تحلیل حقوقی تهدید و توهین ترامپ در جنگل حقوق بینالملل
بورس نیوز:
وقتی دونالد ترامپ در یک کنفرانس خبری، با گستاخی مقام معظم رهبری ایران و جهان تشیع (دام ظله) را تهدید کرد، بار دیگر چهره زورگویانه آمریکا در برابر جهانیان آشکار شد. این سخنان، که با توهین و تهدید همراه بود، نهتنها کرامت ملت ایران را هدف گرفت، بلکه قوانین جهانی را زیر پا گذاشت که به نظر اکنون به مثابه کتاب کلیله و دمنه میباشد. ترامپ با لحنی به دور از انسانیت و به مانند بچههای تپل زورگوی مدارس فیلمهای هالیوودی تنها در خانه که افتخار حضور در یک صحنه از آن فیلم را برای خود قائل است، مستقیماً مقام معظم رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور و مرجع تقلید شیعیان و زعیم حکیم امت اسلامی، را هدف گرفت و آشکارا به ملت ایران توهین کرد. این گستاخی، نقض آشکار قواعدی است که قرار بود احترام متقابل را در روابط بین دولتها تضمین کند.
حقوق بینالملل، از جمله منشور ملل متحد و کنوانسیونهای جهانی، کشورها را به احترام به حاکمیت و کرامت یکدیگر ملزم میکند. اما آمریکا بارها با اقدامات خود، مانند ترور سردار سلیمانی، نشان داده که به این قواعد پایبند نیست. جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان پرچمدار مقاومت در برابر سلطهگری، در برابر این زورگوییها سکوت نخواهد کرد. این یادداشت نشان میدهد که چرا اظهارات ترامپ غیرقانونی است، چگونه تاریخ زورگوییهای آمریکا را افشا میکند، و ایران چگونه میتواند با دیپلماسی و قانون پاسخ دهد.
حقوق بینالملل، احترام به رهبران و حاکمیت کشورها را یک اصل غیرقابلچانهزنی میداند. کنوانسیون وین (۱۹۶۱) از کشورها میخواهد حرمت مقامات رسمی را حفظ کنند، کنوانسیون ۱۹۷۳ نیز تهدید علیه رهبران کشورها را جرم میداند.
ترامپ گفت: «اگر ایران به تهدیدات خود ادامه دهد، ما از هیچ اقدامی برای حفاظت از خود و متحدانمان دریغ نخواهیم کرد» و افزود: «ایران هرگز نباید فکر کند که میتواند به ما سوءرفتار کند». این سخنان زورگویانه چند خط قرمز را رد کرد:
• یند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد هرگونه تهدید به زور علیه یک کشور را ممنوع میکند. دیوان بینالمللی دادگشتری در پرونده نیکاراگوئه علیه آمریکا (۱۹۸۶) بیان نمود که سخنان تهدیدآمیز هم غیرقانونی میباشد. این گستاخی ترامپ نشاندهنده بیاعتنایی به این قانون است.
• توهین به مقام معظم رهبری، که نماد حاکمیت و مرجعیت دینی ایران است، نقض اصل احترام متقابل است که پایه روابط بین دولتهاست.
• تهدید به ترور یک مقام ارشد، نقض حق حیات (ماده ۶ میثاق حقوق مدنی و سیاسی) است؛ و چنین تهدیداتی نظم جهانی را به هم زده و صلح را به خطر میاندازد.
هرچند تاریخ هشتاد و چند ساله حضور آمریکا در کشور ما و منطقه خاورمیانه به ما آموخته که تمام سردمداران این کشور برای بدست آوردن منافع نا مشروع خود حاضر است مانند آنچه در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد حاکمیت ایران را نقض کند و یا برای زورگویی هم، چون جنگ تحمیلی نقض آشکار اصل عدم مداخله که از اصول اساسی حقوق بین الملل است را مرتکب شود و از متجاوز حمایت نماید و هواپیمای مسافربری ما را در حریم آسمان خودمان مورد هدف قرار دهد که در نتیجه این اقدامات جان هزاران هزار ایرانی بی گناه گرفته شود تا این درنده خویان بتوانند جنگل خود را اداره کنند.
عطش دولتهای آمریکا برای سلطه بر ملتهای مستقل جهان موجب شد هر جا احساس مخاطره برای رسیدن به این هدف شوم به ایشان دست داد با در نظر گرفتم مسیرهای غیر قانونی اقدام به ترور قهرمانانی، چون سردار سلیمانی و دانشمندانی همچون احمدی روشن و فخری زاده نمایند و در نهایت در شورای امنیت که در داستانهای کلیله و دمنه نیز هست با پافشاری به بی قانونی، پایههای اساسی حقوق بین الملل جهت جلوگیری از آشوب و هرج و مرج را سست و بی بنیان کنند.
دول آمریکا هنوز به قانون جنگل باور دارند نه احترام متقابل و برابر ملتها و این دلیل اصلی تمام هرج و مرجی است که اکنون در دنیا مشاهده میکنیم.
درست است که دولت جمهوری اسلامی ایران در اقدامات حقوقی خود باید به شورای حقوق بشر و مجمع عمومی شکایت خود را اعلام نماید و با همکاری سازمان همکاری اسلامی و کشورهای منطقه و سازمان بریکس و کشورهای همسو اقدام به صدور بیانیههای مشترک نماید و خواستار محکومیت جهانی این اقدامات شود و همچنین شکایت خود را نیز به دادگاه لاهه بر اساس عهدنامه مودت ایران و آمریکا ۱۹۵۵ تسلیم و پیگیری مجدانه نماید ولی اساس احقاق حق ملت در توهین انجام شده به عالیترین مقام این کشور که در حقیقت توهین به تک تک ایرانیها فارغ از دین و مذهب و گرایش سیاسی است، صدای مردم است. ما مردم باید با نشان دادن خشم خود از این گستاخی صورت گرفته، علاوه بر پاسخ به این زورگویی و پنبه کردن رشتههای دولت هرج و مرج خواه آمریکا، به دیگر دول دوستار حاکمیت قانون جنگل همچون فرانسه و آلمان نیز بفهمانیم که دیگر دوره زورگویی و یکجانبه گرایی و بزن در رویی به پایان رسیده و تبعات آن بیش از آن چیزی است که سبب منافع نامشروع سلطه گران شود.