نقشه راه شاخص ۳ میلیون واحدی
به گزارش بورس نیوز بعد از آنکه رشد بازار سرمایه متوقف شد و این بازار شیب نزولی به خود گرفت، بازار ارز و به دنبال آن بازارهای کالایی، استارت حرکت زدند و رشد قابل ملاحظه ای داشتند. به منظور بررسی روند بازار سرمایه و تاثیر این بازار بر بازار های موازی، خبرنگار بورس نیوز گفتگویی با هومن عمیدی کارشناس بازار سرمایه داشته که ماحصل این گفتگو را می خوانید.
وضعیت فعلی بازار سرمایه را چطور ارزیابی می کنید ؟
عمیدی: در حال حاضر به شرایطی رسیدهایم که رشد بازار سرمایه متوقف شده و چند عامل در توقف رشد بازار موثر بوده است. دلیل نخست آنکه عدهای اعتقاد به وجود حباب در بازار سرمایه داشتند و معتقد بودند باید ترمز رشد بازار سرمایه را کشید. عرضههای سنگین حقوقی ها با منابع سنگین حقیقی ها جمع می شد و این اقبال بازار سرمایه به مذاق آن عدهای که در سالهای قبل کنترل این بازار را در دست داشتند، خوش نیامد. چرا که دیگر نمی توانستند مانند گذشته هر زمان اراده کردند مهار بازار سرمایه را در دست داشته باشند و ترمز این بازار را بکشند. باید پذیرفت که شرایط بازار سرمایه ما تغییر کرده و این بازار به مرحلهای رسیده که ارزش معاملات روزانه آن حدود ۱۰۰۰۰ میلیارد تومان است و این شرایط با گذشته که ارزش معاملات این بازار به زحمت به ۱۰۰۰ میلیارد تومان می رسید متفاوت است.
رشد بازار سرمایه توسط عده ای هضم نشده و عده ای رشد این بازار را در جهت مخالف منافع خود میدیدند. مخالفان رشد بازار سرمایه عمدتاً کسانی بودند که در سایر بازارها سرمایه گذاری کرده بودند و با وجود رشد بازارهای موازی، اما کماکان رشد بازارهای دیگر از بازار سرمایه کمتر بود. به همین دلیل هم تلاش کردند با حبابی نشان دادن بازار سرمایه و مغلطه های اقتصادی، بر طبل حباب بازار سرمایه بکوبند.
در صورتی که این تئوری کاملا اشتباه بود و حتی اگر همین حالا ارزش بازار برخی از شرکتهای این بازار را با ارزش دارایی های ملکی آنها مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که قیمت سهم ها از ارزش ذاتی کمتر است. برای مثال بانک هایی که در هر خیابان شعبه ای دارند، نسبت به ارزش بازار فعلی ارزش بالاتری دارد. در مورد بانک ها در بازار سرمایه کم مهری شده و ارزش بازار بانکهای ما، بسیار پایین تر از ارزش واقعی آن هاست. مثلا ارزش بازار بانک ایران زمین در حال حاضر حدود ۷ هزار میلیارد تومان است، حال آنکه در همین شرایط بعضی از شرکتهای کوچک غذایی، ارزش بازاری معادل نصف ارزش بازار این بانک دارند!
آیا افت بازار سرمایه موجب رشد نرخ ارز شده است؟
عمیدی: در شرایط فعلی اقتصاد کشور تصور می کنم روند افزایشی نرخ ارز در بازار ادامه داشته باشد این افزایش نرخ ارز هیچ ارتباطی با افت بازار سرمایه ندارد. افزایش نرخ ارز فقط و فقط ناشی از کمبود دلار فیزیکی در کشور است. از طرفی با کمبود اسکناس فیزیکی در بازار، تقاضای خرد در بازار ارز پاسخ داده نشده و از طرف دیگر، سیاستهای بانک مرکزی در بازار ارز در مقطعی دچار لرزش شد و وقتی که بانک مرکزی اعلام کرد فروش ارز برای تقاضای خرد ندارد و این تصمیم بانک مرکزی موجب هجوم سرمایه گذاران خرد به سمت بازار ارز شد. باید پذیرفت که دیگر دلار ۱۸ تا ۲۰ هزار تومانی در اقتصاد کشور وجود ندارد و کل اقتصاد ما با دلار ۲۷ هزار تومانی ارزشگذاری خواهد شد و بازارهای مختلف با دلار ۲۷ هزار تومانی تجدید ارزش می شوند و بازار سرمایه هم از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین انتظار روند صعودی در بازار سرمایه می رود.
این نظریه که برخی از دوستان معتقدند بازار سرمایه تا با دلار ۲۷ هزار تومانی هم حباب دارد صحیح است؟
عمیدی: مفروضات این سوال صحیح به نظر نمی رسد، چرا که وجود حباب در کلیت بازار سرمایه را قبول ندارم. زمانی که بازار سرمایه با دلار ۱۸۰۰۰ تومان ارزش گذاری می شد، شاخص کل در محدوده عددهای فعلی بود و با رسیدن دلار به محدوده ۲۱ هزار تومان، شاخص کل تا محدوده ۲ میلیون واحدی پیش رفت.
بازار سرمایه با دلار ۲۱ هزار تومانی به محدوده ۲ میلیون واحدی رسید و در آن مقطع هم اگرچه برخی نمادهای بازار دارای حباب بود، اما کلیت بازار سرمایه حباب نداشت.
بعضی از تحلیلگران، بازدهی بازارهای مختلف را با همدیگر مقایسه می کند و یا اینکه E/P بازار سرمایه را با بازارهای موازی مقایسه میکنند. این روش تحلیل صحیح است؟
عمیدی: اگر قرار باشد نسبت P بر E بازارهای مختلف با بازدهی سپرده های بانکی مقایسه شود، باید مبلغ رهن یک واحد آپارتمان ۵ میلیارد تومانی، یک میلیارد تومان باشد، در حالیکه چنین نیست. ضمن اینکه حتی اگر همین یک میلیارد تومان هم در بانک سپرده گذاری شود، سود سالیانه آن ۱۵۰ میلیون تومان خواهد شد. یعنی بازدهی سالانه یک ملک ۵ میلیارد تومانی ۱۵۰ میلیون تومان هم نیست. پس E/P بازار مسکن عملا بالاتر از نرخ بهره بانکی است.
از سوی دیگر نمیتوان بازدهی بازار سرمایه را با بازار پول مقایسه کرد و اعلام کرد که بازدهی بازار سرمایه باید متناسب با بازدهی سپرده های بانکی باشد. این روش ارزش گذاری سهم ها منطقی نیست.
مقایسه بازدهی بازار سرمایه با سپردههای بانکی در کشوری که شرایط تورمی دارد، منطقی نیست.
با در نظر گرفتن نرخ تورم در ۳ سال گذشته، سپردهگذاران بانکی در این ۳ سال به شدت از نرخ تورم عقب مانده اند.
ضمن اینکه در حال حاضر بحث اصلی ارزش گذاری سهم ها کمتر از ارزش واقعی آن هاست.
سپرده گذاری در بانک ها قطعاً گزینه جذابی برای سرمایهگذاران نیست، چرا که سود پرداختی در پایان دوره در مقایسه با نرخ تورم مبلغ بسیار اندکی است. ضمن اینکه اگر سپردهگذاران بانکی تمایل به خارج کردن پول خود از قبل از سررسید یکساله داشته باشند، سود کمتر از ۱۵ درصد هم دریافت کنند. اگر در این مدت تورم وجود داشته باشد، ارزش پول سپرده گذاران بانکی به شدت کاهش خواهد یافت. پس مقایسه غلطی است که ما در یک فضای تورمی، نرخ سود سپرده های بانکی را با بازدهی بازار سرمایه مقایسه کنیم. در بازار سرمایه، علاوه بر سود پرداختی شرکتها، سهامداران از افزایش ارزش سهام شرکت ها و مبحث افزایش سرمایه ها هم منتفع میشوند. همچنین ارزش دارایی ها و نرخ فروش محصولات این شرکت هم متناسب با نرخ تورم به ارزش روز تبدیل می گردد. بنابراین بازار سرمایه به هیچ عنوان با بانکها که در پایان دوره سودی کمتر از نرخ تورم به سپرده گذاران پرداخت می کنند، قابل مقایسه نیست.
با توجه به این که اشاره شد افت قیمت سهم ها توجیهی ندارد و در ضمن در ۴۰ روز گذشته، قیمت سهم های مختلف بازار بین ۲۵ تا ۶۰ درصد ریزش داشته، در این مقطع سرمایه گذاری در سهام منطقی است؟
عمیدی: با توجه به اینکه نمادهایی که رشد بیشتری تجربه کرده بودند، ریزش های بیشتری هم به همراه داشته اند؛ و سهم هایی که رشد کمتری داشته ریزش کمتری هم داشته؛ و با توجه به اینکه به نظر می رسد دلار ۲۷ هزار تومانی به سمت ۳۷ هزارتومان در حرکت است، معتقدم بازار سرمایه پتانسیل رشد دارد و مجدداً موج تقاضا در بازار سرمایه بر عرضه ها غلبه خواهد کرد.
اما سیاستگذاریهای نهادهای متولی بازار سرمایه هم باید متناسب در راستای حمایت از این بازار باشد. در حال حاضر در سیاست های مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار حرکتهای مثبت دیده می شود، اما این تحرکات کافی نیست. به نظر می رسد قوانین بازار سرمایه باید تغییراتی داشته باشد و با توجه به اینکه دولت هم نظر مساعدی نسبت به رشد بازار سرمایه دارد، برای آن که چشم انداز مثبت تری از این بازار به نمایش بگذاریم، قبل از هر اقدامی باید در این بازار اعتمادسازی کرد. نوسان گیری حقوقی ها از حقیقی های این بازار اتفاقا باعث سلب اعتماد سرمایه گذاران می شود. وظیفه حقوقی ها به عنوان بازار ساز، متعادل کردن این بازار است. فروش سهم ها در قیمت بالا و کمی بعد خرید همان سهم ها به قیمت پایینتر از حقیقی ها، نوسان گیری از حقیقی ها تلقی میشود، نه حمایت! این روش، اعتماد مردم را نسبت به این بازار از بین برده و عده ای را برای همیشه از این بازار خارج می کند. عرضه حقوقی ها حتماً باید غیر تخریبی، متعادل و متناسب با شرایط بازار باشد. حمایت ها هم باید حساب شده تر باشد. حمایتی که هر روز به اندازه حجم مبنا خرید انجام شود تا قیمت سهم ها افت کند، حمایت نیست. بنابراین معتقدم اولین رکن در حمایت از بازار سرمایه باید حرکت حقوقی ها متناسب با شرایط بازار سرمایه باشد. حال اینکه متأسفانه چندین مورد برخلاف منافع بازار از حقوقیها رفتارهایی مشاهده شد که منجر به برخورد هایی هم از سوی مدیران بازار سرمایه گردید. دومین اقدام مورد نیاز، اصلاح قوانین مربوط به بازار سرمایه است. نکته اینجاست که در حال حاضر در بازار پایه فرابورس به حال خود رها شده و قانون انتشار سهام خزانه منظور حمایت از سهم ها در مورد سهم های بازار بورس و فرابورس قابل انجام است. اما سهم های بازار پایه امکان انتشار اوراق سهام خزانه را ندارند. اینکه چرا سهم های بازار پایه امکان انتشار سهام خزانه را ندارند، خود جای سوال دارد. برای مثال در شرایطی که ۶ بانک کشور در بازار پایه فرابورس معامله میشوند و رئیس کل بانک مرکزی مدام در مورد ضرورت حمایت از بانکها صحبت می کنند، دستورالعمل های بازار پایه و محدود کردن شرکت های بازار پایه برای انتشار سهام خزانه تعجببرانگیز است. اگر قرار است حمایت از بازار سرمایه انجام شود، این حمایت نباید فقط در مورد سهم های شاخص ساز بازار صورت بگیرد. در شرایطی که بسیاری از سهم های بازارصف فروش تجربه میکنند، حمایت از سهم های شاخص ساز و خرید سهام فقط در نماد های بزرگ شاخص ساز، توجیه ندارد.
اگر قرار باشد سهم های کوچک بازار به حال خود رها شود و حمایتها و خریدها فقط در مورد نمادهای بزرگ و شاخص ساز انجام شود، فشار فروش در نمادهای کوچک و متوسط بازار سرمایه بیشتر خواهد شد و این روش حمایت حتماً سیاست مناسبی نخواهد بود. قانون الزام شرکتها به بازارگردانی باید در مورد تمام سهم های بازار چه سهم های بازار بورس و چه سهم های بازار فرابورس و بازار پایه، فراگیر شود و تمام سهامداران عمده این شرکت ها ملزم به بازارگردانی سهم های خود شوند.
چه صنایعی پتانسیل بیشتری برای رشد در آینده دارند؟
عمیدی: اگر تمام سهم های بازار مورد حمایت قرار بگیرند و تفاوت و تبعیضی بین سهم های بازارهای مختلف انجام نگیرد، سهم های وابسته به نرخ ارز و قیمت جهانی، کامودیتی ها و همچنین سهام بانکها پتانسیل بیشتری برای رشد دارند. اگر ارزش برخی از شرکتهای زیرمجموعه بانکها را در نظر بگیریم، ارزش بانکها حتی بانک های بازار پایه، بیش از ارزش بازار فعلی آنها است.
چطور ممکن است بانکی با ۳۵ هزار میلیارد تومان سپرده و بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان دارایی، ارزش بازار ۷ هزار میلیارد تومان داشته باشد؟ اگر بانکهای ما قیمتی کمتر از ارزش ذاتی دارند، ناشی از ضعف مدیریتی سهامداران عمده آنهاست.
ارزش بانک سامان حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان است، در حالی که کافیست ارزش بازار یکی از زیر مجموعه های این بانک با نماد "سپ" را بررسی کنید تا متوجه اختلاف فاحش ارزش ذاتی این بانک با ارزش تابلوی معاملات شویم.
سایر بانکهای بزرگتر از جمله بانک صادرات هم با همین شرایط مواجه است. ضمناً معتقدم ارزش ذاتی بسیاری از شرکتهای بزرگ بازار از جمله شرکتهای فلزی و معدنی هم بیش از ارزش بازار فعلی آنهاست. به رغم تمامی شعار های مطرح شده در مورد حباب بازار سرمایه، ارزش دلاری بازار سرمایه هم کاهشی بوده است.
ضمن اینکه فقط افزایش نرخ ارز نبوده که بازار سرمایه ما را تحت تأثیر قرار داده است، کافی است نگاهی به افزایش قیمت املاک در چند سال گذشته داشته باشیم. املاک حتی در مناطق دور افتاده هم رشد قیمت زیادی داشته و این افزایش قیمت ها، روی بازار سرمایه هم موثر خواهد بود.
افزایش نرخ ارز در یکی دو سال گذشته در تمامی ارکان اقتصادی اثرگذار بوده است، اما با هر رشد بازار سرمایه، منتقدان در مورد حباب این بازار اظهار دلواپسی می کند. افزایش نرخ ارز در تمامی بازارها از جمله بازار مواد غذایی، املاک، کالاها و... اثرگذار بوده است و تاثیر این اتفاقات بر بازار سرمایه ما مثبت خواهد بود.
امیدوارم منتقدان رشد بازار سرمایه، این حساسیت را در مورد بازارهای موازی هم داشته باشد و توضیح دهند پراید ۱۲۰ میلیون تومانی با کدامیک از واقعیتهای اقتصادی کشور همخوانی دارد؟
توصیه ای برای سهامداران دارید؟
عمیدی: سهامداران بهتر است از معاملات هیجانی اجتناب کند. با توجه به نرخ فعلی ارز و شرایط اقتصادی کشور، بازار سرمایه تا پایان سال جاری پتانسیل عبور از محدوده ۳ میلیون واحدی را دارد. اما متاسفانه برخی از سهامداران تحت تاثیر جو هیجانی منفی، سهم ها و دارایی های خود را به آتش کشیده اند. سرمایهگذاران باید بدانند این بازار نیاز به سرمایهگذاریهای صبورانه تری دارد و ضمن اینکه مدیران و متولیان این بازار هم باید بدانند که جلب اعتماد سرمایهگذاران، مهمترین اصل سرمایه گذاری در این بازار است و اگر فضای بازار سرمایه، فضای مثبت تر و قابل اعتمادتری باشد، می توان این بازار را به مناسب ترین بازار برای جذب سرمایه های مردم تبدیل کرد تا هم از فعالیتهای سوداگرانه در بازارهای ارز و خودرو و مسکن و... جلوگیری شود و هم سرمایهگذاران در برابر تورم ایمن شوند.
خواربار ککد
حمایت درست ازتمامی نمادهای بورسیئ و فرابورسی توسط حقوقی ها.چونکه سودهای هنگفتی به جیب زدنند الان دارند بازی بهم میزنند و این دوراز انصاف است.