بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۱
کد خبر : ۱۴۵۷۹۱
برترین ها: اسفند به دودلیل ماه مصدق است: او در 14 اسفند حیات را بدرود گفته است و در 29 اسفند نفت را ملی کرده است،در یادداشت زیر زندگی سیاسی او را به چند بخش تقسیم کرده ایم و با مرور اوج گیری و زوال حیات سیاسی اش نگاهی خاکستری به یکی از ماندنی ترین شخصیت های معاصر ایرانی انداخته ایم نگاهی که نه مصدق را عاری از اشتباه می داند و نه او را به یک سیاستمدار عادی تقلیل می دهد همچنین در این نوشتار به ماجرای ملی شدن صنعت نفت ورود نکرده ایم ...

مصدق به جز ملی کردن صنعت نفت چه کار کرد؟

"جبهه ی ملی و عقاید یک اشرافی مستقل "

مملکت ما افرادش رشد برای تشکیل حزب سیاسی ندارد و به محض اینکه حزب تشکیل شد همه متوقع واگذاری شغل و مقام به آن ها می باشند و چون محال است بتوانیم موجبات ارضای خاطر همه را فراهم نمائیم مخالفت شروع می شود و آن وقت است که حزب هر چقدر قوی باشد متلاشی می گردد (محمد مصدق ) مصدق ویژگی نادری در محیطی پر از فساد حکومتی داشت او به دلیل فسادناپذیری اش مشهور شده بود و همین عامل موسسین جبهه ی ملی را مجاب کرد که او را به سمت دبیرکلی حزب منصوب کنند ، او از فامیل بازی و پر کردن جیب خودداری کرده بود، وی به عنوان نماینده بی باکی که با کودتای 1299 دیکتاتوری رضا شاه و نفوذ خانواده سلطنتی مخالفت کرده بود تجسم اصول عالی و ناکامی های انقلاب مشروطیت بود.

او همچنین به عنوان دولتمردی که همواره با امتیاز های خارجی مخالفت می کرد به وطن پرست واقعی و بدون وابستگی های خارجی مشهور بود، وی از اشراف نادری بود که در روستای خود زندگی می کرد با رعایایش رفتار مناسبی داشت ولخرجی نمی کرد کمتر در کار تجارت بود، مجلس چهاردهم را ((کمینگاه دزدان)) می نامید از طبقه ی بالا بود، اما از زبان و به نفع طبقات متوسط سخن می گفت ،او معتقد بود در هنگامی مملکت زیر فشار و تهدید خارجی نیست نیازی به افزایش بودجه ی نهادهای نظامی نیست هم او بود که اعتقاد داشت که به صلاح شخص اول مملکت (شاه) نیست که در امور مملکت دخالت کند ((باید در امور دولتی دخالت نفرمایند به صلاح شاه و مملکت نیست ،ممالک مشروطه باید از مملکت مشروطه اصلی تقلید کند که انگلستان است ،عظمت و جلال انگلستان به این است که شاه در این قبیل امور دخالت نمی کند و یک رجال بزرگی آنجا هست که مملکت را به این صورت در آورده اند مملکتی که رجال ندارد هیچ چیز ندارد))

"چانه زنی از پایین و 30 تیر"

مصدق را می توان مرد فشار از پایین یا همان اتکا به نیروی مردمی دانست او که محبوبیت بی حدو حصری داشت در تنگناهای سیاسی و هنگامی که نیاز به نیروی مردمی برای پیشبرد اهدافش داشت از مردم کمک می گرفت نقطه ی عطف این تاکتیک مصدق را می توان ماجرای 30 تیر دانست: جایی که مصدق و شاه بر سر انتخاب وزیر جنگ دچار اختلاف نظر شدند و پس از آنکه فرد مورد نظر مصدق به کرسی نرسید او با انتشار بیانیه ای از نخست وزیری استعفا داد و دلیل استعفایش را دخالت شاه و سلطنت دانست اما به موازات این اقدام از نیروهای مردمی کمک گرفت و پس از 5 روز تظاهرات و خونریزی حرف مصدق به کرسی نشست او پیروزمندانه به نخست وزیری برگشت او شجاعت عجیبی در برخورد با سلطنت و شاه داشت قطع بخشی از بودجه ی دربار و واگذاری آن به وزارت بهداری، قطع ارتباط مستقیم شاه با دیپلمات های خارجی، از جمله اقدامات اودر زمان نخست وزیری بود، ،مصدق پس از نخست وزیری همان طور که پیش بینی میشد نخست سراغ مساله نفت رفت اما در عین حال از تلاش برای تاثیر گذاری در فضای داخلی غافل نشد، از جمله اقدامات او تلاش برای: لغو حق رای افراد بیسواد بودف به نوعی او و همفکرانش در پی آن بودند با چنین اقدامی زمینه را برای پیروزی "جبهه ی ملی" که بیشتر در میان افراد باسواد و شهرنشین جایگاه اجتماعی داشتند فراهم کنند گرچه که این لایحه تایید نشد، اما معرف شکل کار جبهه ی ملی و مصدق برای رسیدن به اهداف سیاسی ان ها بود ،مصدق موفق شده بود شاه را به یک مقام تشریفاتی تبدیل کند چیزی نظیر: ملکه در انگلستان ،همچنین سیاست" موازنه ی منفی "خود را عملی کرده بود موازنه ی منفی به این معنا که مملکت نه زیریوغ انگلستان باشد نه شوروی نه امریکا، بر خلاف افرادی نظیر: قوام، که قائل به موازنه ی مثبت بودند و مملکت رابه ممالک قدرتمند خارجی تقسیم کرده بودند و با بستن قرارداد های سود آور با کشورهای قدرتمند خارجی آنها را راضی نگه د اشته و به حکومت خود ادامه می داد.

"جدایی از نهادهای مذهبی و آغاز یک پایان"

مصدق در ماه های پس از" سی تیر" دست به تغییرات بنیادی اجتماعی زد ، همین تغیرات او را از مذهبی هایی که تا قبل از آن یاور مصدق بودند جدا کرد ،سپردن چند وزارتخانه به افرادی که مورد توافق مذهبی ها نبود فاصله را بیشتر کرد ،از نقاط تقابل می توان به ماجرای" نان" اشاره داشت جایی که وزیر اقتصاد دولت می کوشید با ایجاد نانوایی های جدید قیمت نان را کاهش دهد اما اصناف تهران به فرمان آیت الله کاشانی دست به اعتصاب زدند و اعتقاد داشتند دولت حق دخالت در بازار آزاد را ندارد همچنین مناقشه ی بعدی در ماجرای( اعطای حق رای به زنان) اتفاق افتاد علما با حمایت طلاب و بزرگان اصناف اعتراض کردند که در شرع اسلام حق رای فقط به مردان داده شده است، یکی از بزرگان نیز تاکید کرد که دولت باید از دادن حق رای به زنان خودداری کند، چرا که آنان باید درخانه بمانند و به وظیفه ی حقیقی خودشان: پرورش فرزند بپردازند ،حال مصدق از دوجهت تحت فشار بود او که رفته رفته هواداران سنتی اش را از دست می داد، افسران ناراضی سلطنت طلب را در تعقیب خودش می دید افرادی که با وجود مصدق از قدرت آن ها تا حد زیادی کاسته شده بود، به طور پنهانی مشغول طرح کودتا بودند ،(کمیته نجات وطن) که به نوعی پاتوق زخم خوردگان سلطنت طلب مصدق شده بود،عملیات سرنگونی را مرحله به مرحله پیش برد.

" اتحاد تاکتیکی مخالفان مصدق از شعبان بی مخ تا آمریکا"

تحریک عشایر از شاهسون و بختیاری تا افشار و ترکمن ، فراهم کردن سلاح برای مخالفین، ارتباط با روحانیون برجسته وافراد رویگردان از جبهه ی ملی نظیر :قنات آبادی ،مکی، بقایی و شعبان از نوع بی مخ اش ! از جمله اقدامات سلطنت طلبان ضد مصدق بود، در بحبوحه ی درگیری های خیابانی ودر آشوبی که مملکت گرفتار آن شده بود مصدق با اعتماد به "آمریکا" از ارتشی که زاییده دشمن پیشین خودش بود استفاده کرد و برای برقراری نظم از ارتش برعلیه مردم که پشتیبانان اصلی او بودند استفاده کرد، در 28 مرداد که دیگر توده ای ها هم در نتیجه ی پشت کردن مصدق دست از حمایت او برداشتند زاهدی با فرماندهی 35 تانک شرمن اقامتگاه نخست وزیر را محاصره کرد و پس از 9 ساعت درگیری مصدق را بازداشت کرد و در انتها شعبان بی مخ که نامی زیبنده ی وجودش داشت در تظاهراتی کاملا خودجوش !! اقدام زاهدی را تکمیل کرد.پس از آن سران جبهه ی ملی زیر فشار شدیدی قرار گرفتند: ازحصر خانگی تا اعدام و زندان ...
اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
علی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۸
اصلا" این خودجوشی ید طولانی دارد و میتوان استنباط کرد کتری برقی اصولا" از اختراعات به سرقت رفته ما میباشد .
کمالوند
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
چهارشنبه ۰۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۱
دکتر مصدق کی از ارتش برای سرکوب مردم استفاده کرد؟