بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
يکشنبه ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۳
کد خبر : ۸۶۸۱۸
ایران-محمد جعفر بهداد: دو قطبی «شیفتگان خدمت» و «تشنگان قدرت»، از فضای مجادله لفظی، وارد رویارویی جدی شده است و در این میان، آن دسته از عدالت‌طلبانی که به‌واسطه نیرنگ قدرت طلبان در خدمت مناسبات ضد عدالت قرار گرفته‌اند بیش‌تر از همه ضرر خواهند کرد.

تکلیف عناصر و جریان‌هایی که همواره عدالت و انصاف را در پیش پای منافع شخصی، باندی و فامیلی خود قربانی کرده‌اند، روشن است و از آنها نمی‌توان انتظار غمخواری و غمگساری جمهوری اسلامی ایران را داشت اما عده‌ای از مدعیان اصولگرایی که حمایت‌ها و هدایت‌های رهبر فرزانه انقلاب در تأیید و تقویت دولت اسلامی احمدی‌نژاد را بر نتافته و اکنون به مقابله با دولت منحرف(!) مشغولند، امری بغرنج است.

کسانی که از اشارات و تصریحات رئیس‌جمهور درباره محبت، پاکی، عدالت، امام‌زمان(عج) و حکومت جهانی حضرت ولی عصر، احساس نگرانی و ابراز دلواپسی می‌کنند، شایسته نیست آنها را مسلمان وانقلابی بنامیم، چه رسد به این‌که بخواهند به مرجع و میزان تشخیص مسلمانی و ولایتمداری افراد جامعه تبدیل شوند. برخی از تشنگان قدرت که همراهی مزورانه با دولت مردمی و خدمتگزار را تاب نیاورده و به بهانه‌های ساختگی و رسوا، میدان خدمت را رها کرده‌اند، این روزها بیش از هر زمان دیگر نقاب از چهره برکشیده‌اند.

جماعتی که بیشتر فعالان تریبونی و قلمی آن حتی یک سیلی برای حفظ نظام و دستاوردهای انقلاب اسلامی نخورده‌اند اما از بعضی ورشکسته‌های حزبی و سیاسی چنین آموخته‌اند که «احمدی نژاد یعنی انحراف، انحراف یعنی مخالف نظام» و سپس بر اساس این گزاره‌ها و انگاره‌های غلط، نتیجه گرفته‌اند: برای حفظ نظام باید با احمدی‌نژاد مقابله کرد!

اصولگرایی در حال تحمل ضربه‌هایی است که «کاسه‌های داغ‌تر از آش» و «دایه‌های مهربان‌تر از مادر» به قالب و محتوای آن وارد می‌سازند. نو رسیده‌های عرصه سیاسی که مشغول بازی در زمین فتنه‌گر بزرگ هستند، ای‌کاش بیانات رهبری عزیز را درباره ارزشی و اصیل بودن دولت احمدی‌نژاد مرور کنند و آنگاه توضیح دهند چگونه یک دولت احیا‌کننده ارزش‌های انقلاب اسلامی و اصلاح کننده مسیر انحرافی مدیریت اجرایی کشور می‌تواند انگیزه و منفعتی در تخاصم با نظام را داشته باشد؟

طرح این اتهام بی شرمانه در واقع بر نتابیدن خطی است که رهبر انقلاب با تحسین مواضع و سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد آن را ترسیم فرموده‌‌اند. آیا سزاوار است این گندم نمایان جو فروش را علمدار انقلابی‌گری و ولایتمداری بدانیم؟! تحلیل پردازی‌های کودکانه و تکراری برای ربط دادن اقدامات سیاسی و اقتصادی دولت احمدی‌نژاد به پروژه عبور از اصولگرایی و ایجاد شورش اجتماعی، فارغ از تناقضات آشکار در تحلیل‌های مذکور، گویا به سرگرمی عده‌ای تبدیل شده که بی‌دغدغه پیامدهای این تندروی‌ها، مشق سیاست و امنیت می‌کنند.

 آنها از یک طرف مدعی‌اند دولت مشغول تزریق منابع مالی به مردم است تا به جلب آرای انتخاباتی آنان برای تعیین رئیس‌جمهور آینده بپردازد و از سوی دیگر دائماً بر قصد دولت برای ایجاد نارضایتی‌های شورش انگیز اجتماعی تأکید می‌کنند. معلوم نیست این جماعت براساس کدام منطق و روش محاسباتی، رضایتمندی مردم از برخوردار شدن مادی را زمینه ایجاد اغتشاش خیابانی و شوریدن علیه نظام می‌دانند؟!

اینان همچنین از یک سو نسبت به «تلاش جریان فتنه برای القای ناکارآمدی دولت» به‌عنوان عملیات تهدید‌آمیز دشمن علیه نظام هشدار می‌دهند و در ادامه همان تحلیل، همین دولت را به داشتن نقشه برای تخریب حامیان نظام، تضعیف رهبری و همپیمانی با جریان برانداز متهم می‌سازند. حال آن‌که اگر دولتی منحرف (!) از سوی هر کسی ناکارآمد، بلکه خائن معرفی شود، قاعدتاً نباید خاطر فدائیان نظام را مکدر سازد. این‌که عده‌ای به‌نام حمایت از نظام نسبت به تضعیف دولت خطرناک و منحرف(!) ابراز ناراحتی می‌کنند، نشانه ابتلا به بحران تحلیل و بلاتکلیفی سیاسی آنهاست.

جالب‌ترین بخش این تحلیل پردازی‌های شلخته و آشفته، آنجایی است که توهمات و توقعات باندهای قدرت‌طلب به اسم «مردم» جازده می‌شود. مثلاً می‌گویند: مردم به علت انحراف دولت، از احمدی‌نژاد فاصله گرفته‌اند! اگر چه حرف زدن به نمایندگی از سوی «نظام» و «مردم» برای این عده سال‌ها است که به یک عادت تخلف ناپذیر تبدیل شده اما در خارج از فضای کار و گعده‌های باندی آنان، واقعیتی وجود دارد و آن این‌که قاطبه مردم افاضات قلمی و تریبونی این جماعت سردرگم را نمی‌خوانند که اگر می‌خواندند هم باور نمی‌کردند، چون ایرانی‌ها، مؤمن، منصف و واقع‌بین هستند.

پایداری دکتر احمدی‌نژاد بر آرمان‌های الهی و مردمی، دو دسته را آنچنان غافلگیر و عصبانی کرده که این روزها از فرط ناراحتی و استیصال، بی‌هیچ محاسبه عقلانی و اخلاقی در واقع به خودزنی حیثیتی و سیاسی مشغولند: 1-‌ آنهایی که از ابتدا با احمدی‌نژاد مرزبندی آرمانی داشتند و همواره او را تندرو و پوپولیست معرفی می‌کردند. 2-‌ کسانی که از آغاز روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد با طمع کسب حوزه نفوذ و منفعت پیرامون وی جمع‌شدند و اینک دو سه سالی می‌شود که بخوبی دریافته‌اند: «احمدی‌نژاد باج نمی‌دهد، حتی به شما دوست عزیز!».

مواضع ضد احمدی‌نژادی‌های ذاتی و عرضی آنچنان خالی از منطق و شعورمندی شده است که ثابت می‌کند بعضی عناصر سابقاً فرهیخته به علت «شکست عشقی» خود در دولت احمدی‌نژاد، از فراز اندیشه‌های فاخر و اخلاقی به جایگاه افرادی عصبی، ناسزاگو و خودخواه سقوط کرده‌اند. داستان اینان به ماجرای کسانی می‌ماند که به رغم مدت‌ها تلاش برای دلبری اما سرانجام از معشوق خود پاسخ «نه» شنیده‌اند و به‌جای آن‌که رسم عاشقی را پاس بدارند، به صورت معشوق سابق خود اسید می‌پاشند. حال آن‌که «عشق» اگر حقیقی باشد، «عاشق» در هر صورت تسلیم تصمیم «معشوق» می‌شود.

... این داستان عبرت‌آموز ادامه خواهد داشت و در آینده‌ای نزدیک برکات پایداری شیفتگان خدمت را در برابر تشنگان قدرت مورد تحلیل و واکاوی قرار خواهیم داد.

٭‌ معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور
اشتراک گذاری :
ارسال نظر