جمعه ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۶
بورس غرق در آتش جنگ...؛

آرامش؛ برگ برنده سرمایه گذاران در شرایط جنگی است!

در روز‌هایی که بورس تعطیل است و ترس، فرمان بازار را به دست گرفته، بسیاری از سرمایه‌گذاران تنها با یک سؤال درگیرند: با صبوری بمانند یا فرار کنند؟ اما آیا همیشه واکنش سریع، بهترین انتخاب است؟ تجربه بازار‌های جهانی و داخلی از سقوط‌های تاریخی، چیز دیگری می‌گوید؛ این‌که گاهی «هیچ‌کاری نکردن»، عاقلانه‌ترین کار ممکن است...
کد خبر : ۲۹۶۳۹۵
نویسنده :
علیرضا مبصر

به گزارش بورس نیوز، "در شرایطی که صدای انفجار از هر سویی به گوش می‌رسد، بهترین تصمیم برای سرمایه گذاران بازار سهام چه خواهد بود؟!

در شرایطی که جنگ میان ایران و اسرائیل در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شده و بازار سرمایه به دلیل وضعیت امنیتی کشور در تعطیلی به‌سر می‌برد، نگاه‌ها به سمت اعداد و نرخ‌ها دوخته شده است. جست‌وجوی لحظه‌ای درباره قیمت دلار، نرخ ارز، قیمت طلا امروز یکشنبه و قیمت روز طلا در موتور‌های جست‌و‌جو نشان از یک چیز دارد: ترس!
ترس از ریزش، از دود شدن سرمایه، از جا ماندن یا از دست رفتن فرصت‌های طلایی...

 

سرچ‌های اخیر گوگل ترندز توسط ایرانی‌ها به وضوح خبر از دغدغه مالی مردم کشورمان می‌دهد

 

اما تجربه‌های تاریخی در ایران و جهان یک درس همیشگی دارند: در مواجهه با بحران، اولین تصمیم‌های احساسی معمولاً بزرگ‌ترین اشتباه‌ها هستند.

سرمایه‌گذاری، نه مسابقه دوی سرعت است و نه مبارزه‌ای برای فرار از موانع. سرمایه‌گذاری یک دوی ماراتن است؛ بلندمدت، صبورانه و با توان تحلیل در دل تلاطم. همان‌طور که هیچ‌کسی از ترافیک یا باران در مسیر زندگی فرار نمی‌کند، در بازار سرمایه نیز موانع، بخش جدایی‌ناپذیر مسیرند. هنر یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای، نه حذف این موانع، بلکه تعامل هوشمندانه با آنها برای عبور کم‌هزینه‌تر و پربازده‌تر است.

در شرایط بحرانی، مهم‌ترین دارایی یک سرمایه‌گذار نه پول، بلکه «تسلط بر احساسات» است. هرچند شرایط فعلی با التهاب و نگرانی آمیخته شده، اما بازار‌ها همیشه به کسانی پاداش داده‌اند که در طوفان، سکان تصمیم‌گیری خود را با منطق نگه داشته‌اند. بسیاری از سود‌های بزرگ، نه در دوران رونق، که در بستر صبوری پس از بحران‌ها شکل گرفته‌اند.
در ادامه این یادداشت، توضیح خواهیم داد که چرا صبوری کردن، همچون کمین یک شکارچی، برگ برنده بازی سرمایه‌گذاری در روز‌های تلاطم است؛ چگونه خویشتن‌داری در لحظه‌ی ترس می‌تواند مقدمه‌ای باشد بر بازگشت قدرتمند در لحظه‌ی ثبات.

 

وقتی بازار، میدان تحلیل نیست؛ صحنه واکنش است!


در فضای آرمانی، سرمایه‌گذار بر اساس داده‌ها تصمیم می‌گیرد؛ قیمت‌ها را تحلیل می‌کند، گزارش‌ها را می‌خواند، روند‌ها را می‌سنجد و بعد، استراتژی می‌چیند. اما واقعیت بازار، به‌ویژه در بزنگاه‌های بحرانی، چیزی بسیار متفاوت‌تر است. تصمیم‌گیری در لحظات پرتنش، بیش از آن‌که محصول عقل اقتصادی باشد، بازتاب مستقیم هیجان روانی جمعی است.

بخش بزرگی از تصمیم‌های سرمایه‌گذاران در روز‌های بحران، نه حاصل تحلیل، بلکه واکنش به امواجی از ترس، اضطراب و شایعات تأییدنشده است. کافی‌ست تیتر یک کانال تلگرامی نگران‌کننده باشد یا نرخ ارز در چند دقیقه چند تومان جهش کند؛ ناگهان موجی از فروش یا خرید به راه می‌افتد، بدون آن‌که کسی بپرسد چرا، به چه دلیل و با چه پشتوانه‌ای؟

این پدیده در ادبیات اقتصادی با نام‌هایی شناخته می‌شود که برای فعالان حرفه‌ای بازار بیگانه نیست:

رفتار گله‌ای: وقتی معامله‌گران صرفاً به این دلیل می‌فروشند که بقیه هم می‌فروشند، نه به این دلیل که ارزش دارایی تغییر کرده است.

ترس از ضرر بیشتر:ذهن ما بیشتر از آن‌که به دنبال سود باشد، از ضرر گریزان است. همین گریز باعث می‌شود دارایی را با زیان بفروشیم، فقط برای اینکه احساس خطر نکنیم.
فومو: ترس از جاماندن از فرصت باعث می‌شود در لحظه‌ی اوج قیمتی وارد شویم، فقط، چون بقیه این کار را کرده‌اند.

اثر توده‌ای شبکه‌های اجتماعی: دنیای امروز تصمیم‌سازی نه در اتاق تحلیل بلکه در کانال‌های پرمخاطب و صفحه‌های پربازدید ساخته می‌شود. بسیاری از معامله‌گران، خواسته یا ناخواسته، اسیر جو روانی می‌شوند که در آن سرعت واکنش جایگزین عمق تحلیل شده است. اینجاست که اشتباه شکل می‌گیرد. 
نه از ناآگاهی، بلکه از واکنش‌های بدون مکث.


سرمایه‌گذار در دل بحران فکر می‌کند که با فروش، در حال فرار از ضرر است؛ اما واقعیت این است که در حال ورود به چرخه‌ای تازه از زیان‌های بزرگ‌تر است. فروش در کف، خرید در سقف، تصمیم‌گیری از روی توییت، اینها همه نشانه‌هایی‌ست از تسلط ترس بر روند سرمایه‌گذاری.

در ادامه، با چند نمونه واقعی از همین تصمیم‌های هیجانی در تاریخ بازار سرمایه ایران و جهان، خواهیم دید که چگونه «ترس» سرمایه‌ها را تباه می‌کند، و چگونه «صبر» به همان سرمایه‌گذار را در آینده پاداش می‌دهد.

 

سرمایه گذارانی که تاریخ ندانند، محکوم به شکستند!


سرمایه‌گذارانی که امروز در مواجهه با جنگ و تعطیلی بازار، وسوسه می‌شوند از صحنه خارج شوند، نباید فراموش کنند که بازار‌های مالی در طول تاریخ، بار‌ها در دل بحران‌های عمیق‌تری سقوط کرده‌اند و بار‌ها از همان سقوط‌ها، فرصتی تازه ساخته‌اند.

 

ریزش شاخص داوجونز در اثر حمله تروریستی القاعده به برج‌های دوقلو مرکز تجارت جهانی

 

در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، زمانی که برج‌های دوقلوی تجارت جهانی فرو ریختند، بورس‌های آمریکا به مدت چند روز تعطیل شدند و پس از بازگشایی، شاخص داوجونز در عرض یک هفته نزدیک به ۱۴ درصد سقوط کرد. وحشت عمومی به بازار سهام هجوم آورد؛ بسیاری از نماد‌های بزرگ با فروش‌های سنگین مواجه شدند. اما با گذشت چند ماه، بازار‌ها به آرامی مسیر بازگشت را آغاز کردند. سهامدارانی که با اولین موج ترس از بازار خارج شدند، زیان‌های خود را تثبیت کردند؛ در حالی که صبور‌ها با جبران آرام، اما مداوم، بخش مهمی از افت را بازیابی کردند.

 

 

ریزش ۴۰ درصدی شاخص داوجونز تنها در ۱۶۸ روز پس از اعلام رسمی رکود بزرگ ۲۰۰۸

 

۷ سال بعد، در بحران مالی جهانی ۲۰۰۸، این‌بار نه حادثه‌ای تروریستی، بلکه فروپاشی اعتماد به سیستم بانکی، جهان را وارد رکودی عمیق کرد. سقوط و اعلام ورشکستگی شرکت لِه من برادرز، ماشه‌ای بود که کشیده شد برای ریزش همزمان بورس‌های آمریکا، اروپا و آسیا. شاخص S&P۵۰۰ طی چند ماه بیش از ۵۰ درصد ارزش خود را از دست داد. دوباره همان الگو تکرار شد؛ ترس، موج فروش ایجاد کرد، خروج‌های هیجانی ضرر‌ها را ماندگار کرد. اما این‌بار نیز بازار برگشت! دولت‌ها بسته‌های نجات تصویب کردند، فدرال رزرو سیاست‌های انبساطی به‌کار گرفت، و در مدت کمتر از دو سال، بازار‌ها بخش عمده‌ای از افت خود را جبران کردند. سرمایه‌گذاران بزرگی همچون وارن بافت در همان روز‌های تاریک بازار، با آرامش خرید کردند و از صبوری خود پاداشی بزرگ گرفتند.

ریزش ۴۰ درصدی شاخص داوجونز در کمتر از ۵ هفته و بازگشت سریع به قیمت قبل ریزش در کمتر از یک سال

 

در نهایت، پاندمی کرونا در مارس ۲۰۲۰، یکی از سریع‌ترین و سنگین‌ترین واکنش‌های تاریخی بازار سهام را رقم زد. با شیوع ویروس و تعطیلی‌های گسترده، شاخص S&P۵۰۰ در مدت فقط ۳۳ روز کاری، بیش از ۳۴ درصد سقوط کرد؛ رکوردی بی‌سابقه. اما دوباره، همان داستان تکرار شد. بانک‌های مرکزی به‌سرعت وارد عمل شدند، تزریق نقدینگی آغاز شد، بازار طی نه ماه نه‌تنها سقوط خود را جبران کرد، بلکه به سقف‌های تاریخی جدیدی رسید. آنهایی که در نقطه‌ی اوج اضطراب فروختند، بزرگ‌ترین فرصت دهه را از دست دادند؛ آنهایی که در میانه ریزش، نشانه رفتند و منتظر ماندند، سود‌هایی استثنایی ثبت کردند. اما این فقط بازار‌های جهانی نبودند که چنین واکنشی را تجربه کردند. بازار سرمایه ایران نیز بار‌ها در مواجهه با رویداد‌های بزرگ ژئوپلیتیکی، رفتاری هیجانی و کوتاه‌مدت از خود نشان داده است. نمونه روشن آن، شهادت سردار سلیمانی در دی‌ماه ۱۳۹۸ بود؛ رویدادی با بار شدید امنیتی و روانی که بلافاصله باعث ریزش سنگین شاخص کل بورس تهران شد. در روز‌های ابتدایی پس از این اتفاق، حجم فروش در بسیاری از نماد‌ها بالا گرفت و شاخص با شیب تند عقب‌نشینی کرد. اما تنها کمتر از یک هفته بعد، ورق بازار برگشت و بورس مسیر صعودی تازه‌ای را آغاز کرد، تا جایی که همان سال به یکی از پرتلاطم‌ترین دوره‌های صعود تبدیل شد.

این مثال داخلی بار دیگر نشان می‌دهد که واکنش‌های اولیه بازار سهام، بیشتر بازتاب هیجانات سیاسی و اجتماعی است، نه بازتاب بنیاد‌های اقتصادی بلندمدت. آنچه در نهایت بر روند پایدار بازار اثرگذار است، نه الزاماً رویدادها، بلکه المان‌های اقتصادی ساختاری است؛ مفاهیمی مانند نرخ بهره، سیاست پولی، انتظارات تورمی، رشد نقدینگی و جریان ورود یا خروج پول.


در این میان، تحلیل عملکرد بازار سهام ایران مستلزم توجه به دو واقعیت است:

نخست، عمق محدود بازار سرمایه کشور که باعث می‌شود سرمایه‌گذاری در بورس، بیش از آن‌که تابعی از متغیر‌های کلان باشد، تحت‌تأثیر تحرکات نقدینگی و سیاست‌های پولی قرار گیرد.

 دوم، جداشدن اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی بر اثر تحریم‌ها که موجب شده بازار سرمایه ایران در برابر شوک‌های بین‌المللی، واکنشی هم‌سنگ با بازار‌های جهانی نداشته باشد.

به بیان دیگر، حتی اگر جنگ به‌طور بالقوه اثری کاهنده بر رشد اقتصادی داشته باشد؛ چه به دلیل آسیب زیرساخت‌ها یا تضعیف سرمایه‌گذاری، اما در عمل، بازار سهام ایران لزوماً چنین اثری را در میان‌مدت و بلندمدت تجربه نمی‌کند. بلکه آنچه مسیر بورس را تعیین می‌کند، نه اتفاقات، بلکه جهت‌گیری سیاست‌های پولی است. سیاست‌هایی که می‌توانند، حتی در دل بحران‌های ژئوپلیتیکی، بازار را به حرکت درآورند یا آن را در رکود نگاه دارند.

همه‌ی این نمونه‌ها یک پیام مشترک دارند: 


ترس، اگر به تصمیم تبدیل شود، بزرگ‌ترین دشمن سرمایه‌گذار است؛ بازار ممکن است سقوط کند، ولی ذهن آرام برگ برنده‌ای در این سقوط خواهد بود.

 

نکته‌ای که نباید فراموش شود این بوده که بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران جهان نیز بار‌ها در دل بحران‌ها زیسته‌اند. وارن بافت، در میانه سقوط بازار‌ها در سال ۲۰۰۸، جمله معروفش را تکرار کرد" زمانی بخرید که دیگران می‌فروشند و بترسید وقتی همه حریص شده‌اند" او نه‌تنها از بازار خارج نشد، بلکه در اوج بی‌اعتمادی عمومی، خرید کرد. پیتر لینچ، دیگر اسطوره دنیای سرمایه‌گذاری نیز بار‌ها تأکید کرده است که نوسانات بازار، دشمنی برای سرمایه‌گذار نیست؛ بلکه فرصتی برای انتخاب‌های بهتر است.

آنها بحران را نفی نکردند؛ بلکه آن را به رسمیت شناختند، درک کردند و به‌جای فرار، با موج آن همراه شدند. این همان مهارتی است که سرمایه‌گذاران حرفه‌ای باید در خود پرورش دهند: نه مقابله با نوسان، بلکه توانایی «موج‌سواری» بر روی امواجی که بازار را در بر گرفته است.

 

صبر، آخرین و مهم‌ترین مهارت یک سرمایه‌گذار


در روز‌هایی که صدای جنگ از مرز‌ها به گوش می‌رسد و بازار‌ها در سکوت تعطیلی فرو رفته‌اند، ترس، طبیعی‌ترین واکنش انسان است. جست‌وجوی لحظه‌ای درباره قیمت دلار، نرخ ارز، قیمت طلا امروز یکشنبه و قیمت روز طلا، بازتاب همین اضطراب در ذهن میلیون‌ها نفر است؛ اضطرابی که اگر راهی به تصمیم‌های اقتصادی ما پیدا کند، سرمایه‌گذاری را از مسیر تحلیل منحرف می‌سازد.

اما بازار، همیشه باز می‌گردد. تجربه‌های تاریخی، چه در ایران و چه در اقتصاد جهانی، به روشنی نشان داده‌اند که سقوط‌ها ماندگار نیستند، ولی رفتار‌های عجولانه‌ای که در آن سقوط‌ها شکل می‌گیرند، می‌توانند تبعاتی بلندمدت داشته باشند. بسیاری از زیان‌ها، نه به دلیل ریزش بازار، بلکه به دلیل شتاب در تصمیم‌گیری و تسلیم شدن به فضای روانی رخ می‌دهند.

سرمایه‌گذاری، هنر عبور از بحران است، نه فرار از آن. کسی که در میانه‌ی تلاطم، صبوری پیشه می‌کند و به جای واکنش‌های ناگهانی، تحلیل می‌کند، در واقع در حال ساختن پایه‌های بازدهی آینده‌ی خود است. تعطیلی بورس یا جهش نرخ ارز، اگرچه شوک‌آور است، اما نباید به تعطیلی بینش اقتصادی بینجامد. این لحظات، دقیقاً همان نقاط عطفی هستند که سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از آنها برای اصلاح مسیر و تقویت استراتژی استفاده می‌کنند.

 در نهایت، آن‌که در دل بحران به‌جای هراس، مکث می‌کند و به‌جای فرار، فکر می‌کند، همان کسی است که فردا در آرامش بازار، نه تنها سرمایه‌اش را حفظ کرده، بلکه آن را توسعه داده است.

صبوری، همچون کمین یک شکارچی، مهارتی است که در بازار‌های آشفته بیش از هر ابزار تحلیلی دیگر، ثروت می‌سازد.

اشتراک گذاری :
ارسال نظر