دکتر اقتصاد و بورس کیست تا آن را احیا کند؟!
بیش از 161 هزار میلیارد تومان ارزش بازار سهام از 15 دی ماه 92 تاکنون دود شده تا سهامداران و سرمایه گذاران با پایداری روند نزولی قیمت سهام و حاکمیت شرایط فرسایشی در بورس، باز هم ذوب سرمایه های خود را شاهد باشند.
به گزارش بورس نیوز، کاهش 30 درصدی ارزش بازار از 536 هزار میلیارد به 356 هزار میلیارد تومان در حالی طی این مدت اتفاق افتاده که قطع به یقین میزان زیان سرمایه گذاران و سهامداران بیش از این رقم بوده است.
بی رمقی معاملات در حالی طی این مدت ادامه یافت که نشانه ها و آثار آن را می توان در بخش های مختلف دید؛ بطوریکه در شرایطی طی ماه های گذشته در روند انتشار اخبار وگزارش های جدید شور و هیجانی وجود داشت و حتی اعضای گروه های تلگرامی و وایبری آنچنان درگیر بحث و اظهار نظر می شدند که گهگاه اخبار مهم در لابه لای صحبت ها گم می شد، اما الآن حتی ساعت ها می گذرد و هیچ مطلبی درسایت های خبری و فضاهای مجازی درج نمی شود.
طی این مدت که بورس درگیر روند فرسایشی و بی ثبات بوده، سرمایه گذاران و سهامداران هر رفتار و استراتژی را امتحان کردند تا شاید راه فراری از منجلابی که در بازار ایجاد شده بیابند.
بطوریکه خلوتی تالارها و گروه های بورسی در حالی رخ داده که طی این مدت سرمایه گذاران و سهامداران استراتژی بلند مدت، میان مدت، کوتاه مدت و حتی نوسان گیری را امتحان کردند تا بتوانند سودی هر چند ناچیز به دست آورند.
علاوه بر اینکه در همین بازه زمانی بسیاری از انتظارات و خواسته های فعالان بازار و سرمایه گذاران همچون معرفی شاخص های جدید و انتشار شاخص قیمتی، افزایش حجم مبنای سهام شرکت های بورسی، انتشار مستقیم اطلاعات و در نهایت افزایش دامنه نوسان قیمتی سهام تا پنج درصد محقق شد، اما به نظر می رسد تمام این اقدامات نوش دارویی پس از مرگ سهراب شد تا هیچ کدام نتوانند اثر گذاری لازم را داشته باشند.
بدین ترتیب گویا بورس در حال حاضر همانند بیماری است که دچار مرگ مغزی شده و تنها قلب آن به صورتی نامنظم می زند. همانند فردی که هر آنچه در دوران سلامت خود آرزو داشته، به دست می آورد؛ ولی پس از آن به کما می رود تا توان استفاده از آنها را نداشته باشد.
هم اکنون سالن پذیرش کارگزاری ها، تالارهای بورس و گروه های مجازی آنچنان خلوت شده که به سلمانی و آرایشگاهی می ماند که مشتری ندارد و آرایشگرهای آن بیکار شده اند و از سر بیکاری، سر یکدیگر را می تراشند.
اما این تالارهای سوت و کور و این حجم پایین معاملات را در حالی شاهد هستیم که معلوم نیست دکتر اقتصاد و بورس کیست تا بتواند دوباره آن را احیا کند. حال آنکه در شرایط فعلی که حال و روز اقتصاد کشور و به تبع آن بورس چندان خوش نیست، دولت تنها به دنبال کنترل تورم است؛ اما به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه در حال حاضر صنایع تولیدی و بنگاه ها با رکود مواجه شده و اکثراً تعدیل نیرو دارند. ضمن اینکه درآمد زدایی و سودآوری آنها نیز طی این مدت کاهش محسوسی داشته است.
باید جلوی رشد بورسم را بگیرم که مبادا یه روزی حباب تشکیل شود...و
میگفت: عرضه های اولیه بورسم را زیاد میکنم تا بورسم جذاب شود و با چشمهان زیبا...
میگفت..:حجم عرضه های اولیه را تا 50000برای هر کد آنلاین و......
میگفت....
میگفت.....
حالا باید دکتر خوبی برای بورسش باشد....چون
اون میگفت بورسمان را میدانیم چکارش کنیم...و
مردم هم عاقلانه رفتند حال تنهایی باید بدونه چکارش کنه که از این ببعد هم کسی چپ چپ نگاه بورسش نکنه.
به عنوان فردی که از سال 1380 در بازار سرمایه حضور فعال داشته ام تنها دلیل ناپایداری سودآوری شرکت ها را اقتصاد دولتی ایران و تصمیمات آن می دانم. چنانچه قوانینی محکمی در مورد شرکت های سهامی عام وجود داشت (علی الخصوص شرکت های اصل 44) دولتها نمی توانستند هزینه های سیاست های خود را از جیب سهامداران بخش خصوصی به سادگی بپردازند.بهبود شرایط بورس بورس و تغییر نگرش سرمایه گذاری در کشور نیازی به دکتر ندارد. نیازمند قوانین بسیار محکم برای مقابله با دولت هایی هستیم که خود را همیشه رقیب بخش خصوصی می دانند.