بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
جمعه ۲۴ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۸
کد خبر : ۱۷۲۱۲۴

بنا کردم به صورتم نگاه کردن. دیدم بله؛ آدم مثل این که خودش را درست نمی‌شناسد ...

به گزارش گلستان ما، این خاطره طبق کتاب «شرح اسم» بدین شرح است : شنیده شده بود که ریش روحانیون را در زندان می‌تراشند. از بیرجند که راه افتاده بودند این فکر رهایش نمی‌کرد گاه موهای نه چندان پرپشت خود را می‌کشید تا به دردی که با کشاندن تیغ بر صورتش برمی‌خواست، عادت کند.«وحشت عظیمی از آن آنچه در بیرجند انتظارش را داشتم و آن عبارت بود از تراشیدن ریش، خشکِ خشک.. منتظرش بودم.»

و آن لحظه از راه رسید و در انباری سابق باز شد. آرایشگر یک گروهبان در چهارچوب در ظاهر شدند. یک صندلی هم با خود آورده بودند. به او اشاره کردند که بیاید و روی صندلی بنشیند. شنیده بود بعضی روحانیون هنگام تراشیدن ریش مقاومت کرده‌اند. شاید حضور گروهبان برای مقابله با این مقاومت ها بود. «مقاومتی نداشتم و نکردم. آماده بودم. چون می دانستم فایده ای ندارد. دست و پای من را می‌گیرند و بعد مقداری کتک می‌زنند و بعد آن کاری که نباید بشود… خواهد شد.»

نشست. منتظر بود دست آرایشگر بالا بیاید و لبه تیغ را روی صورت او مماس کند ناگهان دید آن چه روی صورت او به راه افتاده دستگاه مو زن است. تمام نگرانیها و انتظارهای موحش غیب شان زد. «این قدر خوشحال شده بودم... که بی اختیار با این سلمانی و آن گروهبان مرتب بنا کردم حرف زدن و خندیدن... تعجب می‌کردند اینها که من چه طور آخوندی هستم که دارند ریشم را کوتاه می‌‍کنم و من این قدر خوشحالم... تمام که شد به او گفتم استاد این آینه را بده چانه ی خودم را چند سال است ندیده‌ام... خنده اش گرفت. آینه اش را داد. بنا کردم به صورتم نگاه کردن. دیدم بله؛ آدم مثل این که خودش را درست نمی‌شناسد.»

ماجرای تراشیدن ریش آیت الله خامنه ای و واکنش جالب ایشان

... هنگام برگشت آن افسر عبوس آقای خامنه ای را دید و با زبان تمسخر از فاصله ای که دور هم بود صدا بلند کرد:«آشیخ! ریش‌ات را زدند من هم با همان صدای بلند گفتم: بله و با خنده ادامه دادم الحمدالله مدت‌ها بود چانه ام را ندیده بودم که دیدم… احساس کردم من هیچ ناراحتی ندارم. شاید تعجب کرد. دلش می خواست که من ناراحت و متاسف و غمگین بودم که نبودم.

اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
علیرضا
Iran, Islamic Republic of
شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۰
سلام:انسانهای صبور همیشه خدامزد صبرشان را چند برابر میدهد.امام خامنه ای مصداق ای شعر حافظ است.دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
يکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۱
ایشون نعمت بزرگی هستند که بعد از پرکشیدنشون افسوس خواهیم خورد که هیچ فایده ای هم نخواهد داشت
علی
Iran, Islamic Republic of
دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۸
همه طیف های مختلف و احزاب و گروهها میدونن ثبات موجود به خاطر درایت و وجود ایشونه وگرنه این گروهها برا رسیدن به قدرت به همه دیگه رحم نمی کنن.
رضا
Iran, Islamic Republic of
دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۰
سلام:ناشناس زبانت را گاز بگیر ایشان حکومت را به صاحبش اقا امام زمان تحویل میدهد انشالله وهمه شاد ومسرور خواهند شد.
عبدالله
Iran, Islamic Republic of
سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۹
خداوندسایه ایشان رابرسرمان مستدام نگهدارد.انشا.الله.