چرا ایران در نشست شرمالشیخ شرکت نکرد؟ یک تصمیم حسابشده دیپلماتیک
به گزارش بورس نیوز، غیبت ایران در نشست صلح شرمالشیخ از سوی بسیاری از رسانههای غربی بهعنوان نشانهای از «کارشکنی» تعبیر شد، اما اگر آن را در بستر تحولات اخیر ببینیم، روشن میشود که این تصمیم تهران، نوعی قضاوت راهبردی درباره مشروعیت، ریسک و نفوذ بوده است. در زمانی که ایالات متحده و قدرتهای اروپایی دوباره مکانیسم «ماشه» را فعال کردهاند و در حال طراحی سازوکارهایی برای بازسازی غزه هستند که ممکن است نقش فلسطینیان را به حاشیه ببرد. (Ahram Online)، «نه گفتن» ایران به این نشست، از هر بیانیهای گویاتر است.
نشست شرمالشیخ با حضور بیش از ۲۰ کشور، به میزبانی مشترک ترامپ و عبدالفتاح السیسی برگزار شد تا نقشه راهی برای صلح در غزه ترسیم کند. هدف اعلامشدهی آن، تثبیت آتشبس، آغاز بازسازی، و شکلگیری ساختاری موقت برای اداره غزه بود. اما منتقدان میپرسند آیا این نشست واقعاً صلحی پایدار را رقم میزند یا صرفاً وضعیت موجود را رسمی میکند.. (Xinhua News) از نگاه تهران، این نشست بیش از آنکه تلاشی برای حل بحران باشد، تلاشی بود برای نمایش وحدت ظاهری تحت هدایت واشنگتن و ایران نمیخواست در آن نقش «مهمان تزئینی» را بازی کند.
یکی از عوامل اصلی تصمیم ایران، احیای مکانیسم ماشه بود. قدرتهای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) بهصورت رسمی اقدام به فعالسازی مجدد تحریمهای شورای امنیت علیه ایران کردند و آن را بر اساس بندهای برجام توجیه نمودند.. (J Street) این اقدام نهتنها اقتصاد ایران را هدف گرفته، بلکه این پیام را میفرستد که غرب همچنان از ابزارهای حقوقی برای اعمال فشار سیاسی استفاده میکند. برای تهران، حضور در نشست شرمالشیخ در چنین شرایطی به معنای «نرمالسازی زیر فشار» بود یعنی پذیرش صلحی که بر پایه اجبار شکل گرفته است.
در همین حال، بریتانیا نیز اعلام کرده قصد دارد میزبانی نشست بعدی درباره بازسازی غزه را برعهده بگیرد؛ نشستی که بناست بودجههای بینالمللی را به مسیری هدایت کند که احتمالاً نقش بازیگران محلی را به حاشیه میراند.. (The Guardian) ایران این روند را نشانهی خطرناک میبیند روندی که در آن بازسازی غزه بدون حضور واقعی فلسطینیها به ابزاری ژئوپلیتیک بدل میشود.
تجربه تاریخی بیاعتمادی به آمریکا نیز در تصمیم ایران مؤثر بود. خروج یکجانبه واشنگتن از برجام در سال ۲۰۱۸، سیاست «فشار حداکثری» و تهدیدهای مکرر به تحریمهای جدید، برای تهران ثابت کرده که امضای آمریکا ضمانت نمیآورد. از این رو، شرکت در نشستی که چارچوبش از پیش در واشنگتن نوشته شده، بیشتر به حضور در یک نمایش شباهت داشت تا به مشارکت در دیپلماسی واقعی.
منتقدان میگویند ایران با عدم حضور، فرصت تأثیرگذاری را از دست داد. اما از نگاه تهران، «حضور بدون اختیار» از «غیبت» بدتر است؛ چرا که صرفاً به عکس یادگاری ختم میشود، درحالیکه تصمیمها جای دیگری گرفته میشوند. در شرمالشیخ، ایران نه نقشی در تدوین طرح بازسازی داشت، نه در طراحی سازوکارهای امنیتی. چنین حضوری تنها برای مشروعیتبخشی به تصمیمات آمادهشده بود.
در سوی دیگر، واقعیت میدانی نیز پیچیدهتر شده است. هزاران آواره فلسطینی به غزه بازگشتهاند و امید دارند این آتشبس به تغییری واقعی بینجامد، نه به یک وقفه موقت میان دو جنگ. اگر بازسازی به تأخیر بیفتد یا با موانع سیاسی مواجه شود، اعتبار اخلاقی توافق از بین خواهد رفت. ایران تمایلی ندارد مشروعیت خود را صرف توافقی کند که شاید به زودی فروبپاشد.
در سطح داخلی نیز، حضور در نشست برای دولت ایران هزینهزا بود. افکار عمومی که از تحریمها آسیب دیده، نسبت به هرگونه تعامل با آمریکا بدبین است. در چنین فضایی، شرکت در نشستی به میزبانی ترامپ و متحدانش میتوانست نشانهی عقبنشینی تلقی شود. در نتیجه، «غیبت فعال» تصمیمی منطقیتر بود: پرهیز از مشروعیتبخشی به فرآیندی بیثمر، در عین حفظ امکان تعامل از مسیرهای دیگر.
البته این تصمیم به معنی انزوا نیست. ایران همواره از طریق کانالهای غیرمستقیم، میانجیها و مذاکرات فنی در روندهای عملی مشارکت داشته است مشروط بر اینکه آن روندها واقعی و متقابل باشند. با نرفتن به شرمالشیخ، ایران در واقع اختیار خود را برای ورود در زمانی که قواعد منصفانهتر باشند، حفظ کرد.
اگر هدف، دستیابی به صلح پایدار است، معیار نباید «تعداد شرکتکنندگان»، بلکه «اعتبار سازوکار» باشد. فرآیندی قابل دوام است که تدریجی، الزامآور، فراگیر و متقابل باشد؛ با تضمینهای روشن در برابر تحریمهای یکجانبه، شفافیت در مسیر بازسازی، و حضور واقعی نمایندگان فلسطینی نه به واسطه میانجیها، بلکه بهصورت مستقیم.
در نهایت، عدم حضور ایران در شرمالشیخ به معنای بیمیلی به صلح نیست. بلکه پیامی است به این معنا که صلحی که بر اساس نابرابری و فشار ساخته شود، از درون متلاشی خواهد شد. برای دستیابی به ثبات واقعی، مشروعیت باید از عدالت و ضمانت اجرایی برآید، نه از بیانیههای پر زرقوبرق و عکسهای گروهی سیاستمداران.