیشتر از 50 تا 60 درصد بودجه‌‌ای که پیشبینی شده، محقق شده است.

در مورد نفت سپاهان چطور؟

یارمحمدی: شرکت‌‌های روغنی در ششماهه دوم سال گذشته شرایط خوبی نداشتند اما اینها درواقع اتفاقهای مقطعی هستند. اتفاقا شاید تاخیر و تعویقی که در عرضه این سهام اتفاق افتاد، خودش موجب می‌‌شود قیمت‌‌ها معقول‌‌تر کشف شود و کشف معقول‌‌تر قیمت آن به سرمایه‌‌گذاری بهتر در بازار کمک میکند. چون اگر در شرایط سال 92 میخواستند بورسی شوند، عاملی برای منفی شدن بازار سرمایه میشد و اگر شرایط روز را درنظر بگیرید، قیمتها معقولتر و هیجانها کمتر شده است. اینها درواقع با قیمتهای بهتری کشف میشوند و سود شرکت‌‌ها رشد خوبی خواهند داشت. همین پتروشیمی برزویه درواقع بنزین آن به سودآوری شرکت کمک میکند که روی فارس اثر مثبت میگذارد و فارس هم روی بازار اثر مثبت خواهد گذاشت. درمجموع با قیمتهای بهتری کشف میشوند و با استقبال بهتری از سوی سرمایهگذاران روبهرو میشوند و کمکی هم به بازار میکنند.

نسبت قیمت به درآمد (P/E) بازار را تا فصل مجامع (تیرماه) چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

حسینی: نسبت قیمت به درآمد (P/E) که خود سازمان حساب میکند و در گزارشهایش میآید، شرکتهای زیانده و زیانشان را از سود کم نمیکنند وFI ارزش بازار هم اضافه نمی‌‌کند. آن موقع که سازمان P/E را 8.33 اعلام میکرد، ما با دخیل کردن دو عامل فوق P/E را حدود 9 بهدست آوردیم. P/E تاریخی که اعلام میشود، طی 12 سال حدود 9 بوده است و این دفعه هم به همان عدد نزدیک شده و اصلاح صورت گرفته است؛ بهخاطر همین یک حرکتی به سمت میانگین تاریخی آن خواهد داشت. اگر این را با نرخ بهره مقایسه کنیم و نرخ بازده مورد انتظار را بخواهیم، به رشد نرخ اقتصادی و بهره بلندمدت وابسته است. با توجه به اینکه تورم روند نزولی دارد، ممکن است سرمایهگذاران حاضر باشند P/E بیشتری به بازار بدهند.

پیشبینی شما از روند شاخص در روزهای آینده چیست؟

یارمحمدی: لیدرهای بازار تغییر پیدا کرده‌‌اند؛ الان جایگاه خودرو و برخی از تجهیزاتی‌‌ها موثرتر شده است. روزی که شاخص خودرو خوب باشد، شاخص کل مثبت بسته میشود و برعکس. اگر خودرو را لیدر بازار فرض کنیم و به من بگویند یک هفته آینده را چگونه پیشبینی میکنید، من میگویم چون شرکتهای صنعت خودرو اغلب دارای زیان و زیان انباشته هستند و همه قیمت‌‌هایی که شکل میگیرد انتظار از آینده است، پیشبینی روند حرکت لیدرها کار سادهای نیست چون گذشته‌‌ شفافی ندارند. مپنا هم اعلام کرد که اتفاقی در کوتاهمدت برای این شرکت نمیافتد. پیشبینی من این است که بازار نوسانی خواهیم داشت، اما در نگاه بلندمدت مثلا دو یا سهماهه روند مثبت است. پیشبینی من این است که روند مثبت بازار ادامه دارد اما پر از نوسان است. اعتقاد ندارم که بتوانیم دستکم کف‌‌های 100 روزه‌‌ پیشین را دوباره ببینیم.


اشتراک گذاری :
ارسال نظر