آیا می باید هر بنجلی را بخریم؟
در حالی که فعالان و مشارکت کنندگان در بورس تهران شاید خوشبین ترین استفاده کنندگان از برداشته شدن تحریم ها هستند، اما بخش اعظم آنان، متاعی را در بازار سهام خریداری می کنند که جزء بی کیفیت ترین دارایی های مالی اقتصادی به شمار می رود. شرکت هایی با زیان های انباشته، سودهای کاغذی، هزینه های بهره بی پایان و ساختارهای اقتصادی و مالی کم فایده، پایه سهامی هستند که این روزها مورد اقبال سرمایه گذاران در بازار سهام قرار گرفته اند. برای نمونه شرکتی دارای حقوق صاحبان سهام منفی است، زیان انباشته چند برابری سرمایه دارد، مازاد نیروی انسانی بی نظیری را تجربه می کند، اما با اقبال نقدینگی خریداران و تبلیغات کانال های تلگرامی در اوج تعداد خریداران و اقبال سرمایه گذاران قرار دارد. شرکت دیگری زیان چند برابری سرمایه دارد و سهامدار عمده ظرف یک ماه گذشته مرتباً سهم را در هر قیمتی به فروش رسانده است، اما به دلیل تفاهم نامه ای برای انعقاد یک قرارداد، دچار خریداران بی نهایتی شده است. دیگر سهمی شش ماه است که حقوق کارگران را با وام تامین می کند و سود سهامداران را از سال 1390 به حتی سهامداران خرد بدهکار است، اما با شبه قراردادی سراسر غش به اندازه قیمت سهم، پیش بینی سود اعلام می کند و سرمایه گذاران در حسرت نخریدن سهم در خود می پیچیند. یک کانال تلگرامی با تعداد زیادی خواننده در حالی که هنوز توصیه های شش ماهه سهام معرفی شده گذشته اش همگی به زیان نشسته اند، از روند بورس و آینده سهام زیانده تقدیر می کند و دیگران به او ارجاع می دهند.
براستی ما را چه شده است؟ آیا برجام این چنین دور و بعید بود که تنها اجرایی شدنش می بایست صدور فرمان خرید سهام صادر می کرد و یا ما تنها خود را به کوری و کری زده ایم؟ با کدامین منطق در صف خرید سهمی با 1000 میلیارد تومان زیان انباشته می رویم؟ با کدامین استدلال سهمی را تنها به دلیل یک قرارداد کاغذی در 100 میلیون صف خرید سهم دیگری قرار می گیریم؟ کدام درس مالی چنین ما را آموخته است؟ کدام نظریه انتظارات را خوانده ایم، انتظارات عقلایی، تطبیقی و یا انتظارات هیجانی؟ رفتار سرمایه گذاران این شعر شاملو را متبادر به ذهن می کند که ای یاوه ، یاوه، یاوه، خلایق!، مستید و منگ؟!! یا به تظاهر تزویر می کنید؟
اما اقتصاد و روزگار همیشه نشان داده اند که استادانی برنده و کاردان هستند و کمتر سرمایه گذاران از این دو بزرگوار به راحتی عبور می کنند. واقعیات در نهایت خود را به میان می کشاند و ماه از پشت ابرها در می آید. از این رو این مسیر هم برای بورس تهران می افتد و جامه واقعیت به خود می پوشاند. در این راستا انتشار گزارشات 9 ماهه بار دیگر نشان خواهد داد که فضای شرکت ها همچنان مه آلود است. این در شرایطی است که قیمت نفت هم در محدوده 25 دلار قرار دارد و رشد اقتصادی چین هم بیش از 3 درصد در سال 2016 نخواهد بود. در این صورت می توان انتظار داشت که بخش عمده ای از رشد سهام صنعتی در بازار سهام عمدتا انتظاری است، هر چند که این انتظار اکنون شانه به شانه توهم هم می زند.
انتظار داریم که فضای پسا برجام به آرامی شرکت ها را با کاهش هزینه های مالی و بهبود کیفیت سود همراه سازد و برخی تامین مالی های بین المللی با هزینه های کمتر را برای آنان به ارمغان آورد، اما برای بهبود فروش، شرکت ها می باید در انتظار رشد اقتصادی و افزایش سطح درآمدی مردم باشند که این روند فرآیندی حداقل یکساله است. در این مسیر می باید تاکید بر خرید سهامی پر پتانسیل باشد که از برجام حظ واقعی ببرند، در حالی که اکنون تنها سوداگران از سهام مورد نظر خود بهره های انتظاری می برند. بر این پایه ما توصیه به خرید سهام داریم، اما پرهیز می دهیم سرمایه گذاران را از دام های سوداگری و سفته بازانه موجی که در نهایت مصداق آن سهام دست پشیمانی گزیدن خواهد بود.
وداد حسینی، کارشناس بازار سرمایه
جهت عضويت در كانال تلگرام #اخبار #اقتصادي #بورس_نيوز روي لينك زير كليك كنيد و گزينه JOIN را بزنيد.
https://telegram.me/boursenews_ir