بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
سه‌شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۵
کد خبر : ۱۳۳۲۴۰

هم‌خانگی بدون ازدواج ، پدیده‌ای است که دختر و پسر به عنوان هم‌خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند، بی آنکه میان آن‌ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد. رواج چنین پدیده ای در جامعه صدای هشدار کارشناسان را به دلیل مخاطرات گسترده حقوقی، روانی و اجتماعی آن بلند کرده است.

در این پدیده، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آن ها پیوند زن و شوهری باشد. در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد.

در دنیای غرب بیرون رفتن فرزند بالغ از خانه و استقلال او و هرگز بازنگشتن به خانواده امری عادی تلقی می شود، اما در ایران پیوندهای خانوادگی همیشه وجود دارد و مشکل هم خانه ها وقتی آغاز می شود که یکی آهنگ بازگشت پس از تحصیل یا مأموریت را می کند.

در این موارد اغلب خانواده از هم خانه شدن فرزندشان با جنس مخالف اطلاعی ندارند و فشار اجتماعی ناشی از این سبک زندگی سبب می شود اغلب، این زوج های موقت خود را زن و شوهر معرفی کنند.

علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن به دخت ایران می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»

در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.

در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

گریز از خانواده و مقررات

دکتر روح انگیز لطیفی، جامعه شناس در مورد این نوع رابطه که بیشتر در شهرهای بزرگ و به صورت نادر دیده می شود به نشریه دخت ایران می گوید: «این پدیده میان مهاجران جوانی که به دلایلی از شهر خود دور شده و جدا از خانواده به سر می برند دیده می شود و دختران دانشجو یکی از گروههایی هستند که جلب این نوع زندگی می شوند.»

وی توضیح می دهد : «فشار خانواده و مقررات سخت و محدودکننده از یک سو، و دوران زندگی مجردی که دور از هر کنترلی است برای دختران جوان از سوی دیگر سبب می شود بازگشت به خانه برای آنان گزینه جذابی نباشد و برخی از این گروه وقتی اندک استقلالی پیدا می کنند ترجیح می دهند به شهر خود برنگردند. وقتی عرصه بر این گروه تنگ شود، یا به دامان مردان کامل و متأهلی می افتند که از روی تنوع طلبی به دنبال تجربه های جدیدی هستند و از نظر مالی آنان را تأمین می کنند، یا به دنبال عشق خارج از تعهد جوانانی می روند که آنان را به زندگی زیر یک سقف، اما بدون تعهد دعوت می کنند.»

این مشاور خانواده می افزاید: «چنین افرادی معمولا در خانه پدری نیز امکان مناسبی برای ازدواج ندارند، زیرا محیط کوچک و محدودی دارند که گزینه های زیادی پیش رویشان نمی گذارد.»

دکتر لطیفی تاکید می کند: «اغلب دختران این زندگی را تجربه مقدماتی برای زناشویی واقعی و یک رابطه پایدار می دانند و خیلی زود به زوج خود دل می بندند، در حالی که مردان پدیده هم مانی یا هم خانگی با یک زن را به عنوان تفریح و ارضای جنسی محدود و زمان دار حساب می کنند که هر وقت موقعیت بهتری دست داد می توانند از آن جدا شوند.»

وی می افزاید: «تفاوت زن و مرد در این رابطه این است که زن عاطفی برخورد می کند و مرد جنسی و در نتیجه مرد عاقبت به دنبال غریزه اش می رود، ولی زن لطمه می بیند»

تکرار تجربه تلخ

این پژوهشگر و استاد دانشگاه می گوید: «طبق تجربیات و مصاحبه هایی که با مراجعان خود داشته ام، چند آسیب این دختران را تهدید می کند. لطمه عاطفی ناشی از جدایی، تکرار تجربه های تلخ با ورود به رابطه های مشابه برای یافتن زوج مناسب و عادت به تنوع در ارتباط جنسی، از دست دادن امکان ورود به یک تاهل رسمی، و بلاتکلیفی فرزندان ناخواسته یا حتی خودخواسته این ازدواج است که شرعا و قانونا پدری ندارند و در مجموع رابطه ای است که دختران بازنده نهایی آن هستند.»

سمیه دختری بازمانده از چنین ارتباطی است. او که اکنون ۴۰ سال دارد می گوید: «دانشجو بودیم و رویاهای زیادی در سر داشتیم. با یکی از دانشجویان دوست شدم. به خاطر مشکلاتی که در خوابگاه داشتم و بی پولی ترغیب شدم که با او زندگی کنم. یک خانه یک خوابه با پول پدرش اجاره کرده بود و هر وقت والدینش می آمدند، باید به خوابگاه می رفتم. روزها باهم نقشه می کشیدیم که بعد از اتمام تحصیل چه کارهایی خواهیم کرد. اما همه این ها خواب بود! من بعد از تحصیل کاری پیدا کردم و موردهای احتمالی ازدواج را از خود راندم، اما او وقتی موقعیت شغلی خوبی پیدا کرد، بعد از ۷ سال، به دنبال یک دختر پاک رفت. حالم بهم می خورد وقتی یادم می آید که گفت: «خانواده ام می خواهند با یک دختر پاک و نجیب ازدواج کنم.»

سمیه حالا افسرده شده است و دیگر به زور کار می کند. تا حالا چند بار اقدام به خودکشی کرده است و نمی داند آینده اش چه خواهد شد.

دکتر لطیفی، جامعه شناس در تحلیل روابط زن و مرد می گوید: «در جامعه ما به بکارت و دست نخوردگی زن اهمیت داده می شود و زن نمی تواند وارد رابطه های متعدد شود، این کار هم از نظر اجتماعی و هم از نظر روحی به او لطمه می زند.»

در چنین وضعی زن نمی تواند وارد سبک هم خانگی شود و آینده زناشویی خود را نیز حفظ کند، اما مرد می تواند هم زن خود را به طور قانونی داشته باشد و زندگی و فرزندانش را حفظ کند و هم دختری را با امکاناتی که دارد مدتی ملعبه دست خود کند بی اینکه برای او خطایی بی بازگشت به حساب بیاید، اگرچه این کار برای مرد هم از نظر قانونی و هم از نظر اجتماعی، مخاطرات و پیامدهای گسترده ای دارد.

با این حال، مردان اغلب می توانند رابطه خود را با خانواده خویش و جامعه ترمیم کنند، اما زنان شکست خورده واقعی این رابطه های خارج از چارچوب هستند.

این جامعه شناس می گوید: «الگوی نارضایتی زن و مرد از رابطه، اکنون از نارضایتی عاطفی به نارضایتی جنسی تغییر یافته و تنوع طلبی جنسی در میان جوانان زیاد شده است. جهان گسترده ای که ارتباطات، پیش روی جوان ایرانی قرار داده است مانند کسی است که با یک کارت خرید محدود به فروشگاه بزرگی برود. او هرچه خرید کند، باز هم گزینه های بیشتری دارد. »

وی می افزاید: «متاسفانه کمال طلبی والدین نسل گذشته در تربیت فرزندان امروزی سبب شده است هرچه می خواستند در دسترسشان باشد. آنان برای کمی ریاضت جنسی و اقتصادی تربیت نشده اند.»

لطیفی، رنگ باختن باورهای دینی در دیدگاه نسل جدید و تعارضات بین جامعه و دستگاه فرهنگ ساز را دلیل دیگر بی هنجاری پدید آمده نزد برخی از جوانان می داند که گسترش رسانه های دیجیتال و ماهواره نیز بدان دامن می زند.

«من به عنوان یک جامعه شناس و مشاور به خانواده و دولت هشدار می دهم اگر برای تسهیل ازدواج جوانان فکری نشود و این تهدید با ساماندهی ازدواج جوانان و دادن حق انتخاب به جوانانی که فکر می کنند زوج خود را پیدا کرده اند و خارج از سخت گیری های خانواده و قیود آنان می توانند زندگی مشترک بسازند، تبدیل به فرصت تقویت خانواده نشود، دور نیست که الگوی سنتی خانواده و چارچوبهای آن کمرنگ شود.»

وی می افزاید: «در صورت مدیریت مدبرانه نیاز جوانان و فراهم کردن امکان ازدواج زودرس و شرعی و قانونی، زن و مرد می توانند با ازدواجی توافقی و در چارچوب شرع و قانون هم خانگی خود را ثبت کنند و رسماً زن و شوهر شوند و فرزندان آنان نیز طبق قوانین مورد حمایت قانون و خانواده قرار بگیرند. آموزش این خانواده و توانمندسازی آن طی سال های اولیه زندگی و آموزش کارآفرینی و مهارت های زندگی به این زوج های جوان در کنار فعال سازی شبکه های اجتماعی برای تجهیز اولیه زندگی آنان می تواند سبکی نو از زندگی خانوادگی سریع، آسان، قانونمند و به دور از پیچیدگی هایی چون تعیین مهریه سنگین، جهیزیه چند ده میلیونی و چشم و هم چشمی های رایج در ازدواج ایجاد کند.»

خانواده را نمی شناسند

سهیلا معروفی روانشناس نیز با انتقاد از رواج سبک جدید زندگی مشترک در جامعه می گوید: «چنین افرادی برداشت درستی از خانواده و کارکردهای آن ندارند، خیلی دیر به بلوغ فکری لازم برای تعهد و مسئولیت پذیری ازدواج می رسند و از آن می گریزند زیرا یک الگوی موفق در مورد ازدواج و خانواده تجربه نکرده اند.»

وی می افزاید: تحقیقات نشان داده است زنان در چنین رابطه هایی بیش از انواع دیگر ازدواج دچار خشونت خانگی می شوند و چنین روابطی زودتر از ازدواج های رسمی و شرعی از هم می پاشد.

خیلی از این افراد، گریخته از خانواده هایی سخت گیر هستند و برخی نیز وابسته به خانواده هایی هستند که با گرایش به سبک زندگی غربی سال ها است در خانواده ای زندگی کرده اند که به ارزش های دینی و اجتماعی احترام نمی گذارد و در نتیجه بر خود فرض نمی دانند که رابطه خود را در چارچوب مشخصی از شرع و قانون تعریف کنند.

وی می افزاید:« کارکرد اصلی خانواده رسیدن به تکامل روحی و معنوی انسان است؛ تکاملی که انسان را در جایگاه مرد به عنوان پشتیبان قدرت و ثروت، زن به عنوان پناهگاه عاطفی و روحی، و زن و شوهر به عنوان پدر و مادر قرار می دهد. مرتبه اخیر انسان را یک مرحله از خود دورتر می کند و بالاترین مسئولیت اجتماعی یعنی تداوم جامعه و بقای نسل را بردوش وی می گذارد.»

این روانشناس معتقد است کسانی که چنین سبکی از زندگی هم خانگی فاقد پیوند را انتخاب می کنند کارکردهای خانواده را باور ندارند زیرا نزد نزدیکان خود آن را تجربه نکرده اند.

گاه نیز تنوع طلبی و تمایل به سبک زندگی مجردی، آنان را از تقید ازدواج گریزان می کند. برخی از این افراد پنهانی صیغه می کنند و گروهی نیز حتی خود را مقید به این کار نمی دانند.

این مشاور خانواده می گوید:« زنانی مراجعه کرده بودند که با فرزندان خانواده هایی از طبقه اجتماعی دیگر درگیر رابطه عاطفی شده بودند. خانواده هایی که نقشه از پیش تعیین شده ای برای پسرشان داشتند که سبب می شد هرگز عروس پنهانی در آن چارچوب نگنجد. چنین روابط عاطفی می تواند زندگی زناشویی پنهانی جوانان را سبب شود و اگر خانواده، مقتدر و فرزند به آنان وابسته باشد، نمی تواند مدت زیادی در این رابطه باقی بماند و دختر با شکست سنگین روحی روانی بازمی ماند.»

قانون در مقابل هم خانگی

کسانی که به هم خانگی بدون حمایت شرع و قانون تن می دهند بی شک به مشکلات و تنگناهایی دچار هستند که ناچار می شوند خود را در ناامن ترین وضعیت زناشویی قرار دهند اما برخی از زنانی که به چنین ارتباطی تن می دهند تصور می کنند اگر زوجشان به آنان وفادار نبود می توانند سهم خود را از زندگی طلب کنند اما واقعیت چیز دیگری است.

فلک دین کارشناس ارشد حقوقی در مورد قوانین خانواده در حقوق مدنی و شرعی می گوید:« در قانون خانواده، زن و مرد می توانند با بستن عقد موقت به هم محرم شوند ولی حتی رابطه ای که وجه شرعی را نیز رعایت و صیغه را جاری کرده باشند، بدون ثبت و رسمیت بخشیدن آن، تکالیف حقوقی برای زوجه و فرزندش مترتب نمی شود.»

در ماده ۲۱ قانون حمایت از خانواده از محوریت نکاح دائم در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی یادشده و مورد حمایت قرار گرفته است، اما نکاح موقت را تابعی از موازین شرعی و مقررات قانون مدنی ذکر نموده و ثبت آن را در سه مورد؛ باردار شدن زوجه، توافق طرفین و شرط ضمن عقد الزامی دانسته است. این الزام متوجه زوج بوده و در خارج از موارد مزبور-، ولو با تحقق ازدواج موقت- ثبت آن الزامی محسوب نخواهد شد. بنابر این تکالیف آن وقتی الزامی می شود که یکی از موارد یادشده بر آن مترتب باشد.

این کارشناس حقوقی می افزاید: زن و مردی که می خواهند باهم زیر یک سقف زندگی کنند اگر بخواهند صیغه را جاری کنند اما زبان عربی را بلد نباشند می توانند به زبان خودشان آن را بخوانند. قصد بودن با یکدیگر و رضایت داشتن از آن به عنوان شروط این رابطه می تواند در این صیغه قید شود اما آنچه حتماً ضروری است تعیین مهریه و مدت رابطه است که باید از همان ابتدا مشخص باشد.

اگر مدت در نکاح ذکر نشود و معلوم باشد که مقصود نکاح منقطع بوده است عقد نکاح باطل است ولی اگر قصد طرفین معلوم نباشد ظاهر دائم بودن نکاح است. در منقطع ذکر مهر از شرایط صحت نکاح است و عدم ذکر آن یا بطلان مهر برخلاف ازدواج دائم موجب بطلان عقد نکاح می شود.

وی می افزاید: «در این نوع ازدواج نفقه زن بر عهده شوهر نیست مگر اینکه شرط کرده باشند و در نکاح منقطع برخلاف ازدواج دائم زوجین از یکدیگر ارث نمی برند هر چند در این مورد نظرات مختلفی از سوی فقهای عظام ذکر شده است ولی نظر اقوی عدم ارث بری است حتی اگر شرط شده باشد.»

در نکاح منقطع٬ زوجین از هم ارث نمی برند و فرزندان حاصل از ازدواج موقت٬ در صورت ثبت شدن قانونی و محضری ازدواج٬ حقوقی درست همانند فرزندان حاصل از ازدواج دائم دارند٬ یعنی فرزندان مشروع پدر شناخته می شوند٬ وپدر موظف به دادن نفقه و نگه داری آنان است و از پدر ارث می برند. اما مساله این جاست که با توجه به عدم ثبت محضری ازدواج موقت در اکثر موارد، جاری شدن صیغهٔ آن توسط زوجین یا عاقدان گمنام و فاقد دفتر، اثبات نسب برای فرزند حاصل از ازدواج موقت بسیار مشکل و اکثراً غیرممکن خواهد بود. به همین دلیل است که در حال حاضر به وفور شاهد بی شناسنامه ماندن این فرزندان یا تضییع حقوق آنان مانند ارث هستیم.

فلک دین می گوید: «در ازدواجی که زن و مرد عامدتا بدون هر گونه قیودات شرعی و ثبت قانونی تن به رابطه دهند این نوع رابطه نه شرعی، نه عرفی و نه قانونی به حساب می آید و اساساً نام ازدواج نمی توان بر آن نهاد و یک رابطه غیرشرعی است که قانون از آن و فرزند حاصل از آن هیچ حمایتی نمی کند. در چنین حالتی رابطه نسبی و سببی بین زن و مرد و فرزند حاصل از رابطه وجود ندارد و طبیعتاً فرزند شناسنامه ای بدون نام پدر و مادر خواهد داشت و نسب خود را تنها از خاندان مادری می گیرد.»

وی می افزاید: «گرچه در صیغه یا عقد دائم، رضایت ولی دختر تا سن ۱۳ سال شرط است و در مورد پسر نیز تا رسیدن به سن قانونی که ۱۸ سال تعیین شده است این رضایت الزامی است اما اگر دختر و پسری بدون این اجازه نامه ها قصد ازدواج داشته باشند باید در دادگاه درخواست خود را اعلام کنند و در صورت موافقت دادگاه ازدواج کنند.»

« اما اگر هیچ یک از این موارد را لحاظ نکنند، در قرارداد صیغه کتبی یا با حضور شاهد و عاقد با هم پیوند ازدواج ببندند گرچه مرتکب اشتباه، و تخلف شده اند اما عقد شرعی آن ها باطل نمی شود و فرزندان این رابطه نیز به رسمیت شناخته می شود.»

این کارشناس حقوقی می گوید:« در مورد مادران مجردی که از چنین رابطه ای با فرزندی بدون پدر خارج می شوند باید گفت: اگر این زن و مرد مجرد باشند مجازات ۱۰۰ ضربه شلاق باید بر هر یک از آنان اجرا شود.»

وی تاکید می کند: «در صورتی که زوجین خالی از موانع نکاح باشند، آثار حقوقی نکاح تنها از زمان ثبت ازدواجشان بر آنان و فرزندانشان مترتب می شود.»

وی توصیه می کند:« جوانانی که منع ازدواج ندارند حتی اگر به نیت زناشویی موقت با هم زیر یک سقف می روند برای اینکه تحت حمایت قانون قرار گیرند حتماً قبل از شروع رابطه، قرار ازدواج خود را به صورت توافقی و کتبی در یک توافقنامه مکتوب و با شرایط قیدشده در مورد ازدواج موقت به امضای هردو طرف برسانند که به هر حال سندی از رابطه شان داشته باشند که جلوی آثار سوء بعدی را بگیرد.»

راه های بهتر

دوری از راهکارهای هیجانی و مشورت با نهادهای مشاوره ای و تسهیل کننده ازدواج می تواند جلوی بسیاری از پشیمانی ها را بگیرد.

بد نیست با فکر کردن به همه موارد ذکرشده و ده ها مشکلی که در این مجال فرصت طرح آن نبود، وقتی می خواهیم با کسی زیر یک سقف برویم به زمانی فکر کنیم که قانونی که روزی از آن گریخته ایم دیگر چترش را روی سر ما پهن نمی کند. حتماً راه ها بهتری هم هست. ( ایران مطلب)


اشتراک گذاری :
ارسال نظر