بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۲
کد خبر : ۱۰۲۷۸۹
صالحی، اسکندر - در دست به دست شدن قدرت در ایران، ما چنان سخن می گوییم و عمل می کنیم که گویی قرار است این بار قدرت برای همیسه در دست برنده بماند و آنگاه به تفسیر متافیزیکی از امری عرفی می پردازیم...

یک. محمد علی فروغی، به خردمندی، در مقدمه کلیات آثار سعدی نوشته اند: برخی گمان می کنند سعدی به زبان ما سخن می گوید اما در اصل این ماییم که مثل سعدی سخن می گوییم. 

در واقع، این شیوه که ما بدان سخن می گوییم، ساخته-پرداخته سعدی است. سخن را اگر اندگی گسترده تر ببینیم، ما میراث-دار رودکی، فردوسی، خیام، نظامی، سعدی، حافظ، مولوی، فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و .... هستیم و ایشان، جهان-تصویری را شکل داده اند که ما در آن زاده می شویم، ورز می خوردیم، شکل می گیریم، در جهان به-سر می بریم و در می گذریم. ما، خواسته-ناخواسته، فرزند آن جهان تصویری هستیم که ایشان برساخته اند.

دو. دقیق تر اگر بخواهیم ادامه دهیم، تا قبل از عصر مردم و تا انتهای عصری که غلبه با نخبگان( یا هر طایفه و گروهی نه به انتخاب مردم) بود، جهان تصویر نخبگان، همواره، گفتمان مسلط را شکل می داد. ( و اغلب به این سبب که حاکمان این کار را به نخبگان مرتبط با دربار می سپردند) و جهان-تصویرهای دیگر در زیر پوست جامعه جریان داشت و اجازه ظهور نمی یافت؛ چه رسد به این که گفتمان مسلط باشد.

بنابر این، به جای تعبیر «جهان-تصویر ما»، باید از تعبیر «جهان-تصویر مسلط» سخن گفت و گفت که تا قبل از عصر ظهور و بروز مردم، گفتمان مسلط و گفتمان اهل سلطه، گفتمانی بود که مردمانی چون بیهقی، خوارزمی، مسکویه، ابن عربی، غزالی، رودکی، فردوسی، و... بر-ساخته بودند و هژمونی با این گفتمان می نمود.

سه. اما از پی ظهور توده و نقش آفرینی ایشان، هیچ جای دنیا، ظاهرا تاکنون، نتوانسته اند راه حلی قاطع برای تبدیل گفتمان غیرنخبگانانه به گفتمان نخبگانه بیابند. پس تفاوت گفتمانی در جامعه، همچون امری تغییرناپدیر، پذیرفته شده و مبنای تحلیل ها و تصمیم ها قرار گرفته است.

چهار. نوروزی از سال های رفته، داشتم گلستان سعدی، به تصحیح مرحوم غلام-حسین یوسفی، را ورقی می زدم تا رسیدن به بهار. عبارات درخشان سعدی در ذهنم طنین داشت که نوبت به پیام تبریک آقای احمدی نژاد رسید. در میان گفتار ایشان، و در مقایسه جهان واژگانی ایشان با گلستان سعدی، این پرسش از خاطرم گذشت که: «چه نسبتی هست میان دنیای سخن سعدی و دنیای سخن رییس جمهور نهم». و این پرسش با من بود، بویژه هر وقت که سخنی از ایشان می شنیدم یا می خواندم.

پنج. بی تواضع، خود پرسش بالا جذاب است آن قدر که همین جا می توان سخن کوتاه کرد؛ اما ادامه را به اختصار توان نوشت که گویی از اساس، تفاوت هست بین دنیای سعدی و مردی که براستی از مردم بود.

نقل این خاطره اینک بجاست که روزی دنیا دیده ای می گفت: احمدی نژاد رفتنی است.
که عرض شد: شخص ایشان را نمی دانم؛ ولی جامعه، قطعا، تیپ ایشان را تکرار خواهد کرد، باز-تولید خواهد کرد.

احمدی نژاد، نمایاننده آن بخش از مردم است که سال ها بوده اند اما دیده نشده اند. وی اصلا قرار نیست به زبان کسانی سخن بگوید که سخت سعدی می خوانند یا با دقت حافظ و مولوی؛ او دارد از کسان دیگری نمایندگی می کند.

این سخن ظاهرا گران است و پذیرفتنش گران تر؛ بویژه برای ما مردمی که همواره گمان می کردیم فقط یک گونه گفتار هست و دیگر هرچه هست از آن کم گذاشتن و فروتر گفتن است و بدین شکل، جانبدارانه به ارزش-داوری در میان گفتارها عادت کرده ایم. 

کسانی از ما، از موضع گفتمان خود و یکه و یگانه دیدن آن از هر نظر، ارزش-داورانه از توده با عناوینی با پیشوند «فرو» سخن گفته اند؛ فرو از حیث های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و ... . و چون تربیون های صوتی، تصویری، مکتوب، و ... اغلب در دست گفتمان مقابل بوده، حتی خود توده هم به این ارزش-داوری تن داده اند. اما به وقتش از نماینده خود حمایت کرده اند.

شش. خلاصه سخن تا اینجا این است:

1. حداقل در کشور ما دو گفتمان وجود دارد، یکی گفتمان نخبگان و یکی هم گفتمان توده های مردم؛

2. گفتمان توده را کسانی چون احمدی نژاد نمایندگی کرده اند؛

3. هیچ کدام از این دو گفتمان را نمی توان به دیگری تحویل کرد یا تغییر داد.

اما آنچه اکنون باید گفت این است که گفتمان ها هم دیر بر می آیند و هم دیر بر می افتند. بنابر این، فعلا و تا اطلاع ثانوی این دو گفتمان  را کسانی در عرصه های مختلف، و از جمله در سیاست و قدرت سیاسی، نمایندگی خواهند کرد. از این نظر، نام نمایندگان، نمایانندگان و حاملان این گفتمان ها مهم نیست؛ نام ها ممکن است عوض شود، مهم مرام های ایشان است که تکرار خواهد شد.

هفت. بنا بر این، احمدی نژادی باز هم به قدرت باز خواهد گشت. فقط امیدواریم احمدی نژادهای بعدی از احمدی نژاد های قبلی بیاموزند و کار را از نقطه آغاز نیاغازند.
اشتراک گذاری :
ارسال نظر