سر جان تمپلتون
بازارهای صعودی در بدبینی متولد می شوند در تردید رشد می کنند !
شاخصی که به هیچ وجه ارزش تحلیل کردن تکنیکی و بنیادی ندارد، بعد از نزول ازقله 90 هزارواحدی و رسیدن تا 60 هزار واحد را پیش بینی 57هزار واحدی کردن هنر نمی باشد. شاخص به لحاظ تکنیکی ساختاردرستی ندارد و در هیچ کجای دنیا و در هیچ مطلب آموزشی تکنیکال توصیه به تحلیل چنین نموداری نشده

بازار سرمایه کشور طی ماه ها و روزهای اخیر درگیری فزاینده ای با ریسک سیستماتیک موجود در بازار پیدا کرده طوری که میتوان عنوان کرد نوع رکود ایجاد شده در طی ادوار مختلف بازار سرمایه بی سابقه بوده است.
در بیان دلایل این رکود صحبت های تئوریک مفید و مکفی از ریسک سیستماتیک و غیر سیستمی از جانب اساتید مختلف عنوان شده است اما ذکر چند نکته را لازم می دانم :
1- تصمیمات کلان دولت در حوزه اقتصاد موجبات رکود در بخشهای مختلف تولید و خدمات در کشور را فراهم نموده است که منجر به خرده گیری و انتقاد های فراوان ازسوی فعالان اقتصادی شده اما باید توجه داشت این دولت در شرایطی مدیریت امور را در دست گرفت که دست به گریبان فساد گسترده و بی انظباطی شدید مالی بود که پیامد های آن هم هنوز با گذشت 2 سال از شروع بکار دولت (با اخبار منتشره روزانه از انواع اختلاس و فساد اقتصادی) نمایان است.
در چنین شرایطی بطور حتم ایجاد انضباط مالی و ساخت دوباره ویرانه اقتصادی کشور و طرح ریزی یک شالوده مناسب نیازمند یک دوره زمانی بوده که در این دوره مطمئنا نمی توان تصمیمات انبساطی و بدون پشتوانه اتخاذ کرد و دولت به بهترین نحو طی 2 سال گذشته از عهده این مهم برآمده است.
آمارافزایش رشد اقتصادی هرچند اندک و کنترل تورم لجام گسیخته قبلی گواه این ادعاست.
در گام بعدی ایجاد رشد و رونق اقتصادی نیازمند چند پارامتر است که اثرگذارترین آن در درجه اول ایجاد بستر مناسب سازمانی است تا تئوریسین ها و اقتصاد خوانده ها بتوانند بدرستی تصمیمات و تئوری های نظری خود را به اجرا برسانند و در درجه دوم منابع لازم برای اجرای سیاست هاست.
نیاز اول در حد مطلوبی برطرف شده اما دست دولت در اجرا بدلیل نبود و کمبود منابع بسته است. این مسئله همان ریسک سیستماتیک عنوان شده می باشد که در گذشته هم وجود داشته با این تفاوت که بدلیل ناکارامدی دولت قبل در استفاده از فرصت ها وهدر رفتن سرمایه ارزشمند دوران رونق قیمت نفت و صادرات آن طرف های غربی توانستند بخش های حساس اقتصادی ما را نشانه بروند و با تحریم های بی سابقه دسترسی به منابع را برای ما سخت تر از گذشته کنند.
اکنون این دولت چاره ای جز دستیابی به توافق برای ادامه حیات ندارد زیرا در سیستم باز اقتصادی امروز دنیا، سر به زیر برف کردن دردی دوا نمی کند مخصوصا دراقتصاد نفتی وصادرات محور ما که بشدت نیازمند ارتباط با محیط بیرون است.
پس برای رشد تنها باید منتظر گشایش های سیاسی بود و درغیراین صورت اقتصاد مقاومتی و این صحبت ها دردی دوا نمی کند و محرکی برای رشد اقتصادی نمی تواند باشد مگر آنکه بخواهیم 20 سال به عقب و به دوران جنگ و بحران برگردیم ویا مانند کره شمالی کشور را اداره کنیم که آن هم میسر نیست زیرا اولا دنیای اطلاعات و تکنولوژی و مصرف دیگرمانند گذشته نیست ودوما اینکه ایران طی سالهای گذشته روابط استراتژیک منطقه ای و حساسی برای خود ایجاد نموده که به این قدرت نمایی سیاسی محتاج است و بدون منابع این قدرت تضعیف خواهد شد.
2- بازار سرمایه کشور نیز در نیم دهه گذشته فراز و نشیب های فراوانی را به خود دیده که در تحلیل این امواج باید به این نکته اشاره کرد که دردولت دهم بخش اعظم رشد بازار سرمایه نه بدلیل رشد اقتصادی بلکه بدلایلی مثل نرخ پایین بهره بانکی، افزایش پایه پولی کشور،تزریق بی برنامه پول نفت، افزایش هزینه های دولت و برنامه های انبساطی بدون پشتوانه بوده که منجر به افزایش نقدینگی و تورم بالا درسطوح مختلف جامعه شده و به بازارسرمایه تسری پیدا کرده و بالطبع با اتخاذ سیاست های انقباضی معکوس دولت یازدهم برای غلبه بر مشکلات عدیده و در شرایطی که رشد اقتصادی کشورهم منفی بوده بازار سرمایه حرکتی در جهت عکس و فرسایشی را پیش بگیرد.
یکی از بزرگترین آسیب های وارده طی سالهای گذشته و همچنین منشا بسیاری از معضلات امروز بازار، رشد و رونق بازار در سال 1392 بوده. چرا ؟
در ریشه یابی و بررسی دقیق علل رشد بازار باید عوامل مهمی را برشمرد:
***افزایش نرخ برابری ارز و بدنبال آن منتفع شدن شرکت های صادرات محور که بخش اعظمی از بازار سرمایه کشور را تشکیل می دادند و می دهند.
*** افزایش نرخ تورم در بازارهای مختلف بدلیل انجام سایست های انبساطی بدون پشتوانه
***بالا رفتن ارزش جایگزینی شرکت ها و ارزش سهام آنها بطوریکه بدلیل سرعت بالای افزایش قیمت ارز ساختار مالی آنها از اصلاح جا مانده بود.
***پایین بودن قیمت مواد اولیه وهزینه و نیروی کار کشور در مقابل نرخ تورم ودر اختیار گذاشتن منابع انرژی کشور به قیمت ارزان به شرکت های صادرات محورکه افزایش سودآوری آنها را بدنبال داشت.
*** فقر تحلیل در عامه بازار سرمایه و عدم توجیه و تحلیل شرایط بازاربرای افراد تازه وارد که موجب افزایش همزمان قیمت دیگر سهام موجود در بازار با ورود نقدینگی جدید شد ولو اینکه زیان ده هم بوده اند به این اسم که بورس سوداور شده و سوء استفاده صاحبان کلان سهام و نهاد های وابسته دولت ،بورس و دست اندرکاران و کارگزاران بدلیل انتفاعی که از ورود نقدینگی می بردند.
***تعویض دولت وتغییر تیم هدایت بازار.
***تغییرات شگرف و بی سابقه در گشایش های سیاسی مربوط به منطقه و مذاکرات هسته ای که یک دهه بدون پیشرفت بوده و موجب کاهش غیرمنتظره ریسک سیستماتیک و افزایش انتظارات و خوش بینی فعالان بازار شد و....
مجموع اینها و عوامل دیگری مثل افزایش دسترسی به اطلاعات و رسانه ها وگستردگی فضای مجازی که بر هیچ فعال بازار سرمایه امروز پوشیده نیست موجب تغییر درنگرش و رفتار فعالان بازار نسبت به سال های گذشته شده به شکلی که پس از مواجهه با بازده های نجومی و غیرمعمول بیش از 400 درصدی سال 92 ، بازده های معقول 20 درصدی و یا 50 درصدی و حتی 100 درصدی میان مدت و بلند مدت که عمومیت رشد درهربازارسرمایه ای است وبه لحاظ بنیادین نیزبسیاری ازسهام موجود بازارچنین پتانسیلی دارند دیگربه چشم فعالان بازارنمی آید و دراتخاذ تصمیم های خرید و فروش دچار اشتباهات عملیاتی فراوان شده اند.
از سوی دیگرسایه مذاکرات هسته ای و انتظارات بعد از توافق که طعم آن درسال 92 چشیده شده همچنان سنگینی میکند و متاسفانه فعالان عام، خواب های خوش افزایش چند صد درصدی را همچنان در سر می پرورانند و بهمین دلیل توانایی هضم هیچگونه نزولی درحد 10 تا 20 درصد را که برای اقتصاد و بازار ما در حال حاضر طبیعی بنظر می رسد ندارند و بدون توجه به تبعات تصمیماتی که در بازار می گیرند درجای دیگری بدنبال مقصر و گناهکار می گردند. تحلیل و تحلیل گر هم توانایی پاسخگویی به مخاطب را ندارد زیرا برای هیچکدام از نزول ها و صعود ها پاسخی ندارد.
در جواب یک سرمایه گذار برای توجیه افزایش و کاهش قیمت بسیاری ازسهام طی 2 سال گذشته غیر از عنوان نمودن دلایل روانی وهیجانی نمی توان مطلب تحلیلی بنیادی ارائه نمود زیرا غیراز یکی دو صنعت که با افزایش هزینه مواجه شدند برای دیگر صنایع اتفاق قابل تاملی رخ نداده و این موضوع را می توان با بررسی سودهای براوردی شرکت ها و هلدینگ ها درسال 94،93 و یا 95 مشاهده نمود اما همین مسئله موجب شده سرمایه ذاتا ترسو دمش را جمع کند و وارد بازار نشود. آن سرمایه ها هم که با زیان مواجه شدند تا مدت ها به بازار برنخواهند گشت و بسان همان مردم ده چوپان دروغ گو شده و اعتماد آنها با تصمیمات ناکارآمد بخشی از بدنه سازمان از بین رفت.
با توجه به عوامل برشمرده باید گفت تاریخ همیشه امکان تکرار دارد و در واقع جایی که امروز ایستاده ایم با کمی تفاوت های بنیادین همان شاخص 25هزار واحدی است که با بی سابقه و بدترین نوع تحریم ها از نفت گرفته تا بانک و پتروشیمی و خودرو وهمچنین قطعنامه های مختلف روبرو بود و تمام پتانسیل آن تنها در فاصله زمانی شش ماهه آزاد گردید و توافقات اولیه مربوط به مذاکرات هسته ای و سیاسی فنر جمع شده بازار را چنان رها کرد که ارتعاشات آن بعد از گذشت 2 سال هنوز خرابی به بار می آورد.
ازدیگرمشکلات و معضلات اخیر، زایش تحلیلگران نوپا وکم تجربه می باشد که تعدادشان هم کم نیست وبا اندک تجربه ای که دارند مبادرت به تحلیل پراکنی در فضای مجازی می کنند وچون قدرت جمعیتی بالایی پیدا کرده اند، اکثریت فعالان بازار را که عامه مردم و افراد کم سواد در حوزه اقتصادی تشکیل می دهند خام خود می کنند وتیشه به ریشه خود و بازار سرمایه می زنند.
از نمونه این فعالان می توان از تحلیلگران تکنیکالیستی نام برد که با مطالعه مختصر و شرکت در کلاسهای اساتید بعضا مثل خودشان و با یک مانیتور و یک پلتفرم معاملاتی تکنیکال، یک شبه ره صد ساله تحلیل گری رفته و شمایل تحلیل گری به خود گرفته اند و یا اساتید بنیاد دانی که اسمشان هم کم به گوشمان نخورده پیشنهاد خروج های کوتاه مدت و بعضا سه ماهه تا شهریور 94 را می دهند و بعنوان یک فعال موثر بازارسرمایه به ورزش و نرمش صبحگاهی می پردازند غافل از اینکه پیشنهاد خروج کوتاه مدت آن هم چند ماهه در هیچ بازار سرمایه ای در دنیا معنی و مفهوم بنیادین ندارد بلکه مدیریت سرمایه و ریسک و تنوع پرتفوی با توجه به متغیرهای بنیادین علمی است که برای روزهای این چنین بوجود آمده.
با شروع هر موج نزولی و فرسایشی نوسان گیران کوتاه مدت، تحلیل بلند مدت ارائه میدهند و افرادی که وقت و انرژی روزانه خود را در فضای مجازی هدر می دهند دم از نقد بودن سرمایه و سیاه نمایی آینده بلند مدت می زنند که باید به این دسته گفت اگر تحلیلتان این است پس اینجا چه می کنید ؟چرا پایبند تحلیل خود نیستید و وقت و سرمایه با ارزشتان را جای دیگر مصرف نمی کنید ؟ آیا به گفته های خود اطمینان ندارید و یا فقط از سرناچاری و برای اثبات خویش دست به چنین رفتاری می زنید ؟ در بازار نزولی تحلیل نزولی می کنید و در بازار صعودی تحلیل صعودی ؟
باید به این دسته یادآور شد که برجسته ترین تحلیلگران اقتصادی دنیا آنهایی بوده اند که توان پیش بینی برگشت بازار و تشخیص پایان موج های صعودی و نزولی را داشته اند.
شاخصی که به هیچ وجه ارزش تحلیل کردن تکنیکی و بنیادی ندارد، بعد از نزول ازقله 90 هزارواحدی و رسیدن تا 60 هزار واحد را پیش بینی 57هزار واحدی کردن هنر نمی باشد. شاخص به لحاظ تکنیکی ساختاردرستی ندارد و در هیچ کجای دنیا و در هیچ مطلب آموزشی تکنیکال توصیه به تحلیل چنین نموداری نشده اما در بورس ما تحلیل شاخص متاسفانه پدیده ایست جدید.
آیا اگر معاملات بلوکی را در طول زمان از شاخص کم کنید شاخص 57 هزار واحد و یا حتی پایین تر را ندیده ؟ آیا ورود و خروج و گردش سرمایه بدرستی نمایان است ؟ در همه جای دنیا سهام شاخص می سازند اما در بازار ما شاخص سهام ساز شده است. عزیزان از وقت و انرژی که مصرف می کنید و زحماتی که متحمل شدید سپاسگزاریم اما کلاه خود را قاضی کنید و کمی بیاندیشید.
ریسک و ریوارد( میزان خطرپذیری و بازده) در سرمایه گذاری که پایه اول هر تحلیلی است متاسفانه این روزها در نظر گرفته نمی شود. میزان بازدهی بازار به نسبت ریسک آن این روزها بمراتب بیشتر از گذشته شده. قیمت های اکثر سهام جذاب شده اند. تعدیلاتی که در طول مدت زمان نزول شاخص در صنایع مختلف (از خودرو گرفته تا پیمانکاران و دارویی ها) روانه بازار شده بخش اعظمی از رشد بازار را جوابگو بوده و موجب اصلاح وتعدیل آن شده است. ( پی برای )سهام در بسیاری از صنایع اگرکمتراز بازارهای رقیب نباشد بیشتر از آن نیست. (پی برای) سهام در یک بازار بدون ریسک سیستماتیک و نرخ بهره پایین بانکی همانطور که دربازارهای سهام در نقاط مختلف دنیا دیده می شود تا 15 واحد هم قابلیت رشد دارد.
در صورتی که گشایش سیاسی منظور شود و پس از آن بطبع کاهش نرخ بهره بانکی در دستور کار قرار گیرد، ( پی بر ای )سهام در بازار ما چه پتانسیلی برای رشد پیدا خواهد کرد ؟ اگر فقط و فقط 3 واحد رشد برای این نسبت قائل شویم مطمئنا قیمت های سهام در حال حاضر برای سرمایه گذار حرفه ای و بلند مدت جذاب بنظر خواهد رسید.
حرف و گلایه در دل فراوان است و وقت شما عزیزان را بیش از این نمی گیرم. به نظر نگارنده بازار سهام روزهای بدی را در پیش نخواهد داشت. سایه تمدید مذاکرات اگر چه بر بازار سنگینی می کند اما دیر یا زود این اتفاق با هرکیفیت و کمیتی رخ خواهد داد.
بدور از گره زدن بیش از واقع ریسک سیاسی با کلیت بازار، باید به صنایع و شرکت ها تحلیلگرانه اندیشید. بازار همانطور که عرض شد در شاخص 24هزار واحدی هم با مخاطرات زیادی روبرو بود اما به چشم بهم زدنی تمامی پارامترها تغییر خواهند کرد و به یاد آن جمله کلیشه ای و معروف سر جان تمپلتون می افتم که (بازارهای صعودی در:'بدبینی' متولد می شوند در'تردید' رشد می کنند، در'خوش بینی' به بلوغ می رسند ودر'شادی' می میرند.
مسعود پهلوان
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
اخبار روز
خبرنامه
وقتی میگن شاخص میره 57 هزار تا بعد دوباره تکذیبش می کنند یعنی قراره بره .
حالا شما تو این وضعیت که معلومه حداقل سه هفته دیگه نزولی است رفتی سهام خریدی فکر می کنی با این حرف ها سهامت رشد می کنه .
دوست عزیز این کار قاعده و قانون داره و هر موقع وقت خرید نیست . باید خیلی از مسائل رو بررسی کرد .
یا به قول وارن بافت: وقتی همه میترسند تو بایستی بسیار طماع باشی و زمانی که همه طماع هستند تو بایستی بسیار بترسی !
به نظر الان زمانی که همه دارند میترسند ...
اگرچه با نظریات شما در باب تحلیل تکنیکال و واقعیتهای شاخص سهام در ایران موافقم اما باید به این مسئله توجه کرد که چه درست یا نادرست بسیاری از سهامداران (حتی حقوقی ها) در روند بازار به شاخص توجه می کنند. شما نیز بهتر بود در تحلیل تان سناریوهای مختلف را بررسی می کردید نه آنکه در آخر بفرمایید اگر توافق بشود نرخ بهره پایین می آید و ما هم می توانیم به پی بر ای 15 برسیم. تحلیل جهت دار این شائبه را در خواننده ایجاد می کند که شما خود سهامدار هستید و بجای تحلیل فقط تمایلات شخصی تان را بازگو کرده اید. در انتها از همکاران زحمت کش سایت بورس نیوز نیز تشکر می نمایم. توکل