تغییر میز مدیریت تغییر تفکر را هم در پی دارد / حقیقی ها بدانند و حقوقی ها بخوانند!

ارایه یک بیانیه مشترک بین ایران و 1+5 بر سر موضوع انرژی هسته ای آرزوی قریب به اتفاق مردم کشورم در روزهای آغازین سال جدید بود که حتی دید و بازدیدهای آنها را هم متأثر کرده بود و در هر محفلی صحبت از توافق یا عدم توافق و سرنوشت کشور پس از آن بود.

ماراتن نفس گیری که هشت روز به طول انجامید و در واپسین لحظات پایان تعطیلات نوروزی نتیجه ای مثبت در برداشت و مردم کشورم را شادمان کرد به گونه ای که به خیابان ها آمدند و شادی کردند و بالاخره این کابوس از سر کشور دور شد و دلیر مردان فهیم عرصه دیپلماسی کشور پیروزی بزرگی برای رهبر انقلاب و مردم عزیزمان رقم زدند.

گزاف نیست اگر بگویم در عرصه اقتصاد ، سهامداران و فعالان بازار سرمایه طی 10 سال گذشته در صف مقدم این جنگ اقتصادی با غربی ها بودند و بارها تاوان آن را با سرمایه های خرد و کلان خود پس دادند و البته از دی ماه 93 در صحنه نبردی شرکت کردند که با تلفات و زیان سنگینی روبه رو شدند به گونه ای که بعضاً تا مرز فروپاشی اقتصادی هم پیش رفتند. پس بیراه نبود که حلاوت پایان این جنگ نیز ابتدا به مذاق آنها خوش بیاید و خوش نشیند.

آنها با امید به آینده و اعتماد به تیم دیپلماسی و اقتصادی کشور یکبار دیگر خود را آماده کردند تا در این میدان حضور پیدا کنند و اندک سرمایه خود را در این بازار وارد کردند اما تنها پس از دو روز با عرضه بی محابای سهام توسط حقوقی های بزرگ و نهادی روبه رو شدند که انگار تنها فرصت موجود آنها برای فروش سهام همین چند روز است و قرار است کلاً بازار بورس تعطیل شود و اگر آنها سهام خود را نفروشند دیگر روی دستشان خواهد ماند.

حقوقی هایی چون صندوق بازنشستگی نفت، آستان قدس رضوی و ... چنان رفتاری داشتند که همه اهالی بازار از این رفتار حیرت زده شدند و به دنبال چرایی آن می گشتند لذا فرصتی پیدا شد تا در فضای مجازی و یکی از گروه های تلگرامی با مدیران یکی از این نهادها یعنی جناب امیدقائمی در این خصوص بحث و گفتگویی کنند که بنده نیز شاهد آن بودم و سپاسگزاری خود را حداقل بابت پاسخگویی شما اعلام می کنم که برخلاف سایر مدیران از دسترس خارج نشدید اما چند سوال برایم به وجود آمد که در آن مجال نه امکان طرح و نه شاید امکان دریافت پاسخ مناسب برایش بود لذا در این مقال عرض می کنم و امیدوارم پاسخ درخور دریافت کنم.

1- جناب مصطفی امیدقائمی شما در سالهای نه چندان دور (دهه 80 ) ناظر بازار سرمایه بودید و بر تمام دستورهای خرید و فروش نظارت می کردید آیا آن موقع این اصل برایتان جا نیفتاده بود که هر کسی فکر می کند می ارزد می خرد و هر کس فکر می کند نمی ارزد می فروشد و مدام برای کوچکترین دستورهای خرید و فروش به کارگزاران زنگ می زدید و دستور حذف می دادید و بلوک برای فروش یا خرید سهام باز نمی کردید و جلوی رنج زدن به مثبت یا منفی را با شدت می گرفتید. آیا تغییر جایگاه باعث تغییر تفکر و عملکرد شما شده است ؟

2- جناب مصطفی امیدقائمی یادتان هست به عنوان ناظر بازارسرمایه در سال 82 جهت جلوگیری از روند صعودی بازار با دستور جناب دکتر عبده تبریزی نوسان مثبت سهام را متوقف کردید و اجازه رشد قیمت ندادید آیا آن روز که بازار اعتقاد به رشد داشت و سهام را می خرید شما قیم بازار بودید که چنین کردید و در روند صعودی برای خود تکلیف قائل شدید که باید هدایت گر بازار شوید.

3- جناب مصطفی امیدقائمی شما فرمودید که من عرضه کردم تا قیمت ها جذاب شود چون اگر قیمتها جذاب نباشد پولی از بیرون به بازار سرمایه وارد نمی شود الحق والانصاف حرف درستی است اما آیا اگر مثلاً بانک صادرات را به قمیت 50 تومان عرضه کنید خوب جذابتر نخواهد بود پس هر روز صف فروش کنید و رنج منفی هم بزنید تا جذابیت بیشتری ایجاد شود. البته نمی دانم چه کسی این مسئولیت را به شما داده ولی این را می دانم که اگر در کشور ما همچون کشورهای پیشرفته قوانین منضبط وجود داشت شما هیچگاه چنین کاری را نمی توانستید بکنید چون وظیفه شما ایجاد جذابیت برای بورس نیست .

4- جناب مصطفی امیدقائمی مدیر پرسابقه و نام آشنا بازار سرمایه ، حداقل توقع فعالان بازار سرمایه از جنابعالی و سایر مدیران هم ردیف جنابعالی در نهادهای دیگر این بود که اخلاق حرفه ای را رعایت کنید و با دستورهای خود روند بازار را تحت تأثیر قرار ندهید چون اگر تمام نهادهای سرمایه گذاری بخواهند مثل شما عمل کنند با قدرت و امکانات در اختیار خود سهامداران خرد را از بازار به طور کامل بدر خواهند کرد.

5- جناب مصطفی امیدقائمی خیلی علاقمندم بدانم منابع حاصل از فروش این سهام آیا صرف سهامی که مثلاً به نظر شما می ارزد هم شده است یا شما همچنان اعتقاد دارید که سهام در بورس تهران ارزنده نیست و برایم جالبتر این است که در دولت تدبیر و امید که تمام تخم مرغ های خود را در سبد مذاکرات هسته ای گذاشته چطور یک مدیر دولتی وابسته وزارت نفت تمام رشته های تیم دیپلماسی که در عرصه اقتصاد خود را نمایان می کرد پنبه کرده و تأکید هم دارد که کار درستی کرده است واقعاً این چندگانگی در تیم دولت شگفت انگیز است وزیر اقتصاد حرف از آینده روشن می زند، وزیر نفت از صف سرمایه گذاران خارجی برای این صنعت می گوید آن وقت مدیر اجرایی وی آتش بر جان بازار سرمایه می اندازد.

6- جناب مصطفی امیدقائمی سوال آخرم این است که پس برای چه در بورس تهران بازار بلوک و غیربلوک داریم و اگر شما ناظر بازار بودید اجازه می دادید یک حقوقی با چنین عرضه هایی بازار خرد را تحت تأثیر ویژه قرار دهد. اگر جواب شما مثبت است باید بگویم پس کسانی هم که در زمان جنگ در کشور ارزاق عمومی را انبار و احتکار می کردند تا گرانتر بفروشند و بازار را تحت تأثیر قرار می دادند کار درستی کرده اند چون به نظام عرضه و تقاضا پایبند بودند با خرید کالا و کمیاب کردن آن طرف تقاضا را تحریک کرده اند اما این که چرا محتکر نامیده شده اند و ناظر برای آنها مجازات تعیین کرده را با توجه به این اصل اقتصاد نمی دانم.

به عبارت دیگر اگر امروز سرمایه گذار خارجی وارد بورس تهران شود و با سه هزار میلیارد تومان ( یک میلیارد دلار) با روش فعلی شما در بازار خرد اقدام به خرید و فروش سهام کند چه بلایی بر سر بازار خواهد آمد هنوز تجربه کشورهای شرق آسیا و ورود و خروج پول به آنها را یادمان نرفته واقعا چه پاسخی دارید .

این مقاله تنها یک هشدار و گپ و گفت درون صنفی بوده و قطعا برای بسیاری دیگر هم مصداق دارد و بحث شخصی نیست بلکه نقد یک روند ناصواب است . در خاتمه از تمام کسانی که مقاله بنده را می خوانند و با اظهارنظرهای خود بنده را راهنمایی می کنند سپاسگزارم و امیدوارم موافقان این مقاله با حمایت همه جانبه و استفاده از ظرفیت های در دسترس خود برای نیل به هدف جلوگیری از عرضه و تقاضای نامتوازن حقوقی های بزرگ اقدام لازم را به عمل آورند.