بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
چهارشنبه ۰۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۰
کد خبر : ۱۰۲۲۱۶

*اصولگرایان قول‌های زیادی به بچه‌های شهدا داده بودند، اما همه آنها تعارف و شعار بود

آشنا نبود؛ نامش فقط. حتی اسم کوچکش را هم دقیق نمی‌دانستم. پدرش«محمد‌جواد» و خودش«محمد‌مهدی» است. چند ماه پیش‌تر زمانی که فهرستی از نام ردصلاحیت‌شدگان برای شرکت در انتخابات شوراها منتشر شد، نام او هم در فهرست ممنوعه‌ها بود: «محمد‌مهدی تندگویان».
در کوران حوادث پس از انتخابات 88 آن‌قدر نامه و بیانیه منتشر شده بود که امضا و نام فرزندان شهیدتندگویان از جمله او را پای بیانیه جمعی از فرزندان شهدا از خاطر برده بودم. همان بیانیه‌ای که به گفته خودش کار دستش داد و با استناد به همان رد صلاحیتش کردند. تندگویان اما مرحله به مرحله اعتراض کرد و همراه با جمع دیگری از رد صلاحیت‌شدگان که عمدتا اصلاح‌طلب بودند، سرانجامیک روزمانده به زمان آغاز تبلیغات انتخابات شوراها تایید صلاحیتش را گرفت. در انتخابات شورای شهر تهران او نفر پانزدهم شد با 154‌هزار و 921 رای. حالا یکی از 31 کرسی شورای چهارم پایتخت به نام اوست از 12 مرداد امسال تا چهار سال دیگر. چهارمین دوره انتخابات شوراها نخستین باری بود که تندگویان و تعدادی دیگر از فرزندان شهدا با ائتلاف «شاهدان انقلاب اسلامی» در انتخابات شرکت کردند اما از جمع آن‌ها تنها تندگویان که نامش در فهرست ائتلاف اصلاح‌طلبان هم بود پایش به ساختمان شورا در خیابان بهشت تهران رسید. خودش می‌گوید: «این انتخابات خیلی چیزها را برای ما روشن کرد، خیلی از تعارف‌ها را، شعارها را و این‌که بالاخره فهمیدیم همان‌ها که سال‌ها می‌گفتند شما بچه‌های شهدا چرا به صحنه نمی‌آیید، روزی که آمدیم نه تنها حمایتی از ما نکردند که روی ناممان هم خط کشیدند. » مصاحبه با او در عصر یک جمعه تابستانی به درازا کشید گپ‌وگفتی که محورهای مختلفی داشت؛ از انتخاب شهردار و هیات‌رییسه شورا گرفته تا ماجرای ردصلاحیتش و حرف‌ها و گفته‌هایی بیش از این‌ها که در ادامه می‌خوانید.

پس از اعلام نتایج انتخابات شوراها خیلی سریع در همان روزهای اول دیدارها و رایزنی‌ها با منتخبان شورای چهارم آغاز شد و این پرسش که شهردار تهران چه خواهد شد، شما جزو نخستین کسانی بودید که با آقای قالیباف دیدار کردید، در این دیدار چه گذشت؟
تقریبا از همان روز اعلام نتایج افراد مختلفی تماس گرفتند و شاید اولین تماس‌ها از دفتر آقای قالیباف و تیم ایشان بود. بعد افراد دیگری مثل آقای محسن رضایی، آقای مهرداد بذرپاش، آقای آخوندی و دیگران به نوعی همه دنبال تنظیم قرار ملاقاتی بودند، البته من ملاقات‌های زیادی نداشتم جز با آقایان قالیباف و محسن هاشمی که آقای هاشمی پیش از انتخابات هم در فهرست اصلاح‌طلبان و متخصصان شهری یکی از نامزدها بودند اما رد صلاحیت شدند و از شرکت در انتخابات بازماندند؛ صحبت‌های ما با آقای قالیباف هم درباره مسائل شهری بود و من غیراز دو نفر با فرد دیگری در این مدت دیداری نداشتم.
بین این همه اعضای شورا چرا آقای قالیباف از شما برای دیدار دعوت کردند، شما که درخواست ملاقات نداشتید؟
نه، من درخواستی نداشتم. شاید دلیل این بوده که چند سالی هست که من با آقای قالیباف رفاقتی درباره بچه‌های شهدای شهرداری داشتم و گروهی از سرداران و شهدای بنام داریم که معمولا با همه مسئولان ملاقات می‌کنند. یک اکیپ 26 نفره است؛ در دو سه سال گذشته هم چندین‌بار با آقای قالیباف ملاقات داشتم، طرح‌هایی را درباره شهدا هم پیشنهاد دادیم که بخش‌هایی از آن‌ها اجرا شد و بخش‌هایی هم به نتیجه نرسید. شاید یکی از دلایل این دعوت احساس نزدیکی بود که ایشان با من داشتند، البته فکر نمی‌کنم من اولین نفر باشم شاید قبل از من افراد دیگری از منتخبان دوره چهارم ملاقات‌هایی با ایشان داشتند، مثلا آقای مختاباد و دوستان دیگر.
درست پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها شما که عضو شورای چهارم هستید با شهردار تهران دیدار کردید، احتمالا نمی‌خواهید بگویید در این جلسه که حدود 5/2 تا سه ساعت طول کشیده فقط درباره طرح و برنامه‌های شهدا گفت‌وگو کردید؟
بله، ملاقات طولانی بود. درباره خیلی مسائل صحبت کردیم، اما اتفاقا تنها موضوعی که درباره آن خیلی صحبت نکردیم همین بحث شهردار شدن دوباره آقای قالیباف بود. شاید 10 دقیقه از صحبت‌های ما به این موضوع اختصاص پیدا کرد.
گفت‌وگو بیشتر درباره موضوعات انتخابات ریاست‌جمهوری بود که ایشان به‌طور مستقیم با آن و با مسائلی که اتفاق افتاده بود، درگیر بود، نگاه من به ایشان در ارتباط با ریاست‌جمهوری و اتفاقاتی که افتاده بود، نقادانه بود به‌خصوص ستاد‌ها و دفاتری که داشتند و عملکرد نامناسبی که در مجموع منجر شد ایشان انتخابات را واگذار کنند.
تلقی من این بود تفکرات خوبی در ستادهای ایشان وجود نداشت، مشاوره‌های درستی به آقای قالیباف ندادند، به همین دلیل بعضی سخنرانی‌های قالیباف در جریان انتخابات سخنرانی‌های خوبی نبود و حتی اگر حرف‌هایی بود که باید زده می‌شد، زمان و شیوه مناسبی برای گفتن این حرف‌ها انتخاب نکرده بودند.
خود آقای قالیباف چقدر با این نقدها موافق بودند؟ چون بخشی از منتقدان ایشان معتقدند یکی از مواردی که موجب ریزش آرای او در انتخابات بود، این بود که در رقابت‌ها از آن چهره معتدلی که تا پیش از انتخابات برای مردم شناخته شده بود ناگهان تغییر موضع کرد و این را به عنوان یک اشتباه استراتژیک در برنامه‌های انتخاباتی ایشان مطرح می‌کنند.
نه، ایشان معتقد نیستند که شخصا در روند رقابت‌های انتخاباتی اشتباهی کرده و بیشتر معتقد است جریانی که باید به ایشان برای رای‌آوری و پیروزی در انتخابات کمک می‌کرد، اشتباهاتی کرده است.
گفته شده همراهان و یاران قالیباف در شورای چهارم به نوعی دنبال یارگیری هستند، شما یکی از گزینه‌هایی نبودید که به شما پیشنهاد کرده باشند با آن‌ها همراه باشید؟
نه. این بحث‌ها به هیچ‌وجه مطرح نبوده و این یارگیری‌ها و این اتفاق‌ها نه در شأن من است و نه در شأن آقای قالیباف. یقینا اگر از من می‌خواستند هم قبول نمی‌کردم و ماجرا برای آن‌ها بدتر می‌شد.
چرا قبول نمی‌کردید، به‌هرحال خودتان می‌گویید با آقای قالیباف رفاقت داشتید، آدم به رفیقش رای می‌دهد، نمی‌دهد؟
رفاقت با این‌که کسی بخواهد به هر قیمتی رای شما را بخرد خیلی فرق دارد، رای من متعلق به مردمی است که به من رای دادند و از طرف شخص آقای قالیباف هم این موضوع به هیچ‌وجه مطرح نشد.
گفتید پس از اعلام نتایج تلفن‌هایی از افرادی داشتید، تماس گرفته بودند تبریک بگویند یا سفارش خاصی داشتند یا بحث شهردار شدن مطرح بود؟
بله دیگر همه برای شهردارشدن تماس می‌گرفتند.
پیشنهاد پست شهرداری برای خودشان یا سفارش برای افراد دیگری؟
نه، برای خودشان. یا خودشان یا از دفاترشان تماس می‌گرفتند که مثلا یکی از شخصیت‌ها یا مدیران قصد دارند شهردار شوند و فرصتی بگذارید که دیداری داشته باشیم که البته این اتفاق نیفتاد؛ تا همین دیشب هم پیگیر بودند.
بیشتر چه کسانی تماس می‌گرفتند؟
همین افرادی که گفتم از کانال‌های آقای رضایی تماس گرفتند. از کانالی آقای بذرپاش تماس گرفتند و همین‌طور آقای آخوندی.
واکنش شما چه بود؟
ما از همه افراد استقبال می‌کنیم؛ به‌هرحال برای شهرداری تهران گزینه‌های زیادی مطرح است، حالا فرصت تا انتخاب شهردار زیاد است.
نام شما در چند فهرست انتخابات شوراها از جمله ائتلاف اصلاح‌طلبان بود، از آن طرف هم برای اولین‌بار در انتخابات ما فهرستی داشتیم از ائتلاف بچه‌های شهدا، این ائتلاف دوم چرا و چطور شکل گرفت؟
موضوعی که باید بگویم این است که حضور من در انتخابات با گرایش اصلاح‌طلبی نبود.
یعنی شما الان دارید خودتان را از اصلاح‌طلبان شورا جدا می‌کنید؟
نه. ما با ائتلاف بچه‌های شهدا آمدیم که یک اخلاق سیاسی را ترویج کنیم.
اما شما با فهرست اصلاح‌طلبان وارد شورا شدید، شاهد آن این‌که حتی آقای علی کشوری، فرزند شهید کشوری هم رای نیاوردند.
من به لحاظ گرایش فکری به اصلاح‌طلبان پایبندم و به آن‌ها وفادارم به دلیل گرایش فکری خودم. آقای خاتمی در اولین جلسه‌ای که با منتخبان شورای چهارم داشتند یک جمله کلیدی گفتند: «مصلحت شهر تهران بر مصلحت حزبی ما ارجحیت دارد.» من چون تابع چنین حزبی هستم که مصلحت مردم را در نظر می‌گیرد در رای‌دادن هم تابع همین نگاه هستم.
ائتلاف فرزندان شهدا برای حضور در انتخابات شوراها چطور شکل گرفت؟
ابتدای کار که شروع کردیم جمع متشکل از بچه‌های شهدا بود. این ائتلاف هم اصولگرای افراطی دارد هم اصلاح‌طلب افراطی. ما به این جمع‌بندی رسیده بودیم که باید در این انتخابات شرکت کنیم. دلایلمان بسیار بود. از این‌که همیشه ما را تحت قیومیت نهادی مثل بنیاد شهید و امثال آن‌ها می‌دیدند خسته شده بودیم. جامعه فرزندان شهدا با هم ارتباط خوبی دارند چون دردهای مشترکی دارند. اینجا بود که اساسا هسته آن ائتلاف شکل گرفت با این هدف که روی پای خودش بایستد، بدون هیچ حمایتی. دلیل دیگر این بود که از طرف جامعه و مسئولان چه بازخوردی می‌بینیم. چون انتخابات بازی گسترده‌ای است. بخشی از آن مردمند که رای می‌دهند اما برای ما واکنش مسئولان هم مهم بود کسانی که به ما می‌گفتند ما سال‌هاست منتظریم شما بیایید و کار کنید.
سال‌ها بود از ما دعوت می‌شد حالا که شما بزرگ شدید و در زمینه‌های مختلف متخصصید،چرا وارد صحنه نمی‌شوید؟ بچه‌های سیاسی اخلاق سیاسی خاص خود را دارند و اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارند. جمع‌ ما در این انتخابات به این نتیجه رسید همه کسانی که سال‌ها به ما می‌گفتند چرا وارد کار نمی‌شوید، فقط به ما تعارف می‌کردند و هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند ما جدی وارد صحنه رقابت انتخاباتی مثل شورا شویم چون زمانی که وارد کار شدیم همان کسانی که می‌گفتند شما باید بیایید همه کنار رفتند و حمایتی از ما نکردندو اصلا می گفتند شما چرا آمده اید؟کنار ما نماندند چون فقط تهران که نبود، در سراسر کشور بچه‌های شهدا ثبت‌نام کرده بودند. این اولین‌بار بود که بچه‌های شهدا با تشکیلات منسجمی وارد کار انتخابات شدند و می‌خواستیم ببینیم چه اتفاقی می‌افتد و البته تجربه های خوبی هم به دست آمد.
شما که می‌گویید قرار بود بدون حمایت دستانتان را روی زانوهایتان بگذارید و وارد انتخابات شوید، چرا حالا گلایه می‌کنید که «از ما حمایت نکردند»؟
گلایه نمی‌کنم اما اصولگرایان خیلی قول‌ها به بچه‌های ما داده بودند اما برای مثال آقای علی کشوری که شما نام بردید فرد تحصیلکرده، معتبر، اخلاقی و صاحب رزومه بود اما باوجود همه رایزنی‌هایی که اصولگرایان کرده بودند و قول‌هایی که داده بودند نام او در هیچ‌یک از فهرست‌های اصولگرایان نبود. اینجاست که می‌گویم همه آن تعارف‌ها شعار بود.
در انتخابات چهارمین دوره یکی از نکات مهم این بود که نتایج نشان داد «شهرت» مهم است و جدا از فهرست‌ها مردم به افراد مشهور رای می‌دهند. به‌هرحال نام تعدادی از فرزندان شهدا ازجمله آقای کشوری برای مردم نام ناشناخته‌ای نبود اما ایشان رای نیاوردند، چرا؟
بچه‌های شهدا واقعا الان افراد متخصص و کارآمدی شدند و جزو پاک‌ترین افرادی هستند که می‌شناسم. بحث مردم نیست. در انتخابات فهرست‌ها مهم است و خیلی از فهرست‌ها در این دوره اخلاقی بسته نشد.
ببینید در دوره دوم انتخابات شوراها آقایان اندرزگو و فیاض‌بخش هم نامزد انتخابات شورا شدند اما رای نیاوردند.
انتخابات در تهران و شورا بسیار پیچیده و سیاسی است. شما یک‌نفر را مثال بزنید که خارج از فهرست و مستقل رای آورده باشد؟
آقای رسول خادم دوره دوم مستقل وارد شورا شد.
این یک استثناست آن هم به دلیل سرشناسی بیش از حد ایشان بوده است.
قبول دارید که خود شما هم این دوره به دلیل این‌که در ائتلاف اصلاح‌طلبان بودید رای آوردید؟
بخشی از رای من از آن ناحیه بوده است.
و بخشی هم به دلیل این‌که پسر شهید تندگویان بوده‌اید، اگر نبودید صادقانه بفرمایید آیا الان عضو شورای چهارم بودید؟
شاید نه حضور من یک ترکیب دوگانه بوده است. خیلی از کسانی که به من رای دادند نمی‌دانستند من در فهرست اصلاح‌طلبان بودم حتی به من گفتند به خاطر خودت و پدرت رای دادیم.
آقای تندگویان در صحبت‌هایتان اشاره کردید ما فرزندان شهدا آمده بودیم تا بازخورد جامعه جریان‌های سیاسی و حاکمیت را ببینیم اتفاقا افرادی هم نامزد انتخابات شورا شده بودند که شماری از آن‌ها فرزندان شهدای بنام و بزرگ ما هستند. در ایران بخش قابل‌توجهی از رای‌دهندگان از گروه‌های مذهبی و سنتی جامعه‌اند که «شهید» و «شهادت» برایشان مقدس بوده و هست، اما از فهرست شهدا و جریانی که برای اولین‌بار در انتخابات با نام شهدا شرکت می‌کرد فقط شما به شورا آمدید، آیا یکی از دلایلی که بچه‌های شهدا رای نیاوردند این نبوده که مردم فکر می‌کردند شما و دیگر فرزندان و خانواده شهدا در سال‌های پس از جنگ امتیازات و فرصت‌هایی داشتید که آن‌ها نداشتند؟
درست است مثلا در شورای تهران تنها من یک‌نفر وارد شدم اما این به مثابه شکست نیست. بالاخره این صف‌شکنی است و اولین اتفاق. برای اولین انتخابات همین یک‌نفر هم خیلی خوب است. ما بچه‌های شهدا بعد از انتخابات محکم‌تر شدیم و حتی ائتلافمان را هم ثبت می‌کنیم.
به اینکه آیا این برداشت درستی است که فرزندان شهدا امتیازاتی داشتند که دیگران از آن برخوردار نبودند، پاسخ ندادید؟
سال‌ها منتظر بودم تا به این پرسش پاسخ بدهم. متاسفانه طوری تبلیغ شده که بخش‌هایی از مردم اینطور فکر می‌کنند اما ما آمدیم بگوییم امتیاز خاصی نداشتیم. نهایت امتیازی که ما داشتیم یک سهمیه دانشگاه بوده است. این‌که همه می‌گویند مملکت دست بچه‌های شهداست بیایند بگویند چی دست ماست؟ من این سوال را از همه می‌پرسم. اما کسی جوابی به من نمی‌دهد. اتفاقا ما از ناحیه این نگاه خیلی آسیب دیدیم اما موضوع فقط سهمیه ورود به دانشگاه است که این حق است باید به احترام آدمی که همه زندگی‌اش را برای کشورش گذاشته چنین سهمیه‌ای در نظر گرفته شود و اگر حق ما یک سهمیه دانشگاه بود که حق کمی بوده ولو این‌که ما چیزی نخواستیم. من 10 سال گذشته عمرم را به واسطه شغلم خارج از ایران گذراندم و قویا معتقدم ایران هیچ خدمتی به خانواده‌های شهدا نکرده است. اما یک نکته مهم است و آن مدل برخوردی است که در این سال‌ها با خانواده شهدا شده است، به جای این‌که روند حمایت از خانواده شهدا مبتنی بر فرهنگ احترام باشد با نگاه ترحم بوده و همین موضوع به ما ضربه زده است و این دوگانگی را در جامعه ایجاد کرده است. خیلی از بچه‌های شهدا به دلیل همین انگشت اتهام همیشه بیشتر درس خواندند و فعالیت کردند و مطمئنم اگر بچه‌های ما بیایند رزومه‌هایشان را بگذارند قوی‌تر از کسانی هستند که در شرایط مرفه زندگی کردند و محدودیت‌های ما را نداشتند، حتما وضعیت بچه‌های شهدا قوی‌تر است.
فکر می‌کردید در انتخابات شوراها شما را رد صلاحیت کنند؟
این احتمال را می‌دادم و حتی خیلی از بچه‌های شهدا ثبت‌نام نکردند چون فکر می‌کردند رد صلاحیت می‌شوند.
دلیل رد صلاحیت شما چه بود؟
موضع همه ما در سال 88 موضع مشخصی بود. نامه‌هایی که نوشته شده بود یا حضور تعدادی از بچه‌های شهدا در بعضی ستادها و فعالیت بیشتری که داشتند و همین دلیل رد صلاحیت‌ها بود. جلسات متعددی با مجلس، دولت و وزارت اطلاعات داشتم و می‌خواستم ببینم جرم من چیست. در برگه من نوشته بودند اقدام علیه امنیت ملی که در مراجع قضایی منجر به محکومیت شده باشد درحالی که من هیچ پرونده‌ای نداشتم. اعتراض کردم و چند جلسه‌ای هم توضیحاتی دادم. قبل از این‌که من رد صلاحیت شوم حتی یک‌بار هم یک جا احضار نشده بودم و تذکری نگرفته بودم.
شما را در چه مرحله‌ای تایید کردند؟
همان آخرین مرحله یکی‌دوروز مانده بود به آغاز زمان تبلیغات.
در برهه زمانی که صلاحیت‌ها بررسی می‌شد به عده‌ای زنگ زده و گفته بودند خودتان انصراف بدهید. البته هیات نظارت بر انتخابات شوراها اعلام کرد ما این تلفن‌ها را نزدیم و تایید نمی‌کنیم، با شما تماسی نگرفتند؟
کسی به من نگفت انصراف بدهم اما تا آخرین لحظه‌ای که تایید شدم تلفن‌هایی داشتم که می‌گفتند ما به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آییم و شما رد صلاحیت شدید.
این تلفن‌ها از کجا بود؟
نهادهایی که رد صلاحیت می‌کردند مشخص بودند. شخصی که موردش مالی بود نهادی که پرونده‌ای از او داشت تماس می‌گرفت. بحث ما چون امنیتی بود از ارگان‌های امنیتی تماس می‌گرفتند.
غیراز مجلس هیچ نهادی نمی‌تواند در انتخابات شوراها دخالت کند و اگر بنا بوده که کسی با شما تماسی بگیرد طبیعتا باید از هیات نظارت با شما تماس می‌گرفتند.
از هیات‌های نظارت هم با ما تماس داشتند اما به‌هرحال این نهادهایی که صلاحیت‌ها را بررسی می‌کنند به نوعی بازوی اجرایی هیات نظارت بودند.
در این تلفن از شما چه می‌خواستند، چه می‌گفتند؟
چیزی نمی‌خواستند.
شما می‌گویید به شما گفته‌اند ما «کوتاه نمی‌آییم». این یک جور گروکشی است، یک مطالبه‌ای باید پشتش باشد.
آنچه از ما می‌خواستند این بود که ما را منتسب به گروه و جریانی می‌دانستند که به آن می‌گویند «فتنه». می‌گفتند شما جزو عناصری هستید که فتنه‌گر محسوب می‌شوید. بعدها در صحبت‌هایی که شد و اعتراض‌هایی که کردیم هم این موضوع به معنایی که گفته می‌شد ثابت نشد و هم این‌که به نظرم در مجموع به این نتیجه رسیدند که این موضوع درستی برای متهم کردن آدم‌ها نیست.
با مجموع این شرایط به‌هرحال شما عضو شورای شهر تهران شدید. الان گزینه‌های مطرح برای شهرداری چه کسانی هستند؟
به نظرم الان وقت مطرح کردن این گزینه‌ها نیست.
چرا مردم نباید بدانند که شهردار تهران از بین چه کسانی انتخاب می‌شود، این‌که موضوع محرمانه‌ای نیست؟
خیلی زود است برای این حرف‌ها. خیلی از گزینه‌های ما هنوز برای رفتن و نرفتن به دولت مردد هستند و بعد از تشکیل دولت تازه ما باید روی گزینه‌های مورد نظر برای شهرداری کار کنیم. حرفی که الان زده شده این است که قاعده و روشی برای انتخاب شهردار بگذاریم و طرحی با عنوان ملاک‌های انتخاب شهردار تصویب کنیم.
یعنی قرار است چند ماه شهر بی‌شهردار بماند تا شما طرح ببرید؟
یعنی شما 31 نفر را این‌قدر ناتوان می‌بینید که چند ماه برای تصویب طرح معطل بمانند؟
چنین جسارتی نکردم اما به‌هرحال کلانشهری مثل تهران را نمی‌توان همین‌طور رها کرد که حالا طرح انتخاب شهردار آماده و تصویب شود و طبیعتا تهیه این طرح، ساده نیست. به جلسات کارشناسی متعدد نیاز دارد.
الان روی این طرح کارهایی انجام شده است و با آغاز شورای چهارم این طرح را به شورا می‌بریم. شما به دلیل این‌که تصویب این طرح ممکن است زمان ببرد نمی‌توانید مدنیت را از جامعه بگیرید. در شورای اول 70 نفر برای شهردار شدن ثبت‌نام کردند درنهایت شورا به شش نفر و در انتخابات نهایی به چهار نفر رسید و دست آخر از این چهار نفر هم هیچ‌یک شهردار نشدند. اگر انتخاب شهردار شاخص و قاعده داشته باشد هر شورایی و در هر زمانی شهردار را بر همان مبنا انتخاب می‌کنند. این طرح هم انجام شده و همان هفته اول طرح ملاک‌های انتخاب شهردار را مطرح خواهیم کرد. هم اصولگرایان شاخص‌هایی درآوردند و هم اصلاح‌طلبان و اصولا بر این باورند که باید این اتفاق بیفتد.
این شورای 31نفره تاکنون چندین جلسه داشتند، این جلسات چطور بود؟
فضای جلسات فضای مذاکره و اعتدال است.
انتخاب اصولگرایان برای شهردار تهران چیست؟
بحث‌ها روی همین اسامی می‌چرخد که مطرح است؛ آقای قالیباف و افراد دیگر.
می‌دانید اما به ما نمی‌گویید؟
من هر گزینه‌ای که مطرح بود را که گفتم. صحبت شهردار شدن آقای مهرعلیزاده هم شده است اما هنوز خیلی جدی نیست.
خود آقای قالیباف چقدر برای ماندن در شهرداری جدی هستند؟
تیم اطراف آقای قالیباف صددرصد دنبال این هستند که ایشان بمانند اما به نظرم برای خود ایشان خیلی مهم نبود. قبل از انتخابات هم دو سه بار اعلام کرده بود اگر رییس‌جمهوری نشوم در شهرداری هم نمی‌مانم. شایعاتی درباره رفتن ایشان به بنیاد مستضعفان مطرح است. من فکر می‌کنم اگر آقای قالیباف در شهرداری نمانند تا حدود اواسط مهرماه در شهرداری خواهند بود.
می‌گویید شایعه، چقدر این احتمال وجود دارد که به بنیاد مستضعفان بروند؟
فکر می‌کنم بیشتر از 60‌درصد.
در جلساتی که داشتید نگاه اصولگرایان برای ماندن آقای قالیباف چگونه است؟
در بین اصولگرایان الان حدود 60‌درصد اصولگرایان شورای چهارم موافق ماندن آقای قالیباف هستند اما اگر بحث رفتن ایشان به بنیاد مستضعفان یک مقدار جدی‌تر شود به نظرم این عدد به 10‌درصد می‌رسد چون خیلی از دوستان اصولگرا در شرایط تعارف و رودربایستی با آقای قالیباف هم هستند.
پیش از این در مصاحبه‌ای گفته بودید اصلاح‌طلبان با انتخاب دوباره قالیباف به عنوان شهردار موافق نیستند، چرا؟
هرکسی که کار اجرایی می‌کند حتما خطا هم دارد و طبیعت کار این است. آقای قالیباف در تهران کارهای متعددی انجام داده و نمی‌توان رشد عمرانی تهران را در این سال‌ها انکار کرد اما بحثی که در این میان مطرح است این است که این برنامه‌ها با چه اولویت‌هایی اجرا شده و باید می‌شده و یک‌سری چرایی‌هایی به‌وجود آمده است. ما پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای برای خیلی از آن‌ها نداریم.
چه چرایی‌هایی؟
اولویت‌بندی در کار اجرایی خیلی مهم است. دو طبقه شدن بزرگراه صدر کار مهمی برای تهران است و حتما پس از بازگشایی هم مردم استفاده می‌کنند و رضایت دارند اما آیا اولویت اجرای آن الان است؟ در دوره فعلی با این شرایط اقتصادی و تحریم‌ها در شرایطی که تعامل بین دولت و شهرداری وجود ندارد انجام این پروژه با چه هزینه‌ای انجام می‌شود؟ گزارش‌هایی که به دست ما رسیده نشان می‌دهد شهرداری از طرح جامعی که داشته به‌ویژه در دو سال اخیر که پروژه‌های عظیم شهرداری شروع شده، دولت هم تعامل نداشته و به همین دلیل شهرداری از برنامه منحرف شده، تراکم بیشتری فروخته شده است. یکی دیگر از ایرادات مدیریت آقای قالیباف فربه شدن شهرداری در مدیریت ایشان است. شهرداری سالانه سه‌هزار‌میلیارد فقط هزینه دستمزد می‌دهد و این خیلی سنگین است. از سوی دیگر اگرچه از نظر عمرانی کارهای زیادی در تهران انجام شده اما از نظر فرهنگی و اجتماعی کاری در تهران انجام نشده است. اصلاح‌طلبان شخص آقای قالیباف را زیر سوال نمی‌برند چون دیدگاه شهردار تهران نگاه به ریاست‌جمهوری بوده موجب شده بعضی پروژه‌ها با اولویتی انجام شود که الان زمان اجرای آن‌ها نبوده است. در دوره بعد ما حتما باید شهرداری انتخاب کنیم که نخواهد رییس‌جمهوری شود!
اشاره کردید به ضعف برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی در تهران. آقای قالیباف شعارش در تهران تبدیل شهرداری از نهادی خدماتی به نهادی اجتماعی بود، شما با این حرفتان کل دستاورد هشت ساله شهرداری در حوزه اجتماعی را زیر سوال می‌برید، یعنی در این سال‌ها تهران در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی در جا زده است؟ به‌هرحال در همین سال‌ها پردیس‌های سینمایی متعدد در تهران ساخته شد، معاونت اجتماعی در همه محله‌ها سرای محله راه‌اندازی کردند و برنامه‌های دیگری. این‌ها دستاورد اجتماعی نیست؟
این‌که شما فقط یک ساختمان بسازید و بالای آن بنویسید سرای محله به ارتقای فرهنگ شهری کمکی می‌کند‌؟
البته همه مشکلات شهر با یک ساختمان حل نمی‌شود بی‌تاثیر هم نیست، سراهای محله در زندگی محله‌ای تهران شناخته‌شده‌اند و کارکرد دارند ولو کم؛ اما شما می‌گویید هیچ کاری انجام نشده است.
برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی مناسبی در شهرداری وجود ندارد. به‌طور مقطعی برنامه‌هایی اجرا شده که خوب بوده و بعد رها شده است. الان فرهنگسرای بهمن به پارکینگ تبدیل شده هرازگاهی هم یک کنسرت آنجا برگزار می‌شود. این همه امکانات آن همه فضا، زمانی که این فرهنگسرا احداث شد کارکردش این بود؟ با همه اقداماتی که انجام شده اما همچنان شهرداری تهران در این سال‌ها بر پروژه‌های عمرانی و تا حدی نمایشی متمرکز بوده است.
شما به این نکته هم توجه کنید که شهرداری در هر زمانی از همان دهه 70 تاکنون هر زمانی در حوزه فرهنگ به‌طور جدی وارد شده مورد هجمه قرار گرفته است که شما چنین و چنانید. چند بار در این سال‌ها خواستند خانه هنرمندان را تعطیل کنند. هنوز که هنوز است اصولگرایان تندرو هرجا قرار است از رواج به قول آن‌ها «فساد اجتماعی» بنویسند می‌گویند ریشه همه فسادهای اجتماعی از فرهنگسراها بوده، شما این محدودیت‌ها را در سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی تهران مورد توجه قرار ندادید.
حرف من این است که فرهنگ نباید دولتی باشد. این‌که نگاه باید به فرهنگ عوض شود اصل کلی است. درست است که شهرداری تهران هم تابعی از همین نگاه کلی و شاید بسته به فرهنگ است اما من همه کاستی‌ها و مشکلات حوزه فرهنگی و اجتماعی تهران را ناشی از این موضوع نمی‌دانم، ناشی از نگاه سلیقه‌ای و بی‌برنامگی و برنامه‌های مقطعی می‌دانم و معتقدم این رویه باید تغییر کند. اصولا فرهنگ زندگی در تهران باید تغییر کند.
با وجود این حرف‌ها پس مقصد شما کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورا خواهد بود؟
هم کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و هم کمیسیون برنامه و بودجه، اما حوزه فرهنگ برای من اولویت بیشتری دارد.
از بحث کارنامه اجتماعی شهرداری بگذریم و برگردیم به بحث انتخاب شهردار. نظر آقای چمران روی کیست؟
نمی‌دانم باید از خودشان بپرسید.
بحث شهردار شدن آقای هاشمی چقدر جدی است؟
آقای هاشمی یکی از گزینه‌های کاملا مطرح است و خود ایشان جدی به این موضوع فکر می‌کنند.
به‌هرحال آقای هاشمی گزینه اصلاح‌طلبان است اصولگرایان چقدر روی شهردار شدن ایشان نظر دارند یا مقاومت دارند؟
اگر بحث عقلانیت باشد همه ما 31 نفر دنبال مصلحت شهر تهران هستیم. شهرداری که با دولت کار کند و شوراپذیر هم باشد. فکر می‌کنم دو طرف در نهایت به جمع‌بندی خواهیم رسید البته هیچ لزومی ندارد همه اعضای شورا در ارتباط با شهردار شدن آقای هاشمی اجماع داشته باشند به‌هرحال رای اکثریت ولو با اختلاف یک رای می‌تواند ایشان را شهردار کند.
پرسش دیگر درباره بحث هیات‌رییسه شوراست، برنامه اصلاح‌طلبان برای ریاست شورا چیست؟
ما آقای مسجدجامعی را گزینه مناسبی برای ریاست شورا می‌بینیم به دلایل مختلف از جمله سابقه ایشان و مدل عملکردشان. آقای مسجدجامعی در این سال‌هایی که در شورا بودند تقریبا فراجناحی عمل کردند. نکته مهم‌تر این‌که تقریبا همه اعضا چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا به تعویض و تغییر رییس شورا اجماع دارند.
چرا؟
شاید به این دلیل باشد که هر مدیریتی عمر مفیدی دارد و فکر می‌کنم عمر مفیدکاری آقای چمران برای ریاست شورا سپری شده است البته حالا این‌که نفر بعدی چه کسی است مشخص نیست، این را شورا تعیین می‌کند و آقای مسجدجامعی هم گزینه اصلاح‌طلبان برای ریاست شورای چهارم هستند.
آقای تندگویان شهرداری الان چقدر به پیمانکاران بدهکار است؟
رقم‌ها و گزارش‌هایی که به ما دادند متفاوت است و رقم‌ها دقیق نیست، نمی‌توانم بگویم.
همان غیردقیق‌ها حدودا چقدر است؟
این را بگویم که شهرداری به مردم بدهکار نیست و عمدتا به پیمانکاران بدهکار است. طلبکاران شهرداری هم عمدتا پیمانکاران سپاه هستند که پروژه‌های بزرگ را در دست داشتند تا جایی که من می‌دانم شهرداری حدود سه‌هزار‌میلیارد تومان بدهی دارد البته بنا به ادعای پیمانکاران، اما من هنوز هیچ چیزی را که درباره بدهی‌های شهرداری مستند باشد ندیده‌ام اما گزارش‌هایی به ما رسیده است مثلا در پروژه صدر یک شرکت چینی از طلبکاران شهرداری است و ال.‌سی‌هایی باز شده و پرداخت نشده است.
از آقای قالیباف و اعضای شورای فعلی درباره این بدهکاری‌ها نپرسیدید؟
از آقای قالیباف که نه، ما هنوز در جایگاهی نیستیم که از ایشان سوال کنیم اما اعضای شورا که خودشان رقم‌هایی اعلام کردند و محکم هم پای آن ایستادند البته من به عنوان یک شهروند بیشتر دوست دارم از آقای قالیباف بپرسم که شما هزینه‌های انتخاباتی‌تان را از کجا آوردید.
شما که با ایشان دیدار داشتید چرا نپرسیدید؟
من با ایشان صحبت‌های جدی داشتم و سوال‌های جدی کردم.
این سوال جدی‌ای نبود؟
البته که جدی بود اما این سوال را در جلسات خصوصی پرسیدم ولی پاسخ قانع‌کننده‌ای نشنیدم.
پاسخ ایشان چه بود؟
به ما گفتند از محل کمک‌های مردمی بوده و هزینه‌ها را هواداران مردمی ایشان تامین کردند و تا به امروز پاسخ این بوده حالا بعدها باید به شورا برویم و ببینیم چه می‌شود، نزدیک افطار است و وقت مصاحبه تمام شده است.
پرسش‌های ما هم تمام شده اما آقای تندگویان آخر نگفتید گزینه اصولگرایان عضو شورا برای شهردار بعدی تهران کیست؟
آقای رستم قاسمی، وزیر سابق نفت، فعلا داغ‌ترین خبر همین است!

اشتراک گذاری :
ارسال نظر