«بچه پولدار» به روایت یک «بچه پولدار»

خاک بر سرت با این زندگیت

ای یزیدتو.30-40میلیون حقوق یکسالمه اونم با کلی سگ دو زدن.99درصد مردم مثل حمار واسه یه درصد دیگه دارن کار میکنن.اه دپرس شدم.

هنگ كردم
ديگه چيزي نميتونم بگم

من اگه روزي 30 يا 40 ميليون پول داشتم فقط توب بازار سهام خريد ميكردم و هيچ دلهره اي هم از سقوط قيمت نداشتم چون پشتوانه هر روزي داشتم....

فعلا فقط خزامياد خريد ميكردم...

با توجه به حرفشان پول داره اما آدم هم هست.
پول داره ولی دل خوش داره . همین که بقول خودش میگه از عصر تا صبح فردا خونه دوستام هستیم پدر و ماردت نمیگن این پسر کجاست دلتنگ نمیشن عجب خانوادهائی دارید شما . من خودم با بابای همین قزمیتها کار میکنم البته امور مالیشون رو هدایت میکنم جالبه بدونید که برای ذره ای کندن پول از این و اون نقشه میکشن فکر میکنن و خودشون رو به هر دری میزنن که پول تو جیبی این قزمیتها رو جمع کنن اگر به خدای احد و واحد بتونم کارخونه ای رو به پا کنم همچین میکشم زیرشون که به سرشون به سقف آسمون بخوره ناچارم
متاسفانه اینها به نکبت و کثافت زندگی میکنن
به همین خاطر میگم اگر کسی عالم هست یا اینکه پولدار باید ازش بپرسیم آدم هم هستید یا فقط عالمید و پولدار

حالا فقط این پسرشون هست که ماهی 30-40 میلیون خرج میکنه ببین پدرش و پدر بزرگ و مادربزرگش چقدر خرج میکنن. احتمالا جمعا ماهی 60 میلیون خرجشون میشه. البته از حرفاشون که مادر بزرگشون براشون پول میدن و غذا درست میکنن میشه حدس زد که بنده خدا کمبود حضور مادر رو داره و به هر طریقی با دور دور کردن و مهمانیهای شبانه اون رو جبران میکنه. اگه حدسم درست باشه اگه ایشون مادرشون بالا سرشون بود که خیلی شرایطشون فرق میکرد. باباشون هم که احتمالا همش درگیر پول درآوردن هستش. ما تو فامیل تقریبا یه همچین چیزی داشتیم که پدرشون خیلی زرنگ بود و کلی کارخونه و مرغداری و گاوداری داشت و همش رو هم به نحو احسن اداره میکرد ولی بچه هاش همش اینور و اونور با پول باباشون حال میکردن بعد از چند سال بیچاره فوت کرد و هر چی جمع کرده بود بچه هاش نتونستن مدیریتش کنن و به باد دادن. در عوض برادر کوچکترش که تراشکاری داشت به جمع کردن پسراش دور خود (که درس نمیخوند خوشبختانه چون الان یه مهندس بیکار بودن) تراشکاری رو به اونا یاد داد و الان خودش رو بازنشسته کرده و پسراش مغازه رو اداره میکنن و چند برابر توسعه دادنش و پدره میره میشینه مغازه و پسراش کار میکن و آخر ماه هر کسی سهم خودش رو برمیداره که همشون هم ویلا و ماشین مدل بالا دارن ولی بچه های برادر قبلی الان فقط دو تا مغازه دارن که اجاره دادن و هر ماه هم به خاطرش دعوا دارن. داستان تمام شد امیدوارم پولدارا از این مطلب عبرت بگیرن. ما که پولدار نیستیم پس نیازی به عبرت هم نیست.

دمت گرم داداش. حالشو ببر ما هم سعيمونو ميكنيم بچه هامون مثل تو زندگي كنن. البته نه به اين بي هدفي.
به نظر من بايد با پدرش مصاحبه ميكردين كه چه زحمتايي كشيده تا اين شده. در ضمن اين رقم چيز عجيب غريبي نيست يكي از بزرگترين ثروتمنداي دنيا ميگفت: براي پولدار شدن بايد با چشم باز يه كار رو اول امتحان و بعد انتخاب كنيد. بعدش چشماتونو ببندينو تا آخر عمرتون همون كارو دائماً تكرار كنيد.