شاید به جرات بتوان گفت هیچ کشوری به اندازه ایران در طول تاریخ پایتختهای مختلف را به خود تجربه نکرده باشد. این در حالی است که آخرین زمزمههای تغییر پایتخت که در سالهای اخیر به گوش میرسید، با تصویب طرح امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران از سوی شورای نگهبان، وارد مرحلهای جدید شده است. شورای نگهبان در اطلاعیهای اعلام کرده است که این شورا طرح امکان سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران را با توجه به اصلاحات انجام شده مغایر با موازین شرع و قانون اساسی ندانست. طرح امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران که با اصلاحاتی در جلسه ششم اردیبهشت ماه جاری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است؛ در جلسه ۱۶ اردیبهشت ماه شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با توجه به اصلاحات به عمل آمده مغایر با موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد. هرچند این طرح تنها موضوع بررسی «امکانسنجی» را مدنظر قرار داده است، اما به موجب آن دولت باید در دو سال آینده گزینه پایتخت جدید را با دلایل و کار کارشناسی معرفی کند. تعداد کشورهایی که بتوانند در تغییر پایتخت با ایران هماوردی کنند احتمالا «صفر» است. فارغ از این که ایران قدیمیترین کشور تاریخ جهان است، ظهور و سقوط حاکمان مختلف در دورههای گوناگون تاریخی باعث شده است که پایتخت ایران در هر زمان متفاوت باشد. ایران حتی در دورهای اشغال را نیز تجربه کرده و به عنوان مثال در دوران عباسیان بغداد را به عنوان پایتخت دیده است و گاه نیز ملوکالطوایفی را به خود دیده و هر پارهاش یک پایتخت داشته است. آنشان و شوش (در جنوب غرب ایران)، تختجمشید (در جنوب ایران)، اکباتان (در غرب ایران)، تیسفون یا مدائن (در عراق کنونی) و دامغان یا صددروازه (در استان سمنان) از جمله شهرهایی هستند که پیش از اسلام عنوان پایتخت را به خود دیدهاند. در حالی که حدود دو قرن ایران به عنوان ایالتی از ایالتهای خلافت اسلامی شناخته میشد، سلسلههای بعدی با تشکیل حکومتهای مستقل در قسمتهای مختلف ایران، نیشابور، زرنج (در افغانستان کنونی)، آمل، بخارا و سمرقند (هر دو در ازبکستان کنونی) را به عنوان پایتخت برگزیدند. ترکها، مغولان و تیموریان نیز به غزنین (در افغانستان کنونی)، ری، مراغه (در آذربایجان شرقی کنونی)، سلطانیه (در زنجان کنونی)، تبریز، سمرقند و هرات (در افغانستان کنونی) شانس پایتختی دادند. با احیای امپراطوری ایران در دوره صفوی، شهرهای تبریز، قزوین و اصفهان پایتخت شدند و پس از آن نیز از سوی نادر شاه افشار مشهد و از سوی کریمخان زند شیراز به پایتختی انتخاب شدند. این آغا محمدخان قاجار بود که اول بار تهران را که تنها قریهای کوچک در کنار شهر ری بود – و اکنون گویا این ماجرا برعکس شده است – به پایتختی برگزید و این شهر تا به امروز پایتخت ایران مانده است. با این حال به نظر میرسد این پایان ماجرا نیست و عنوان «پایتخت» باید منتظر سفر به نقطهای دیگر از ایران باشد.
چرا انتقال پایتخت؟
طرح انتقال پایتخت پس از انقلاب اسلامی اول بار در میانه دهه ۶۰ مطرح شد که به دلیل شرایط جنگ تحمیلی مسکوت ماند. بعد از آن نیز چندین بار از این طرح سخن به میان آمد؛ از جمله این که در دولت دهم شهر جدید پرند به عنوان آلترناتیوی برای انتقال پایتخت سیاسی اداری مطرح شد و حتی در آن زمان زیرساختهایی نیز برای آن در نظر گرفتند. با این حال این موضوع نیز به جایی نرسید تا عاقبت پس از رفت و برگشتهای فراوان و تغییر نام طرح، در دیماه سال ۹۲ طرح امکان سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران به تصویب نمایندگان رسید. با این حال این طرح با ایراداتی از سوی شورای نگهبان نیز مواجه شد و بالاخره با رفع این ایرادها بود که این شورا آن را تایید کرد. مطرحکنندگان و مدافعان این طرح دو دلیل عمده را برای دفاع از انتقال پایتخت مطرح میکنند. دلیل اول به مسائل طبیعی و در صدر آن زلزلهای است که در سالهای اخیر همواره به امکان وقوع آن هشدار داده شده است. با توجه به جمعیت بالا، تمرکز سیاسی و اداری و نیز زیرساختهای ضعیف، تهران در برابر بلایای طبیعی و در صدر آن زلزله به شدت بیدفاع است و همین موضوع میتواند رخدادی مثل زمینلرزه را به یک موضوع سیاسی-امنیتی تبدیل کند. از سوی دیگر تهران با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکند. جمعیت زیاد، ترافیک، آلودگی هوا، کمبود منابع، نابسامانی ساخت شهری، بافتهای فرسوده، مسائل اجتماعی مثل اشتغال و مهاجرت و ... همگی از مشکلاتی هستند که مدتهاست تهران را در بر گرفتهاند و به اعتقاد مدافعان انتقال پایتخت، این کار میتواند مدیریت آنها و بهبود اوضاع را آسانتر کند. سید حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه همه امکانات رفاهی و اقتصادی در پایتخت متمرکز شده است، گفت: وقتی تهران مشمول امکانات نهادی و سازمانی است قطعاً امکانات رفاهی و حتی پزشکان در کل کشور توزیع نمی شوند. سید حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در زمان دفاع از این طرح در مجلس با بیان اینکه همه امکانات رفاهی و اقتصادی در پایتخت متمرکز شده است، ضمن اشاره به مشکل افزایش جمعیت تهران و تبعات آن گفته بود: قطعاً ایجاد شورایی برای بررسی وضعیت کنونی پایتخت ضروری است، از این رو تا وقتی که تمرکز در تهران وجود داشته باشد مشکلات به هیچ وجه برطرف نمیشود. علیرضا خسروی عضو کمیسیون عمران مجلس نیز با انتقال پایتخت را یک سرمایهگذاری بلند مدت خوانده بود و با اشاره به اجرای این طرح در ۵۰ کشور جهان و معرفی نمونههای موفق آن، به تقویت پدافند غیرعامل با این کار اشاره کرده بود و افزود بود: آسیبپذیری در حوزه پدافند عامل نیز یکی از نکات قابل توجه در این موضوع است. در شرایط کنونی انتقال پایتخت سیاسی به مکان دیگر بسیار ضروری است. برخی نیز انتخاب پایتخت را یک تصمیم حاکمیتی و نه دولتی و قانونی میدانند.
مخالفان چه میگویند؟
اصلیترین دلیل مخالفان طرح انتقال پایتخت بار مالی آن است. علی لاریجانی در زمان تصویب طرح در مجلس به این نکته اشاره کرده بود و حتی احتمال داد که این طرح به همین دلیل در شورای نگهبان رد شود. هزینه چنین طرحی به طور متوسط ۷۸ میلیارد دلار پیشبینی شده بود که البته با توجه به حواشی آن گمان میرود این هزینهها فراتر از این مقدار هم بشود. هرچند پیشبینی رئیس مجلس شورای اسلامی در آن زمان درست بود، اما مدافعان مجلسنشین طرح، با تغییراتی که در آن دادند توانستند شورای نگهبان را در مورد تصویب آن قانع کنند. با این حال طرح انتقال پایتخت مخالفان دیگری هم داشت. از جمله کمال علیپور خنکداری، عضو کمیسیون عمران مجلس آن را غیر منطقی خوانده بود. وی تاکید کرد که انتقال پایتخت مشکلات تهران را حل نمیکند و باید برای زیرساختهای آن چارهای اندیشید. موسی غضنفرآبادی، عضو کمیسیون حقوقی مجلس نیز این کار را فرار از مشکلات تهران دانسته بود. مخالفان انتقال پایتخت تاکید دارند که این کار ممکن است به فراموشی تهران، مردم و مشکلات این شهر منجر شود و در عین حال در پایتخت جدید نیز شرایطی مثل تهران را به وجود آورد. به گفته جواد جهانگیرزاده قائممقام مرکز پژوهشهای مجلس موضوع تمرکززدایی باید اول در ذهنهای ما حل شود و با تغییر جغرافیا اتفاق خاصی نخواهد افتاد. دولت نیز در این میان با بخشهایی از این طرح موافق و با بخشهایی از آن مخالف است. به نظر میرسد نامگذاری اخیر طرح به «طرح امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» برای جمع کردن نظرات موافقان و مخالفان طرح باشد؛ طرحی که حالا دولت موظف به اجرای آن است. جالب این جاست که در مناظرهای که یک سال و چند ماه پیش در همین باره در تلویزیون انجام شد، در نظرسنجی از بینندگان، ۶۵ درصد مردم موافق انتقال پایتخت بودند.
تجربه کشورهای دیگر
تاکنون کشورهای زیادی دست به انتقال پایتخت زدهاند. این انتقال گاه به یک شهر جدید و معماریساز بوده است و گاه یک شهر قدیمی را انتخاب کردهاند. دلایل انتقال نیز مختلف بوده است. مثلا انتخاب کانبرا به عنوان پایتخت استرالیا به دلیل اختلاف سیدنی و ملبورن بر سر پایتخت بودن انجام شده است. انتقال پایتخت از ریودوژانیرو به برازیلیا در برزیل نیز به دلایل مشکلات اجتماعی-اقتصادی و تلاش برای دور کردن پایتخت از حاشیه دریا و ایجاد امنیت برای پایتخت انجام گرفت. مالزی نیز به جای انتقال پایتخت به طور کامل، پوتراجایا را با زیرساختهای مناسب در نزدیکی کوالالامپور بنا کرد تا مرکز اداری و سیاسی مالزی باشد. در حال حاضر علاوه بر ایران، کشورهایی مثل ژاپن هم به فکر انتقال پایتخت هستند.
چه خواهد شد؟
حاصل بررسیهای دولت برای انتقال پایتخت میتواند سه حالت داشته باشد. اول این که تهران پایتخت بماند اما با یک مدیریت جدی برای حل مشکلات آن قدم برداشته شود. موضوعی که به نظر میرسد با توجه به وسعت و جمعیت تهران، حتی در صورت انتقال پایتخت نیز باید در دستور کار قرار گیرد. انتقال مرکزی اداری و سیاسی همچون مالزی راهکار دوم است که این طرح علاوه بر اینکه زلزله را از یک تهدید سیاسی خارج میکند، هزینه کمتری نسبت به انتقال کامل پایتخت دارد. سوم اینکه به سراغ شهرهای دیگر برویم و پایتخت جدید را در مرکز آنان یا در حومه آن شهرها تاسیس کنیم که این طرح در کنار فواید خود، معایبی مثل بار مالی زیاد، گران شدن زمینها، اختلافات قومی و ... را در پی خواهد داشت و باید بسیار با احتیاط با آن برخورد شود. باید منتظر ماند و دید دولت چه تصمیمی برای انتقال پایتخت خواهد گرفت.
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
اخبار روز
خبرنامه
خیلی فرق میکنه عزیز جان.
اگه تهران پایتخت باشه و زلزله بیوفته مرکز مدیریت بحران کشور از کار میوفته و خسارت چندین برابر میشه.
ولی اگه پایتخت جای دیگه باشه مثل زلزله بم کمک رسانی و مدیریت بحران تحت کنترل خواهد بود!
این زلزله باعث نابودی کل ایران میشود ونه فقط تهران
خوش به حال اونایی که رانت اطلاعاتی دارند....
لذا مثلا جهت امنیت شهر پرسنل نیروی انتظامی یا فوت شده بودند یا اعضای خانواده خود را که فوت شده بودن از زیر اوار خارج میکردندو یا برای کمک به همسایگان زنده مانده خود میشتافتند
لذا فرد با خانه منهدم شده اش +خانئاده از دست رفتهاش +والدین و خواهر و برادر فوت شده و یا خانه خرابش +همسایگان, دوستان,و اقوام همگی ازدست رفته و یا در بهترین حالت مصدوم و بیسرپناه مواجه بود
نگرانی و مراقبت از باقی مانده خانواده در برابر سیل دزدان و غارتگران.....
لذا هیچ کاری و هیچ سازماندهی در 10 روز اول زلزله در بم وجود نداشت
بیش از 20 هزار نفر برای کمک امده بودند اما در واقع هیچ کاری نمیکردند ,بلد نبودند چه کنند چه اولیتی را هدف قرار دهند
لذا تخریب پایتخت بدنبال زلزله مسا وی است با نابودی کشور
بهتر است ما بدنبال گروگیری پاتخت جهت بهبود تهران نباشیم
باید از این شهر کم کم مهاجرت کرد
بنظر من شهر طبس بدلیل موقعیتی که در ایران دارد یمتواند بعنوان پایتخت سیاسی و بعدها اقتصادی انتخاب شود.
البته نباید با بی برنامگی شهری بسازیم که همانند دیگر شهرها دچار مشگلات شود باید با مشاوران داخلی و خارجی (ژاپنی و یا...) جلسه گذاشت و طرح تفصیلی برای آن منطقه ریخت. ما باید جمعیت ایران را در نواحی شمالی و جنوبی رشته کوه البرز در سراسر ایران پخش کنیم ا لبته با برنامه های تشویقی و سیاستهایی که مردم علاقه مند به مهاجرت به مناطق مرکزی شوند.
در درجه اول باید تمام ادارات و نیروهای آنها به پایتخت جدید منتقل شوند و سپس شرکت های بزرگ و کارخانجات.
البته پیشنهاد من احداث کارخانچات جدید با رعایت مسائل محیط زیستی و استاندارد های اروپایی و بین المللی.
طبس میتواند مرکز مهمی برای رشد و شکوفایی نبوغ معماران خلاق شود چرا که میتوانیم معماری ایرانی مدرنیته شده را اجرا کنیم ایجاد برج های بلند در Downtown یا مرکز شهر با سبک معماری ایرانی. ایجاد شهرک های ویلایی نشین و پر دخرت با خیابانهای اوریب دار در اطراف Downtown و قبل از همه اینها برنامه ریزی و اجرای لوله کشی آب و فاضلاب در تمام نقاط شهر و ایجاد تصفیه خانه در اطراف شهر و آب حاصل برای زراعت و باغداری دور تا دور شهر.
لوله کشی زیرزمینی خطوط برق چرا که همانند دیگر نقاط ایران نباید برای پاییتخت جدید خطوط برق نمایان باشد بعلاوه که چون ناحیه ناحیه ی گرمسیری است امکان آسیب به خطوط سیمی برق وجود دارد...
خلاصه اینکه میتواند جمعیت نصف و حتی بیشتر تهران را هم در آن ناحیه با امکانات عالی جای داد.
تهران هم میتواند بعنوان شهر توریستی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.