چوب تَر مدیران بر سر ارزش بازار پالایشیها
به گزارش بورس نیوز، خصوصیسازی پالایشگاهها چند سالی است که مطرحشده و باوجودآنکه سالها از عرضه نمادهای پالایشی در بازار سرمایه میگذرد و باقیمانده سهام دولت در پالایشگاهها همسال گذشته در قالب صندوق ETF پالایشی یکم انجام شد؛ اما کماکان انتقاداتی به شیوه خصوصیسازی پالایشگاهها مطرح است.
هومن عمیدی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری آینده اندیشان ایرانیان در گفتوگو با بورس نیوز در این خصوص بیان کرد: قبل از بررسی روند خصوصیسازی پالایشگاهها، بد نیست نگاهی به تاریخچه و چالشهای صنعت پالایشی داشته باشیم. احداث پالایشگاهها در ایران قدمت زیادی دارد.
وی اضافه کرد: پالایشگاههای نفت در کشور، قدیمی هستند که بازسازیشدهاند و وقتی صنعتی با چنین قدمتی، توسط دولت مدیریت میشود؛ تفکر دولتی هم بر این صنعت حکمفرما بوده و احتمالاً این تفکر دولتی در آینده هم ادامه خواهد داشت. صنعتی که متکی به دولت است و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی وزارت نفت بر عالیترین سطوح آن نظارت دارند، نمیتواند صرفاً باعرضه در بازار سرمایه، یک صنعت خصوصی محسوب شود.
وی افزود: حاشیه سود صنعت پالایشی کاملاً وابسته به نرخ خوراک و فرآوردههایی است که فرمول شفاف و مشخصی ندارند. سیاستهای شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در مورد خوراک و فرآوردههای پالایشی قابل پیشبینی نیست و برای تحلیل صورتهای مالی این صنعت باید منتظر باشیم تا ببینیم هر ۳ ماه یکبار شرکت پالایش و پخش چه نرخهایی را اعلام خواهد کرد. به همین سبب هم حاشیه سود این شرکتها بستگی به سیاستهای حمایتی از پالایشیها دارد و اگر در مقطعی، سیاست دولت مبنی بر حمایت از پالایشیها باشد، شرکت پالایش و پخش نرخ مناسبتری به این صنعت دیکته کرده و این شرکتها سودآوری مناسبی خواهند داشت و در هر مقطعی هم که دست حمایت دولت از سر پالایشیها برداشته شود، این صنعت به زبان خواهد رسید. (در این سالها هر دو حالت را شاهد بودهایم) این موضوع اولین چالشی است که پالایشگاههای ما با آن مواجه هستند. نرخهای پالایشیها پشت درهای بسته و بدون هیچ فرمول شفاف و منظمی تعیین میشود و تحلیل این صنعتکار آسانی نیست. این در حالی است که متغیر دیگری بنام قیمتهای جهانی نفت خام و فرآوردههای نفتی هم در این نرخها مؤثر هستند که آنهم به پیچیدگی این قضیه دامن زده است.
عمیدی دومین چالش صنعت پالایشی را هم ناشی از نگاه دولتی به پالایشیها دانست و گفت: با توجه به تعیین نرخ خوراک و فرآوردهها توسط دولت، پالایشگاهها توجه چندانی به اقتصادی بودن تولید نداشته و تلاشی برای کاهش هزینهها صورت نگرفته است. کارکنان فعال در این صنعت از دهههای قبل هم مزایای مالی بهتری نسبت به بسیاری از شرکتها داشتند. با خصوصیسازی پالایشگاهها، عملاً هزینه نیروی انسانی در این بخش هم باید به نحوی بود که منافع سهامداران بخش خصوصی حفظ گردد و با این نگاه، باید بسیاری از هزینههای مازاد در این بخش مدیریت میشد. به همین خاطر مقاومت سنگینی از داخل صنعت پالایشی بر سر راه خصوصیسازی وجود دارد و عدهای تمایل ندارند حاشیه امن خود را ازدستداده و مجامع عادی سالیانه، ناظر بر فعالیتهای آنان باشد.
عمیدی ادامه داد: بههرحال صنعت پالایشی با تمام چالشها و مشکلات، وارد بازار سرمایه شد. بحث کیفی سازی محصول پالایشیها و تفاوت در نرخ محصول پالایشگاههای مختلف بر اساس کیفیت محصول تولیدی هم مطرح شد که تاکنون محقق نشده و مثلاً نرخ بنزین تمام پالایشگاهها، یکسان است و کیفیت محصول تفاوتی در قیمتگذاری ایجاد نمیکند. با این شرایط برای مقایسه پالایشگاهها با رقبای خارجی راه درازی در پیش داریم و با بدنه دولتی، این شرکتها بهراحتی خصوصی نخواهد شد.
عمیدی در رابطه با تأثیر عرضه "صندوق پالایش یکم" در فرآیند خصوصیسازی پالایشگاهها اظهار کرد: در ترکیب سهامداران پالایشگاهها، کماکان سهامداران عمده باواسطه به دولت بازمیگردد. یعنی شرکتهای پالایشی به مردم واگذار شد؛ اما همچنان دولت از طریق مجموعههای متعلق به خود مدیریت پالایشگاهها را به عهده دارد و حتی گاهی دولت برای رد دیون، بخشی از سهام پالایشیها را به بانکها واگذار میکند! این واگذاری علاوه بر آنکه با اصرار به عدم بنگاهداری بانکها در تعارض است و نگهداری آن برای بانکها مشکلاتی به همراه خواهد داشت؛ بلکه معتقدم مدیریت مناسبی هم بر پالایشگاهها نخواهند داشت. برای مثال بخشی از سهام شرکت پالایش نفت بندرعباس به یکی از زیرمجموعههای بانک رفاه واگذارشده است! سهام پالایشیها عملاً بین زیرمجموعههای دولتی دستبهدست میچرخد و در نظام نرخگذاری و فروش محصولات، عمدتاً حقوق سهامداران رعایت نخواهد شد. در چنین شرایطی، عرضه سهام پالایشی در قالب صندوق قابل معامله پالایش یکم آنهم باوجود اختلافنظر بین وزارت نفت و وزارت اقتصاد هم صورت میگیرد و بعد هم به حال خود رها میشود! صندوقی که مسئولان و سیاستگذاران وعده داده بودند بازدهی خوبی نصیب سرمایهگذاران کرده و توصیه به نگهداری آن داشتند، به کمتر از قیمت اسمی میرسد و در چنین اوضاعی نمیتوان انتظار داشت مردم به خصوصیسازی سهام پالایشیها و وعدههای سیاستگذاران اعتماد کنند. البته که بازارگردانیها هم اصلاً قابلقبول نبوده و بحران بی مدیریتی منجر به ضرر و زیان مردمی شد که در این صندوق سرمایهگذاری کرده بودند. این روش عرضه بدون بازار گردانی، همچون حرکت روی لبه شمشیر بوده و ارزش بازار صنعت پر پتانسیل پالایشی را هم کاهش میدهد. کما اینکه معتقدم بخشی از افت ارزش نمادهای پالایشی هم به سبب ضعف در عرضه صندوق پالایش یکم بود.