بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷ - ۰۹:۳۴
بروز مشكلات اجرايي با فرار از شمول ماليات بر ارزش افزوده

كشور عدالت خواه به جامعه عدالت پذير نياز دارد

كمتر از دو هفته از اجراي ماليات بر ارزش افزوده نگذشته بود كه خشم و آشفتگي برخي از تشكل هاي صنفي موجب آن شد تا زمزمه توقف اجراي قانون ماليات مزبور بگوش برسد . در حاليكه بر اساس مصوبه 17/2/87 مجلس محترم شوراي اسلامي و ماده 53 قانون ، سازمان امور مالياتي كشور را مكلف نموده كه از مهر ماه 87 قانون ماليات بر ارزش افزوده را اجرا كند اين مقاومت ها قبل از تصويب و ابلاغ قانون، توسط برخي از تشكل هاي صنفي وجود داشت .
کد خبر : ۱۵۲۳۰

كمتر از دو هفته از اجراي ماليات بر ارزش افزوده نگذشته بود كه خشم و آشفتگي برخي از تشكل هاي صنفي موجب آن شد تا زمزمه توقف اجراي قانون ماليات مزبور بگوش برسد .

به گزارش بورس نيوز؛ در حاليكه بر اساس مصوبه 17/2/87 مجلس محترم شوراي اسلامي و ماده 53 قانون ، سازمان امور مالياتي كشور را مكلف نموده كه از مهر ماه 87 قانون ماليات بر ارزش افزوده را اجرا كند اين مقاومت ها قبل از تصويب و ابلاغ قانون، توسط برخي از تشكل هاي صنفي وجود داشت .

حتي بر اساس طوماري در محضر رياست محترم جمهوري اسلامي ايران خواستار توقف تصويب قانون و استرداد آن توسط دولت محترم شدند كه در طي جلسات توجيهي كارشناسي و برشمردن محسنات آن در حضور رئيس جمهور سرانجام رئيس جمهور محترم مجاب شدند و سپس عزم خود را براي تصويب و اجراي قانون با كمترين نرخ ممكن (5/1 درصد ) به رياست محترم وقت مجلس شوراي اسلامي اعلام نمودند .

قابل ذكر است نرخ پيشنهادي كمترين نرخ ماليات بر ارزش افزوده بين 140 كشوري است كه ماليات بر ارزش افزوده را زودتر از كشور ما اجرا نموده اند .

بايد توجه داشت كمتر از ده درصد از كشورها نرخ ماليات بر ارزش افزوده آنها كمتر از 10 درصد است و بيش از 90 درصد از كشورها بالاي نرخ 10 درصد را نسبت به ماليات ارز ش افزوده اعمال كرده اند.

سؤال اينجاست چرا قانوني كه با تمام فراز و نشيب ها كه از سال 1366 تا سال 1387 بيش از بيست سال بين دولت هاي پيشين و مجالس تقنيني گذشته دست به دست شده و بالاخره با تن دادن به كمترين نرخ به تصويب رسيد، موجب نارضايتي برخي از تشكل هاي صنفي شده و تبديل به يك مسئله بغرنج گرديده بايد پاسخ به سئوال را با تأمل بيشتري جستجو كرد .

بنظر مي رسد موضوع اجراي ماليات بر ارزش افزوده مورد توجه حداقل برخي از تشكل هاي صنفي كه نظر منفي نسبت به اجراي آن داشته اند بوده . در اين مدت بيست ساله در كش و قوس تصويب آن رايزني ها و چانه زني هاي متعددي طي دوره هاي گذشته با دولتمردان ، نمايندگان محترم قوه مقننه شده است كه با ذكر خطرات ناشي از اجراي آن كه عمدتاً ناشي آثار فشار تورمي بود دولت و مجلس را از تصويب و اجراي آن بر حذر داشت . در واقع بيست سال كشور مان از مزيت ها و محسنات اجراي قانون مزبور كه مي توانست نظام مالياتي را در وصول مالياتهاي حقه اصلاح نمايد دور نمود .

امروز نيز با وجود تصويب و اجراي قانون همان فشارها و رايزني ها موجب توقف دو ماهه قانون از سوي رئيس جمهور محترم شده است .نمي خواهم از منظر و ابعاد حقوقي كه آيا مي توان اجراي قانون را متوقف نمود يا خير ؟ وارد بحث شوم . ولي از زاويه ديگر چرا بايد اجراي قانون مالياتي كشور كه از ديدگاه همه حقوق دانان ، قوي ترين قانون و جزو قوانين حاكميتي است را در كوتاه ترين زمان پس از اجرا متوقف نمود ؟ چه بسا توقف قانون شيرازه نظام حاكميتي دولت ( حكومت ) را متزلزل و زير سؤال برده و بروز موارد مشابه در جامعه صنفي را تشديد نمايد .

در اين مقوله بايد از تشكل هاي صنفي كه اتحاديه طلا فروشان بارزترين آنها در امر اعتصاب و به تعطيلي كشاندن كسب و كار بودند سؤال شود كه آيا ماليات سنگين جديدي بر آنها تحميل شده است؟ آيا آنها ، پرداخت كنندگان ماليات بر ارزش افزوده هستند ؟ آيا تاكنون دولت با دخالت هاي خود آنها را ملزم به تثبيت قيمت كالا و خدمات نموده است؟

آيا راهي براي انتقال بار مالياتي خود ندارند ؟ مسلماً به طور واضح و عيني پاسخ كليه سؤالات فوق الذكر منفي است چراكه دولت جمهوري اسلامي ايران پس از دهه اول انقلاب اسلامي كه سياست تثبيتي اعمال مي شد ، ديگر كمترين دخالت را در قيمت گذاري اين نوع از كالا ها نداشته است و اين نوع واحد ها نسبت به كالا و خدمات توليد شده رأساً اعمال قيمت گذاري مي نمايند .

حال با وجود منفي بودن كليه قيد و بندهاي نظارتي چرا واحد هاي صنفي توليدي و خدماتي مشمول ماليات بر ارزش افزوده كه طبق قانون اين ماليات را از مصرف كننده نهايي دريافت مي كنند اين چنين خشمگين و بر آشفته مي گردند و دست به اعتصاب مي زنند .

دو سه نكته مهم در اين مناقشه باقي مي ماند كه مي تواند سر منشأء اين تحولات باشد:

نكته اول شفاف سازي جريان اطلاعات در هر يك از مراحل توليد كالا و خدمات است كه اخذ ماليات بر ارزش افزوده براساس آن صورت مي گيرد . يعني ارايه اطلاعات شفاف از سوي پرداخت كننده ماليات بر ارزش افزوده كه اولين شرطي است كه فعالان مشمول بر اين قانون بايد نسبت به آن متعهد باشند .

نكته دوم مشكلات اجرايي اخذ ماليات در مرحله از توليد كالا و خدمات است كه مي بايست سازمان امور مالياتي كشور كليه ساز و كار هاي اجرايي قانون را فراهم نمايد و پاسخگوي سؤالات طرح شده از سوي مؤديان محترم باشد.

گرچه ممكن است در اين زمينه كم و كاستي هايي وجود داشته باشد ولي سازمان مزبور سعي در رفع ابهامات و مشكلات احتمالي موديان داشته و از پيش اطلاع رساني كرده است.

اگرچه رجوع فيزيكي موديان و ارتباطات مستمر تلفني موجب رفع مشكلات و ابهامات شده يا به تدريج خواهد شد . اما در اين مورد و مؤديان نسبت به تكميل فرم هاي ثبت نام و نحوه عمل آن به مرور آشنا شده و در آينده اي نزديك با سهولت بيشتري به انجام فعاليتهاي خود خواهند پرداخت . آنطور كه مشخص است سازمان امور مالياتي كشور هم خود را مسئول رفع مشكلات مؤديان مي داند و تلاش هاي فراواني را در اين زمينه بعمل آورده است.

نكته سوم كه بيشتر مورد ايراد اقتصاددانان و كارشناسان بوده و هست تورمي بودن ماليات بر ارزش افزوده است. البته اين موضوع خود به يك بحث جداگانه اي نيازمند است .

فرضاً اين نظريه هم مورد قبول واقع شود ولي با اعمال نرخ 5/1 درصدي ماليات بر ارزش افزوده و 5/1 درصد عوارضي كه جايگزين نرخ 3 درصد قانون تجميع عوارض شده نبايد نگراني براي بررسي افزايش نرخ تورم در شرايط فعلي وجود داشته باشد .

به نظر مي رسد يك مسئله باقي مي ماند كه حل نشده است و آن شفاف سازي فعاليت هاي اختصاصي با اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده مي باشد .

در جامعه اي كه نظام حاكميت آن بر مبناي عدالت خواهي بناشد و دولت فعلي ،ن را يمي آن را يكي از شعار هاي اساسي و پايه اي خود قرارداده است . دولت بايد از شفاف سازي جريان فعاليت هاي اقتصادي كشور حمايت كرده و در ساز و كارهاي آن همراه بود و تلاش مضاعفي را مبذول دارد .

البته قانون ماليات بر ارزش افزوده اين رسالت را بدون هيچ شك و شائبه اي دنبال مي كند تا اطلاعات و اسناد و مدارك ارايه شده در هر يك از مراحل ، شفاف ، خالص و بدون قانون گريزي باشد . در واقع ماليات بر ارزش افزوده يك خود كنترلي در شفاف سازي اطلاعات ايجاد مي كند اگر اين مسئله باعث خودداي و عدم تمكين نسبت به اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده شود. بايد در رفتارمان تجديد نظر و جواب مسئله را در جايي ديگر جستجو كنيم . بايد توجه داشته باشيم كشور عدالت خواه به جامعه عدالت پذير نياز دارد و ايجاد رفاه نسبي و رسيدگي به توده مردم فقط با ايجاد توزيع عادلانه مجدد درآمدها با وضع و وصول ماليات هاي حقه بر اساس اطلاعات شفاف قابل تحقق است . آن وقت مي توان سرمايه افراد زحمتكش را با سرمايه داران بدون زحمت كه نتيجه رانت خواري دوران است جدا كرده و اكثريت جامعه را در سايه حكومت اسلامي آسوده خاطر نمود .

امين دليري

مدرس دانشگاه و كارشناس مسائل اقتصادي

اشتراک گذاری :
ارسال نظر