رئیسجمهور آمریکا در نقش یک سرمایهگذار والاستریت!
به گزارش بورسنیوز به نقل از اکونومیست، تصمیم اخیر دونالد ترامپ برای ورود مستقیم به سرنوشت شرکت اینتل، غول صنعت نیمههادی آمریکا، بار دیگر مرز میان سیاست و اقتصاد را مخدوش کرده است. رئیسجمهوری که چند روز پیش خواستار استعفای مدیرعامل اینتل شده بود، اکنون از «داستان شگفتانگیز» او تمجید کرده و حتی احتمال سرمایهگذاری دولت آمریکا در این شرکت را مطرح کرده است.
سهام اینتل پس از انتشار خبر احتمال سرمایهگذاری دولتی، ۱۰ درصد رشد کرد. اما واقعیت این است که این شرکت در بحرانی جدی به سر میبرد. تقاضا برای تراشههای قدیمی آن رو به کاهش است، پروژه تولید تراشه پیشرفته «۱۴ a» متوقف مانده، کارخانه عظیم اوهایو عملاً نیمهکاره رها شده، و تعدیلهای گسترده نیروی کار چهره این غول فناوری را تیره کرده است. ارزش بازار اینتل از ۲۰۲۳ تاکنون نصف شده و بدهیهای سنگین آن از سوی مؤسسات رتبهبندی تنزل یافته است.
ترامپ همانند بایدن، اینتل را «بیش از حد حیاتی برای شکست» میداند. دولت بایدن از طریق قانون CHIPS Act یارانههای میلیاردی به اینتل اعطا کرد، اما ترامپ در ظاهر مخالف این نوع حمایت بود. اکنون، اما او بهدنبال مدل متفاوتی از دخالت است؛ مدلی که بیشتر به رفتار «سرمایهگذاران فعال» در والاستریت شباهت دارد تا سیاستگذاری بوروکراتیک.
نمونههای اخیر این رویکرد نشان میدهد که ترامپ بهدنبال نفوذ مستقیم است. در معامله فروش شرکت US Steel به نپون ژاپن، او توانست با بازطراحی توافق، حق وتو بر کاهش تولید فولاد در آمریکا و انتصاب یک عضو هیأتمدیره را بهدست آورد. اکنون انتظار میرود هر گونه توافق با اینتل نیز شامل نظارت مستقیم ترامپ بر تولید در کارخانه اوهایو باشد.
اما مشکل اصلی اینتل، کمبود مشتری برای بخش تولید قراردادی (Foundry) است. رقبایی، چون AMD و انویدیا، که خود مشتری بالقوهاند، بهدلیل رقابت در طراحی تراشه حاضر به سفارشگذاری در اینتل نیستند. با این حال، احتمال میرود ترامپ با استفاده از قدرت خود در صدور مجوز صادرات تراشه به چین، این شرکتها را وادار به همکاری با اینتل کند. حتی سناریوی ادغام اجباری و خرید واحد Foundry اینتل توسط مجموعهای از طراحان تراشه نیز مطرح شده است؛ اقدامی که در دنیای والاستریت یک «برد بزرگ» تلقی میشود.
اکونومیست در پایان تأکید میکند که ترامپ به جای یک سیاستمدار سنتی، بیش از هر چیز شبیه یک سرمایهگذار فرصتطلب عمل میکند؛ کسی که هدفش افزایش ارزش سهام و تثبیت نفوذ شخصی است، نه لزوماً اصلاح ساختاری صنعت. برای اینتل، آینده بیش از هر زمان دیگری به تصمیمات سیاسی گره خورده است.