بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۹
کد خبر : ۱۳۶۹۱۸
روزنامه خراسان نوشت:

مرد ۵۵ ساله که براي حل مشکل خود به دايره مشاوره و مددکاري کلانتري مشهد مراجعه کرده بود، گفت: ۳ دختر داشتم که ۲ تن از آنها ازدواج کردند و زندگي خوبي دارند در اين ميان تنها پسرم را که ۲۳ سال دارد نزد خودم نگه داشتم تا در مغازه قصابي به من کمک کند.

او پس از آن که ديپلمش را گرفت نتوانست ادامه تحصيل بدهد و بنا به دلايلي نيز از خدمت سربازي معاف شد. همواره اطرافيان و دوستانم از من ميخواستند که او را داماد کنم، اما هر بار که موضوع ازدواج را پيش ميکشيدم پسرم سکوت ميکرد و من سکوت او را به پاي حجب و حيايش ميگذاشتم چرا که حتي يک بار نديده بودم به دختراني که براي خريد ميآيند نگاه کند، به همين خاطر تصورم بر اين بود که او هنوز قصد ازدواج ندارد.

از سوي ديگر و با اصرارهاي همسرم در پي شناسايي دختر محجبه و مناسبي بودم تا او را به پسرم معرفي کنم. در همين روزها بود که يکي از دوستان قديميام به همراه دختري زيبا و محجبه وارد مغازهام شد. از ديدن او خيلي خوشحال شده بودم چرا که انساني شريف و بامعرفت بود. وقتي دخترش را به من معرفي کرد ديگر تأمل را جايز ندانستم و به نوعي دخترش را براي پسرم خواستگاري کردم. او که متوجه منظورم شده بود اجازه خواست تا رفت و آمد بيشتري پس از سالها دوري با هم داشته باشيم.

هنوز يک هفته از اين ماجرا نگذشته بود که دوستم با چهره برافروخته و ناراحت وارد مغازهام شد و پس از سرزنشهاي مکرر که هيچ وقت انتظارش را نداشتم گفت: مگر من چه بدي در حق تو کرده بودم که اين گونه قصد داشتي با آبروي من بازي کني؟ وقتي تعجب مرا ديد ادامه داد: يعني تو نميدانستي که پسرت از يک سال قبل با زني ۴۵ ساله ازدواج کرده است و با او زندگي ميکند... با شنيدن اين حرفها حيرت زده فقط به او نگاه ميکردم و چيزي از سخنانش نميفهميدم. در همين حال دوست قديميام آدرس و شماره تلفن آن زن را روي ميز کارم گذاشت و با دلخوري از مغازه بيرون رفت.

لحظاتي بعد و در حالي که حال خودم را نميفهميدم به همان آدرس رفتم. همه چيز حقيقت داشت و پسرم با زني ازدواج کرده بود که دخترهايش دانشجو بودند. او وقتي فهميد من پدر همسرش هستم با تمسخر گفت: تا به حال چند بار پسرت را با لگد از خانه بيرون انداختم، اما نميدانم از جان من چه ميخواهد که برايم ايجاد مزاحمت ميکند تا مدت عقد موقت را تمديد کنم... حالا نميدانم با اين مشکل چگونه کنار بيايم در حالي که فرزندم رودرروي من ايستاده است و اصراردارد که بايد با همان زن زندگي کند...


اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
بهروز
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۸
جوان 23 ساله با تجربه ای هست که سراغ دختران فیسو افاده ای نرفته و یه کارکشته و بی ادعا رو انتخاب کرده.موفق باشه انشاالله
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۱
احسنت به این پسر
حسین بیاری
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۴
درود به این پسر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
يکشنبه ۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۰
کار خوبی کرده.دود از کنده بلند میشه.حداقلش اینه که زنه خودش خونه داره پسره لازم نیست بیفته دنبال پیدا کردن خونه اجاره ای
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
يکشنبه ۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۳
پیر میشه>
زنی که سنش خیلی بالاتر از مرد باشه ، شیره جان پسر رو میکشه و پسر رو شکسته میکنه.