بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
جمعه ۰۷ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۱
کد خبر : ۱۳۹۳۵۷
فرد با خود می گوید این همان بنای تکراری است که دیروز هم از آن بازدید داشتم، این همان بنای تکراری هفته قبل و ماه قبل است، این همان چشم و ابروی دیروز و هفته قبل و ماه قبل است.

زن

آدم ها را وقتی از دور می بینی دو چشم و دو گوش و دو دست و دو پا می بینی اما نزدیک تر که می آیی می بینی آدم ها دو چشم و دو گوش و دو دست و دو پا نیستند، لحن خنده، لحن گریه، لحن صحبت، لحن رفتار و شخصیت خاص خود را دارند، یعنی همه آن چیزهایی که آن فرد را از دیگران ممتاز می کند. این که امروز در اتاق مشاوره ها یا در دادگاه های خانواده و طلاق، زنان و مردانی حضور یافته اند که همه چیز در ظواهر زندگی و دو چشم و دو گوش و دو دست و دو پا، مرتب و ظریف و زیباست اما آن دو آدم، حفره ای در زندگی شان حس می کنند، بنایناسازگاریبا هم گذاشته اند و دیگر نمی توانند با همدیگر ادامه دهند گواه و دال بر این حقیقت است که علقه های پیونددهنده مرد و زن و در قیاسی بزرگ تر آدمیان فراتر از ظواهر و صورت هاست.

اگر دریا هم همیشه در حال جزر باشد روزی ناپدید می شود

پیوند زوجیت هم مثل هر پدیده سیال و در حال حرکتی، تلاطم ها، آشوب ها و جزر و مدهای خاص خودش را دارد. گاهی قلب های همسران به هم نزدیک می شود و گاهی از هم دور. گاهی نیاز دارند در جلد تنهایی شان فرو بروند و با خود خلوت کنند و گاهی این اشتیاق در قلب آن ها پر می کشد که زودتر همدیگر را ببینند و با هم به گفتگو بنشینند.

این نزدیک و دور شدن ها برای هر کدام از ما امری طبیعی است اما جزر و مد زمانی معنا دارد که آن دریای ارتباطی بین دو نفر وجود داشته باشد اگر دریایی آن قدر جزر کند و عقب بنشیند و هر روز در حالت جزر قرار بگیرد طولی نمی کشد که دریا ناپدید می شود چون آنچه یک جزر را جبران می کند حالت مد دریاست، یعنی آن حالت امتدادی که دریا دامن خود را بر ساحل می گستراند و پیش می آید.چقدر ما امروز دور و برمان زندگی هایی را می بینیم که در حالت جزر قرار گرفته اند. زوج هایی که هر روز بیشتر و بیشتر از هم دور می شوند. اگرچه چشم ها و ابروها و صورت ها در همسایگی و مجاورت هم قرار دارد، اگرچه تن هایشان به هم نزدیک است اما به حقیقت روز به روز بیشتر از هم دور می شوند. اما چرا این گونه است؟

نشانه ها و علایم بیماری، بزرگترین نعمت برای درمان

همه ما این نکته را به تجربه آموخته ایم که اگر در امراض جسمی، موضوع ناراحتی و درد به موقع تشخیص داده شود فرصت برای بازگشت سلامتی و کوتاه بودن دوره نقاهت بیشتر خواهد بود و چه بسا همه یا بخش قابل توجهی از توانمندی های پیش از بیماری به سمت بیمار بازگردد. در آسیب ها و بیماری های ارتباطی و رابطه زوج ها با هم نیز این قضیه صدق می کند. اگر زوج ها بیماری ارتباطی و آفتی که بر درخت مشترک شان افتاده - درختی که زیر سایه آن زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند - زود تشخیص دهند و به فکر چاره باشند معلوم است که می توان آن دریای ارتباطی را پیش از آن که کامل عقب نشینی کند نجات داد. طبیعتا هر بیماری، نشانه ها و علایم خاص خود را هم دارد. نشانه های بیماری، بزرگترین راهنماهای ما به سمت درد هستند. درد دندان به ما گوشزد می کند که بافت دندان دچار آسیب شده است. سوزش معده علامتی را به جانب ما می فرستد که دستگاه گوارشی با آسیبی مواجه شده است و درد ناشی از خستگی و کوفتگی عضلات بعد از یک تمرین سخت به زبان بی زبانی به ما می گوید عضلات برای بازگشتن به وضعیت طبیعی شان نیاز به استراحت و تجدید قوا دارند.

این علایم و نشانه ها بزرگترین نعمت برای ما آدمیان هستند که اگر نبودند کسی متوجه چالش و آفتی که در ارگانیسم و پیکره اش پدیدار شده، نمی شد. حال اگر به دنیای ذهن و روان و ارتباط برگردیم می بینیم که آن جا هم علایم و نشانه هایی می توان یافت که آن علایم و نشانه ها می خواهد آن آفت ارتباطی را به ما گوشزد کند. اما آن علایم و نشانه ها چه می تواند باشد؟ در این مطالب و مطالب بعدی کوشش خواهیم کرد به مرور به این علایم و نشانه ها توجه داشته باشیم.

مثل یک توریست وقتی خسته به یک بنای تاریخی می رسد

همچنان که در ابتدای مطلب گوشزد شد زوج ها اگر بخواهند در ظواهر زندگی و در سطح داشته ها حرکت کنند دیر یا زود دچارفرسایش ارتباطیخواهند شد. چرا ما امروز با پدیده نسبتا گسترده ای به عنوان خیانت همسران به همدیگر مواجه هستیم؟ به خاطر این که آن زوج یا یکی از آن دو حس می کند آنچه از این رابطه دنبالش بوده به دست نیامده است و می خواهد بخت خود را در روابط دیگر جستجو کند. او احساس می کند این رابطه دچار فرسایش شده است. درست مانند توریست هایی که وقتی یک بنای تاریخی- هر چند باشکوه - را دیدند می خواهند سوار اتوبوس هایشان شوند و برگردند هتل یا بنای بعدی را در برنامه بازدید خود قرار دهند.

آن ها نمی خواهند در آن بنای تاریخی متوقف شوند و با آن بنا زندگی کنند، فقط می خواهند بازدید مختصری از بنا داشته باشند. آن ها عمیقا خود را درگیر آن بنا نمی کنند. مثل این می ماند که کسی با دوچرخه اش، دور ایران را رکاب بزند. او همه نوار مرزی را طی می کند و حاشیه باریکی را برای خود انتخاب می کند و سرانجام دور تا دور ایران را رکاب می زند اما آن دوچرخه سوار در واقع فقط نوار باریکی از مساحت ایران را رکاب زده است و ارتباطی با فضاهای گسترده و شهرها و روستاها و جنگل ها و کویرها و ییلاق ها و قشلاق های داخل سرزمینی برقرار نکرده است. توریست ها هم وقتی با یک بنا برخورد می کنند بیشتر اطراف بنا می چرخند و نمی توانند آن پیوندهای عمیق را برقرار کنند.

حال اگر ما صرفا نگاه توریستی – پوستی و ظاهری - و نه زیر پوستی و عمیق به زندگی مشترک داشته باشیم در آن صورت دیر یا زود آن فرسایش ها سراغ ما خواهد آمد. زن و شوهر مثل توریست هایی که با بنا برخورد می کنند در روز ممکن است دقایقی همدیگر را ببینند و مثل توریست های خسته که به توضیحات لیدر گروه یا راهنمای بنا گوش میدهند با بی اعتنایی و بی حوصلگی به حرف های همدیگر گوش بدهند در حالی که با زبان بدن، پیام های بی حوصلگی را به طرف مقابل می فرستند، با خمیازه ها، با کوبیدن مداوم انگشت بر سطح میز وقتی یکی شان حرف می زند.

اما چرا این اتفاق می افتد؟ چون نگاه توریستی بر زندگی حاکم شده است. فرد با خود می گوید این همان بنای تکراری است که دیروز هم از آن بازدید داشتم، این همان بنای تکراری هفته قبل و ماه قبل است، این همان چشم و ابروی دیروز و هفته قبل و ماه قبل است. همان حرف های تکراری دیروز و هفته قبل و ماه قبل، مثل توریست هایی که مجبور شوند هر روز از یک بنا بازدید کنند و توضیحات مشخص و حرف هایی تکراری بشنوند وضعیت رنج آوری بر فضایزندگی مشترکحاکم می شود. در مطالب بعد کوشش می شود به لایه های بیشتری از این بحث پرداخت شود.

حسن فرامرزی

بخش خانواده ایرانی تبیان

اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
بزرگمهر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
شنبه ۰۸ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۸
با سلام و تشکر از بورس نیوز برای طرح مسائلی از این دست که می تواند به سلامت خانواده و جامعه کمک کند. این بحث ها و تحلیل های پیچیده در نسل قبل ما جایی نداشت و گرچه اغلب تحصیلات آکادمیک آنها نهایتا در حد لیسانس و یا کمتر بود ولی بسیار خوشحال تر و شاداب تر از نسل حاضر با درجه تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر بودند. به یاد دارم که والدینم چطور با حفظ احترام متقابل فضای خانواده را برای ما امن می کردند و پدرم در مناسبت هایی از همسر و فرزندانش حلالیت می طلبید و عقیده داشت که کسی که زن و فرزندش از از او راضی نباشند خدا هم از او راضی نخواهد بود . البته این شیوه را والدین بزرگ ما نیز داشتند و آنها هم این سنت را رعایت می کردند در نتیجه گرمای خاصی بر روابط خانوادگی حاکم بود و کسی شکوه وشکایت از دیگری نداشت و از فریاد و داد وبیداد نیز خبری نبود. ولی امروز اغلب زوج های جوان صرف نظر از سطح تحصیلات و مدرک تحصیلی با هم بگومگو دارند و هیچ حرمتی هم رعایت نمی شود گویی تحصیلات عالیه هم اثری در افزایش فهم و شعور اجتماعی انسان ندارد
ناشناس
MALAYSIA
شنبه ۰۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۴
موضوع بحث خوبی هست ولی مثالها با پایبندی به روابط زناشویی ربطی ندارد چون در روابط زناشویی عاطفه و احساس متفاوتی با دیدن یک بنای توریستی وجود دارد. به همین دلیله دیگه چون کارشناس خبره نداریم این بلاها پیش میاد
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
شنبه ۰۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۹
من هم از بورس نیوز به خاطر مطالب آموزنده متشکرم. برعکس کامنت اقا یا خانم بزرگمهر مثال خودم رو میزنم. مثالی برخلاف اعتقاد امروزی ها به تحصیل کرده های خودخواه در زندگی مشترک

من و همسرم هر دو تحصیلات عالیه داریم. دکتراوفوق لیسانس. ولی هردو به دلیل سالهایی که بابت تحصیلات دانشگاهی صرف کرده ایم از جهت مالی آن چنان چیزی در بساط نداریم. پدر و مادرم سالها با نوعی طلاق عاطفی زندگی کرده اند و با کلی کشمکش و جدال. و زیاد معنای عشق متقابل را درک نکرده اند. من و همسرم اما با تمام مشکلات مالی که داریم و تاسفبار تر از همه اینکه پدر ومادرم به جای دیدن این عشق ذاتی ودرونی که بعد از دوسال از ازدواج نه تنها کم نشده بلکه هر روز عمیق تر و ریشه دار تر شده, تنها ارزش همسرم را در داشتن مال و شغل پر درامد و داشتن خانه و...می دانند و تمام شکایت ها و مجادله های لفظی با خودم که برسر این مسایل بوده و واقعا گاهی فقط میتوانست مرا نسبت به همسرم دلسرد کند و با وجود مقایسه های زیاد با زندگی دیگران, به جان خریدم و فقط واقعیت را به آنها گفته ام و از لیاقت های همسرم دفاع کرده ام وحرفهای والدینم کوچکترین خللی در ایمان به همسرم در من ایجاد نکرده.بلکه هر روز بیشتر قدرش را میدانم ,قدر کسی که با عشق زندگی میکند اما شاید هنوز زمانی نداشته تا لیاقتهایش را به اطرافیان ثابت کند... من هم به عنوان همسرش کنارش هستم تا زمانی که ایمانم به او روزی به واقعیت برسد و دیگر کسی او را به خاطر مذیقه مالی حقیر نکند.
بزرگمهر
يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۵
آقا یا خانم ناشناس
از اینکه زوج تحصیل کرده ای با بهره مندی از مهارت اداره تفاهم آمیز زندگی مشترک، با خوشبختی و سعادت زندگی خود را شروع کرده و ادامه می دهند بسیار خوشحالم. ارزش های مادی قادر نیستند طعم زندگی را به معنای کلمه شیرین کنند ولی ارزش های انسانی قادرند همه تحولی در زندگی پدید آورند. بر خلاف دوستان دوران بچگی ، زندگی ما چندان زرق و برقی نداشت ولی والدین من که هر دو با مدرک لیسانس از جمله تحصیلکردگان عصر خود بودند چیزی از صمیمیت در حد توان کم نگذاشتند قصدم از ذکر تجربه شخصی زیر سوال بردن تحصیلات عالیه نبود بلکه بیشتر قصد تاکید بر اهمیت حفظ سنن ارزشمند تجربی در زمینه های رفتاری و اخلاقی بود که توسط پدران ما بدست آمده و ضامن بقای سعادت آمیز کانون خانواده است. من و همسرم نیز تحصیلات عالیه داریم ولی فقط احیای سنن تجربی پدران در زمینه های اخلاقی و رفتاری صفا و صمیمیت را در زندگی مشترک ما رونق و ارتقا داد. همیشه خوش و خرم باشید و در نظر داشته باشید که استقلال شخصیت و بی اعتنایی به خرده دیگری های بی جای دیگران ضامن دوام سعادت و صمیمیت در محیط خانواده خواهد بود
بزرگمهر
يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۳
آقا یا خانم ناشناس
از اینکه زوج تحصیل کرده ای با بهره مندی از مهارت اداره تفاهم آمیز زندگی مشترک، با خوشبختی و سعادت زندگی خود را شروع کرده و ادامه می دهند بسیار خوشحالم. ارزش های مادی قادر نیستند طعم زندگی را به معنای کلمه شیرین کنند ولی ارزش های انسانی قادرند همه تحولی در زندگی پدید آورند. بر خلاف دوستان دوران بچگی ، زندگی ما چندان زرق و برقی نداشت ولی والدین من که هر دو با مدرک لیسانس از جمله تحصیلکردگان عصر خود بودند چیزی از صمیمیت در حد توان کم نگذاشتند قصدم از ذکر تجربه شخصی زیر سوال بردن تحصیلات عالیه نبود بلکه بیشتر قصد تاکید بر اهمیت حفظ سنن ارزشمند تجربی در زمینه های رفتاری و اخلاقی بود که توسط پدران ما بدست آمده و ضامن بقای سعادت آمیز کانون خانواده است. من و همسرم نیز تحصیلات عالیه داریم ولی فقط احیای سنن تجربی پدران در زمینه های اخلاقی و رفتاری صفا و صمیمیت را در زندگی مشترک ما رونق و ارتقا داد. همیشه خوش و خرم باشید و در نظر داشته باشید که استقلال شخصیت و بی اعتنایی به خرده دیگری های بی جای دیگران ضامن دوام سعادت و صمیمیت در محیط خانواده خواهد بود
علي
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۰
امام سجادمي فرمايدبراي فرزندانتان همسران باتقواانتخاب كنيدكه اگر هم رادوست بدارندبخاطر عشق و اگردوست نداشته باشندبخاطرتقوايشان به يكديگرظلم روا نميدارند من اول به همسرم علاقه اي نداشتم ولي الآن بيش از 20 ساله زندگي ميكنم و بدون خجالت همه جا باصداي بلنداعلام ميكنم كه عاشق همسرم هستم نه تنها بخاطر تقوايش بلكه ظاهرش راهم دوست دارم.
عباس
يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۵
امام سجادمي فرمايدبراي فرزندانتان همسران باتقواانتخاب كنيدكه اگر هم رادوست بدارندبخاطر عشق و اگردوست نداشته باشندبخاطرتقوايشان به يكديگرظلم روا نميدارند الآن بيش از 30 ساله زندگي ميكنم و همه جا اعلام ميكنم كه عاشق همسرم هستم اول بخاطر تقوای او و آخرش بخاطر تقوای او و اولش هم بخاطر تقوایی که خانوادش داشتند انتخاب شد. ای جوانان ازدواج نکرده اول از تقوای دختر بپرسید بعد چهره او را بپسند بقیه آن رابه خداوند بسپار اولش ظاهرش راهم دوست داشتم و حال هم دوست دارم. بدان عاقبت بخیری در این است که انسان باشی و با مروت و خدا ترس نه فقط خدا دوست