از آن روز به بعد در قبال نامزد دوستم احساس مسئوليت مي کردم و از اين که نامزد او داخل خودروي ما فوت کرده است عذاب مي کشيدم به همين خاطر سعي مي کردم او در زندگي مشکلي نداشته باشد تا اين که روزي نقشه اي به ذهنم رسيد و از طريق شبکه هاي اجتماعي تلفن همراه، زمينه آشنايي او، با پسر عمويم را که مردي پولدار بود فراهم آوردم تا پسر عمويم از نظر مادي او را تأمين کند، اما متأسفانه آشنايي آن ها به ارتباطات عاشقانه و علاقه شديد انجاميد و مدتي بعد زندگي خودش با مشکلات زيادي روبه رو شد.
همسر پسر عمويم که متوجه اين ارتباط شده بود خيلي تلاش کرد تا او را از اين کار بازدارد و زندگي خود و فرزند ۸ ساله اش را حفظ کند اما فايده اي نداشت تا اين که پسر عمويم بنا به درخواست همسرش و براي اين که آن زن را فراموش کند راهي دبي شد اما چند روز بعد وقتي همسرش با او در دبي تماس گرفت همان زن (نامزد دوستم) پاسخ تلفن را داد و به او گفت که همسرت مرا دوست دارد و تو بايد از زندگي ما بيرون بروي. در اين گير و دار همه فاميل مرا سرزنش مي کردند که موجب اين همه بدبختي براي يک خانواده شدم.
در اين هنگام فکري به خاطرم رسيد و چون مي دانستم نامزد دوستم فقط به خاطر پول به پسر عمويم اظهار محبت مي کند شماره مرد پولدار ديگري را توسط يکي از دوستانم به او دادم و بدين ترتيب ارتباط آن ها از طريق شبکه هاي اجتماعي تلفن همراه شروع شد. در اثناي اين ارتباط نامزد دوستم با شگردي خاص قصد اخاذي ده ميليون توماني از آن مرد پولدار را داشت که پس از اخاذي ۲ ميليون توماني توسط پليس فتا دستگير شد. امروز پسر عمويم وقتي اين ماجرا را ديد و فهميد که آن زن قابل اعتماد نيست و فقط چشم به ثروت او دوخته بود به اشتباه خود پي برد و در حالي که پسر ۸ ساله اش را در آغوش مي فشرد دست همسرش را گرفت و با عذرخواهي از او به زندگي گذشته اش بازگشت.
