وضعیت اضطراری در بیمه تجارت نو/ ۱۷۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته با آن همه آگهی و تبلیغات!
به گزارش بورس نیوز، اگر فکر میکنید کل صنعت بیمه مشکل مالی دارد، بهتر است بدانید سود خالص صنعت بیمه در بورس از ۱۲ همت در سال ۱۴۰۲ با افزایش قابل توجه ۱۳۰ درصدی به ۲۷.۶ همت در سال ۱۴۰۳ افزایش یافته و حقوق صاحبان سهام نیز، با افزایش ۴۰.۷ درصدی از ۵۵ همت به ۷۷.۴ همت رسیده است که نشان میدهند تنها بیمه تجارت نو وارد گرداب زیاندهی شده است! با توجه به روند رو به رشد ضریب نفوذ بیمه در ایران و سودآوری شرکتهای فعال در این صنعت به نظر میرسد بیمه تجارت نو برخلاف رقبا، وضعیت مطلوبی ندارد و مسیر دیگری را برای فعالیت انتخاب کرده است.
آیا هفدهمین شرکت بیمهای بازار سرمایه کشور باید در این وضعیت اسفناک باشد؟ مگر بیمه تجارت نو، کم افزایش سرمایه داده و از سهامداران خرد تامین مالی کرده که این قدر زیان میسازد؟ چرا یک شرکت بیمهای با ۲ هزار و ۱۵۵ میلیارد تومان ارزش بازار نمیتواند ارزشافزودهای برای صنعت و سود تقسیمی برای سهامداران داشته باشد؟ ارزش معاملات ۳۵۳ میلیون تومانی و نسبت تراکنش به ارزش ۶ هزار و ۱۵۷ واحدی، تنها به یک مورد اشاره دارد، آن هم عدم نقدشوندگی و گردش بسیار ضعیف نقدینگی درون سهم است.
سود ناخالص ۴۹۲ میلیاردی، یک شوخی دردناک
لطفا یک بار هم که شده یکی از مدیران و اعضای هیات مدیره بیمه تجارت نو در نشستهای خبری-تحلیلی به این سوال پاسخ دهد که چرا سود ناخالص هفدهمین شرکت بزرگ بیمه در کل بازار بورس کشور باید ۴۹۲ میلیارد تومان باشد؟ آیا ۵۴۱ نفر کارشناس، دکتر و مهندس به عنوان نیروی انسانی بهرهوری کافی را جهت سودآوری ندارند یا مدیران و سهامداران عمده، شرکت را با بدهی و زیان به حال خود رها کردهاند؟ به این راحتی نمیتوان از کنار ماجرا عبور کرد؛ زیرا سهامداران در طرحهای بدون بازده تامین مالی بورس شرکت نکردهاند که ریختوپاشها، زیانانباشته و دست و پا زدن شرکت برای فرار از انحلال را مشاهده کنند.
واقعا جای تاسف دارد که چین با هزینه ۵ میلیون دلاری توانست یک پروژه ۱۵۵ میلیارد دلاری آمریکا را زیر پا له کند، آن وقت شرکت بیمهای ما با آن همه موقعیت استراتژیک در صنعت، تامین مالی سنگین از بورس و ریختوپاش مدیران همچنان زیان میسازد! بیمه تجارت نو در سال ۱۴۰۲ سود ناخالص را به ۶۰۸ میلیارد تومان زیان تبدیل کرد که به خودی خود یک شاهکار است؛ چون بهای تمام شده (عمدتا خسارات پرداختی) از جمع درآمدهای عملیاتی فراتر رفت و زیان همان اول خود را به صورت ناخالص نشان داد.
هزینههای اداری، افسار پاره کرد!
هزینههای اداری و عمومی شرکت در سال مالی ۱۴۰۳ به مبلغ ۶۲۳ میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال قبل ۳۷.۷ درصد و ۵ سال قبل ۹۷۸ درصد افزایش یافته و ضریب ۱۱ درصدی آن نسبت به درآمد عملیاتی، نشاندهنده هزینه بر بودن موارد اداری و تشکیلاتی است. طی ۶ سال اخیر، با جذب و استخدام ۲۳۱ نفر، تعداد پرسنل شرکت به ۵۴۱ نفر رسیده که در قالب ۳۵ شعبه در حال فعالیت هستند. سوال همگان این است که چرا بیمه تجارت نو با ۱۷۰۰ میلیارد تومان زیانانباشته، باید تعداد کارکنان خود را طی سالیان اخیر، با سرعت هر چه بیشتری افزایش دهد؟ یا اگر از نظر مدیران، این تعداد نیروی انسانی برای فعالیت و صدور حق بیمه لازم است، پس چرا درآمدها با هزینهها همخوانی ندارد؟ واقعیت این است که میانگین دستمزد ۵۸ میلیون و ۸۳۰ هزار تومانی پرسنل (اغلب مدیران و ردههای بالای سازمانی) با میزان بهرهوری و سودآوری، غیرمنطقی به نظر میرسد.
سهامداری "بنو" دقیقا چه توجیهی دارد؟
گروه نفت و گاز گسترش پارسیان و شرکت سرمایهگذاری ایرانیان هر کدام ۲۰ درصد، صندوق بازارگردانی تجارت ۱۴ درصد، بینالمللی عمران رضوی و پست بانک هر کدام ۱۰ درصد و صندوق رفاه پست بانک نیز، ۵ درصد از کل سهام بیمه تجارت نو را تحت مالکیت خود دارند. سوال اصلی این است؛ یک شرکت بیمهای با ۱۷۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته، ۱۳۲۸ میلیارد تومان زیان خالص ۳ ساله، P/E گذشته نگر ۱۳۰- واحد و ۱۶۷- میلیارد تومان ارزش ویژه چه توجیه اقتصادی برای سرمایهگذاری دارد؟ آن هم زمانی که سهام شرکتهای رقیب با کمترین P/E فوروارد معامله میشوند و اوضاع کل صنعت بر وفق مراد است.
بودجه ۴۸ میلیاردی برای ظاهرسازی
در حالی که شرکت با ناترازی مالی و زیان سنگین دست و پنجه نرم میکند، بودجه قابل توجهی برای آگهی و تبلیغات تخصیص دادند که نشان میدهد مدیریت قصد دارد ظاهرسازی را جایگزین گسترش فعالیت و بهبود کیفیت خدمات کند! در این آشفته بازار، ۴۸ میلیارد تومان هزینهکرد تبلیغات، چه اثر مثبتی بر روی اوضاع نابسامان شرکت گذاشته است؟ طی ۶ سال اخیر، هزینه تبلیغات بیمه تجارت نو به میزان قابل توجه یکهزار و ۲۰۳ درصد افزایش یافته که با توجه به وضعیت سودآوری و ساختار سرمایه، مطلوب به نظر نمیرسد.
دلایل اصلی زیان دهی بیمه تجارت نو
۱- عدم تمرکز بر روی حق بیمههای سودساز و با تقاضای بالا
۲- حقوقهای نجومی، بهرهوری پایین و عدم گسترش فعالیتها
۳- پرتفوی سرمایه گذاری بسیار محدود، ریسکگریز و سپرده محور
۴- ریخت و پاش و بودجه تبلیغاتی کلان به جای آموزش، رشد و توسعه
هادی بهرامی_پژوهشگر بازار سرمایه