{mosimage}قيمت هر سهم يا كالايي به جريان درآمدهاي حاصل از آن ربط داره. بزبان ديگر مردمي كه عرضه و تقاضاي براي يك سهم را تشكيل ميدهند بر اساس باورهايشان از درآمد آن سهم قيمت يك سهم را مشخص ميكنند.

"> مصايب حباب قيمتها

بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ - ۰۹:۴۵

{mosimage}قيمت هر سهم يا كالايي به جريان درآمدهاي حاصل از آن ربط داره. بزبان ديگر مردمي كه عرضه و تقاضاي براي يك سهم را تشكيل ميدهند بر اساس باورهايشان از درآمد آن سهم قيمت يك سهم را مشخص ميكنند.

کد خبر : ۱۲۱۶۴

مصايب حباب قيمتها�

قيمت هر سهم يا كالايي به جريان درآمدهاي حاصل از آن ربط داره. بزبان ديگر مردمي كه عرضه و تقاضاي براي يك سهم را تشكيل ميدهند بر اساس باورهايشان از درآمد آن سهم قيمت يك سهم را مشخص ميكنند. ولي بعضي وقتها همه فكر ميكنند كه قيمت سهم ميره بالا و باعث ميشوند كه تقاضاي آن سهم بالا بره و بالنتيجه قيمت سهم بالا بره. بالا رفتن همان و تقويت اين باور كه سهام بالا ميره همان. در اين موقع است كه قيمت يك سهم يا يك دارايي ميشه حباب. يعني خيلي بيشتر از درامد مورد انتظارش ارزش پيدا ميكنه و روزي كه پايه هاي آن باور سست بشه قيمت سريع سقوط ميكنه و بقول معروف حباب ميتركه. در ده سال گذشته بزرگترين بليه اقتصاد جهاني مربوط به تشكيل حباب بوده. اما اشكال حباب چيه؟ خوب قيمت يك سهم يا يك كالا يك سيگنال به سيستم اقتصادي ميده و اگر اين سيگنال غيرواقعي و ناپايدار باشه گرفتاري درست ميكنه.

اولين حباب در ده سال گذشته در سهام شركتهاي اينترنتي شروع شد. از سال 1995 تا 2000سهام هر شركتي كه به بازار مي امد و پسوند دات كام داشت با هجوم مردم روبرو ميشد و قيمتش ميرفت به آسمون. همه به اين اميد بودند كه هر چه زودتر توي اين اسانسور قيمتي سوار شوند و پولدار شوند. خلاصه اين بازار بالا ميرفت كه سال 2000اين حباب تركيد. براي نمونه شاخص شركتهاي هاي تك آلمان از ده هزار به پانصد سقوط كرد! يعني شد يك بيستم! حالا اشكال اين حباب چي بود؟ بالا رفتن قيمت شركتهاي هاي تك باعث شد كه سرمايه زيادي از بخشهاي ديگر وارد اين بخش شود كه اگر قيمتها حبابي نبود اين اتقاق نمي افتاد و اثر ديگر بطور مصنوعي دارايي سهامداران چند برابر شده بود و رفتار مصرفي آنها تحت تاثير قرار گرفته بود. رشد مصرف شده بود موتور محرك اقتصاد كه با تركيدن حباب اين موتور از كار افتاد و اقتصاد رفت تو ركود.

ازسال 2001 براي راه انداختن اقتصاد آقاي گرينسپن (رييس بانك مركزي آمريكا) شروع كرد به اجراي سياست كاهش نرخ بهره. با سقوط بازار سهام و كاهش نرخ بهره بازار مستغلات در آمريكا جان تازه اي گرفت و هجوم مردم به بازار مسكن آغاز شد و حباب مسكن شكل گرفت. بانكهاي مسكن در آمريكا حتي تا صددرصد قيمت خانه وام ميدادند و مردم هم ميخريدند چون قيمتها بالا ميرفت و بعد مدتي براحتي صاحب دارايي ميشدند. اما اين بازار يك وجه ديگر هم داشت و آن اين بود كه بانكهاي مسكن وامهاي اعطايي به مردم را در بازار خاصي به سرمايه گذاران ميفروختند كه پشتوانه آن وامها هم خانه هايي بود كه ارزششان داشت بيشتر ميشد و سرمايه گذاراني كه وامها را از بانك خريده بودند از ريسك عدم پرداخت وامها واهمه اي نداشتند.

خريداران اين وامها هم بانكهاي ديگر، صندوقهاي بازنشستگي،… بودند كه به خيال خودشان به دارايي هاي كم ريسكشان افزوده بودند. ولي اين خواب خوش هم ديري نپاييد چراكه اين حباب مسكن هم تركيد (همچنان در حال تركيدن است) و مردمي كه خانه خريده بودند و ارزش خانه شان كمتر از كل وام مسكن شده بود از بازپرداخت وام شانه خالي كردند و بالا رفتن اين عدم پرداختها باعث شد موسساتي كه اين وامها را بعنوان داراي كم ريسك خريده بودند با كاهش ارزش اين وامها روبرو شوند. ارزش كل وامهاي اعطايي بيشتر از 12تريلون دلار ميشد و كاهش ارزش آنها كه بصورت دارايي نزد موسسات مالي بود بالغ بر چهارصد ميليارد دلار ميباشد.

اين كاهش ارزش دارايي بانكها باعث شد اعتبار موسسات بانكي كم شده و در نتيجه بازار اعتبارات دچار مشكل شود. بانكهاي مسكن هم شرايط وام دادن را سخت تر كردند. سخت شدن گرفتن وام هم مثل شوك منفي به اقتصاد عمل كرد و اقتصاد آمريكا را در سراشيبي ركود قرار داده است.براي مقابله با ركود بانك مركزي آمريكا در چند ماه گذشته سياست كاهش نرخ بهره را در پي گرفته است. كاهش نرخ بهره هم باعث شده انگيزه براي داشتن دارايي به دلار كم شود و بالطبع ارزش دلار آمريكا كم شود.

اما بعد از تركيدن حباب بازار مسكن آيا حباب ديگري در حال شكل گيري است؟ به نظرميرسد كه حبابي در طلا،نفت،آهن،گندم و كلا در بازار مواد اوليه شكل گرفته است. بسياري از موسسات مالي به اين بازار هجوم آورده اند و شاهد آن هم بالا رفتن عجيب تقاضا براي محققان و بازاريابان اين كالاها در بازار نيويورك است. قيمت گندم ، نفت ، آهن 5 برابر شده است. اين افزايش قيمت كه به احتمال زياد حباب است (به نظر نميرسد افزايش تقاضا از سوي كشورهاي روبه رشدي مثل چين توضيح دهنده همه اين جهش قيمتي باشد) باعث جذب سرمايه هاي زيادي به بخش توليد و استخراج آنها شده است. استخراج نفت آلاسكا و كانادا كه بشكه اي 24دلار هزينه دارد اقتصادي شده و باعث هجوم نيروي كار به اين مناطق شده است.

از طرف ديگر اين حباب ، فشار تورمي به كشورهاي وارد كننده مواد خام وارد ميكند. تركيدن اين حباب هم ميتواند به از بين رفتن سرمايه گذاري در اين بخشها منجر شود. ايران هم از قبل افزايش قيمت نفت به درآمد افسانه اي دست يافته است كه متاسفانه هزينه كردن اين درآمد باعث ميشود كه ساختار اقتصاد به جاي توليد به واردات كالا تغيير ماهيت بدهد و در صورت تركيدن حباب نفتي بازگشت به حالت قبل بسيار سخت ميشود و از درآمد افسانه اي كه ناخواسته باعث اعوجاج ساختار اقتصاد شده جز افسوس چيز ديگري باقي نميگذارد.

اشتراک گذاری :
ارسال نظر