بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۸
کد خبر : ۱۱۰۴۹۷

ایران و روسیه تاریخ طولانی از روابط پر فراز و نشیبی دارند که علاوه بر عموم مردم، مورد توجه و نقد تحلیلگران نیز بوده که در چند سال اخیر و در سایه موضوع هسته‌ای ایران، نقش این کشور‌ در تعاملات و آینده تحولات ایران برجسته‌تر شده است. 

پس از انتخاب دولت جدید در ایران و پیگیری مشی جدید در سیاست خارجی، موضوع روابط ایران و روسیه دوباره مورد توجه جدی قرار گرفت‌. در دور جدید مذاکرات هسته‌ای، روسیه می‌تواند نقش بسیار مهمی ‌در توافق میان ایران و (۵+۱) بازی کند. از سوی دیگر، بحران سوریه نیز به موضوع مهم روابط دو کشور تبدیل شده است.

مسائل گوناگون موجود در روابط ایران و روسیه، موضوع گفت‌وگوی «تابناک» با دکتر جهانگیر کرمی، استاد دانشگاه‌های تهران و کارشناس مسائل روسیه است که متن کامل آن را در اینجا می‌توانید بخوانید که مهم‌ترین نکات آن به قرار زیر است:


ــ غیر از پیام تبریک رئیس‌جمهور روسیه آقای پوتین به رئیس‌جمهور ایران، چند گفت‌وگو و دیدار و اظهار‌نظرهای دیپلماتیک که مقامات روس در مورد ایران داشتند، فعلا فرایند فرا‌تر از این‌ها را در روابط دو طرف ندیده‌ایم که بگویم تغییری در روابط دو کشور دیده شده است. در آغاز بنا بر ‌تحلیل‌های مطبوعات روسی، روس‌ها قدری نگران سمت و سوی سیاست خارجی دولت جدید بودند. 

 ــ در عمل هیچ نشانی از این که پس از روی کار آمدن آقای روحانی روابط بین ایران و روسیه محدود شده یا حتی گسترش پیدا کرده باشد، نبوده است. در دوران اخیر روابط بین دو کشور همچنان در امتداد و تداوم گذشته است. 

 ــ مسائلی که در روابط ایران و روسیه وجود دارد، متنوع است. موضوع سوریه، هسته‌ای، مسائل خاورمیانه، مسائل آسیای میانه و قفقاز، دریای خزر، مسائل دوجانبه و... وجود دارد. اما در مجموع باید گفت در روابط دو کشور همچنان روند تداوم گذشته، حال آن که با تحولات منطقه، تغییر روابط ایران و غرب و موضوع هسته‌ای می‌تواند روابط روسیه و ایران را در مسیر بهتر و رو به رشدی قرار دهد.

 ــ در دوره مدودف، سیاست خارجی روسیه در مقابل امریکا مبتنی بر اصل «ری ست» و تعامل‌جویانه با غرب بود. در این راستا مدودف در سیاست خارجی با مشکلاتی از جمله سپر دفاع موشکی و گسترش ناتو روبه‌رو شد؛ بنابراین، سیاست جدید وی به جایی نرسید. با روی کار آمدن ‌پوتین، شرایط برای بهبود روابط ایران و روسیه افزایش پیدا کرد. در دوره مدودف روابط ایران و روسیه قدری کاهش یافته بود اما تنها این کاهش روابط مربوط به روسیه نبود بلکه سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد در حوزه سیاست خارجی از جمله نگاه خاص وی به غرب، بحث هولوکاست، موضع‌گیری‌های هسته‌ای و از این قبیل، ‌تأثیراتی گذاشته بود که نتیجه آن ایجاد فشارهای گسترده از سوی غرب بر ایران بود. نتیجه این فشار‌ها باعث شد روسیه روابط خود را با ایران کاهش دهد، به گونه‌ای که در زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت رفت، روسیه نیز با قطعنامه‌هایی علیه ایران همراه شد. البته خود آن قطعنامه‌ها نیز عاملی برای کاهش روابط بود. 

 ــ موضوع سوریه که در دو سال گذشته به ‌محور همکاری‌های سیاسی و نظامی و امنیتی ایران و روسیه تبدیل شده، ‌می‌تواند ‌‌یک تجربه خوب برای افزایش همکاری‌ها در حوزه‌های گوناگون باشد. 

ــ  در دوره سیاست خارجی ‌مدودف، روسیه در شورای امنیت به قطعنامه‌ها علیه ایران رأی داد. در دوره ‌پوتین با کاهش روابط روسیه با غرب و بازسازی روابط با ایران زمینه مناسبی برای ارتقا‌ روابط فراهم شد. در نتیجه ما شاهد قطعنامه جدیدی در شورای امنیت نیستیم. در فضایی که ‌پوتین بر سر کار است، روسیه در بحث هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند که قطعنامهٔ جدیدی علیه ایران تصویب نشود. از سوی دیگر، زمینه‌ای فراهم شود که روسیه روابط خود را با ایران ادامه داده و گسترش دهد. روسیه بارها بر حل و فصل موضوع هسته‌ای از راه مسالمت‌آمیز تأکید می‌کند. 

ــ  روابط روسیه و ایران در موضوع هسته‌ای ‌در قالب سه مفهوم که از مفاهیم اصلی حاکم بر سیاست خارجی روسیه نسبت به پرونده هسته‌ای است، پیروی می‌کند: 

۱ــ جلوگیری از تشدید اوضاع

۲ ــ حل و فصل موضوع در چهارچوب گفت‌و‌گو‌

۳ ــ میانجیگری ‌‌در چهارچوب طرح گام به گام

ــ تا کنون ‌تغییری در سیاست‌های هسته‌ای روسیه را ندیده‌‌ایم. دولت روسیه می‌خواهد موضوع هسته‌ای در چهارچوب نشست ۵+۱ حل و فصل شود. 

ــ  بنده این دیدگاه را که روس‌ها از نزدیکی ایران و امریکا می‌ترسند، نمی‌پذیرند‌. روس‌ها هیچ مشکلی در رابطه با گفت‌‌و‌گوهای ایران و غرب ندارند، به ویژه که این گفت‌و‌گو‌ها با سمت و سوی مشخص است. موضوعاتی هست که برای روسیه مهم است. روسیه می‌خواهد با ایران روابط اقتصادی، امنیتی و سیاسی و جدی داشته باشد و حتی در پی افزایش روابط است. 

ــ روس‌ها اصلا نگران این نیستند که تعاملات ایران و غرب برای منافع آن‌ها خطرناک است، بلکه از نظر روس‌ها این روابط می‌تواند محدودیت روسیه و مسائلی را که برای روس‌ها هم در اثر تحریم‌ها ایجاد شده، ‌کاهش دهد. تحلیلگرانی که معتقدند روسیه از نزدیکی روابط ایران و غرب نگران است، فرضی را مطرح می‌کنند که آن را بسیار نزدیک می‌دانند. آن‌ها مطرح می‌کنند اگر ایران و غرب آنچنان پیش روند که ایران و غرب متحد راهبردی شوند، این امر باعث می‌شود در محیط پیرامونی روسیه محدودیت‌های ایجاد شود، در صورتی که این فرض بسیار دور است. 

ــ  واقعیت این است که‌ سیاست ‌تعامل‌گرایانه دولت جدید هیچ بحث ضد روسی ندارد. امریکا نیز خواهان سیاست موازنه در منطقه است، که ایران هم نقش موازنه دهنده را داشته باشد. در ایران هم گفت‌وگو با غرب به معنای ترک رویکرد استقلال گرایانه نیست. در نتیجه تحلیل‌گرایانی که سناریوی خطر نزدیکی ایران به غرب را برای روسیه مطرح می‌کنند، در فضای توهمی و غیر واقع بینانه هستند، چرا که نه در اصول و نه در رفتار سیاست خارجی ایران در قبال غرب اتحاد راهبردی دیده نمی‌شود. 

ــ  اگر موضوعات ایران و غرب حل شود، این به نفع روسیه است، چرا که محدودیت‌های روابط کم می‌شود. نه در روسیه و نه در ایران از گسترش روابط ایران و غرب نگرانی خاصی دیده نمی‌شود. 

ــ  منافع مشترک روسیه و غرب در موضوع هسته‌ای در مورد همه کشور‌ها در این است که جلوی گسترش سلاح‌های هسته‌ای را بگیرند و از تسلیح کشور‌ها به این سلاح‌ها جلوگیری کنند. این فصل مشترک غرب و روسیه است. اینکه این هدف مشترک چگونه اجرا شود، دو طرف به اختلاف می‌رسند. روس‌ها با تصویب قطعنامه‌های محدودکننده موافقت دارند که اینجا هم نقطه اشتراک است. اما تفاوت اصلی این است که روسیه باور دارد که جلوگیری از دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای، نباید عاملی برای گسترش قلمرو استراتژیک غرب برای مداخله در امور داخلی کشور‌ها و نقض حاکمیت ملی در سطح جهانی باشد. اما در غرب بر این باورند که برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای، حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله اهمیت ندارد و نهایتا غربی‌ها از قطعنامه به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ در سطح بین‌المللی و محدود‌سازی رقبای خود استفاده می‌کنند. 

ــ  در مورد نیروگاه بوشهر باید همه ابعاد قضیه را دید؛ به این معنا که اساساً ساخت نیروگاه بوشهر با مسائلی مواجه بود. این پروژه در زمان ‌یلتسین بسته و بعد خود دولت یلتسین این قرارداد را محدود کرد. در خود طرف ایرانی نیز مشکلاتی بود. اینکه یک کار نیمه کاره که بخشی آن را غربی‌ها ساخته‌اند، ‌به دست روس‌ها بدهیم و از آن‌ها بخواهیم آن را تکمیل کنند، کار اشتباهی بود. 

ــ  نمی‌خواهم بگویم طرف روسی در قضیه بوشهر بی‌تقصیر بوده است. باید پذیرفت‌ در نیروگاه بوشهر تأخیر‌ها و کوتاهی شده‌ و بخشی از مشکلات به روسیه بر‌می‌گردد؛ اما همه مشکلات ناشی از این کشور نیست. 

ــ  اگر ایران با توجه به تحولات اخیر و اراده‌ای که در طرف روسیه هست، وارد ساخت یک نیروگاه جدید در زمان مشخص و بنا بر توافقات بین‌المللی مشابه که زمان‌بندی مشخص دارند و در صورت تخطی طرفین قابل شکایت و جبران خسارت است، شود، ایران می‌تواند به روس‌ها اعتماد کرده و این پروژه را به آن‌ها واگذارد. 

ــ  وقتی ما در یک جامعه جهانی زندگی کنیم و بعد بخش مهمی از بازیگران را نادیده بگیریم، آنگاه مثلثی از روابط شکل می‌گیرد و آن بازیگری که هم با غرب و هم با ما در ارتباط است دست بالا را خواهد داشت. 

ــ  روابط امریکا و روسیه برگرفته از ‌چند مسأله بسیار مهم است. نخستین مسأله محاصره روسیه است. در غرب و امریکا هنوز تفکر محاصره روسیه در دوره جنگ سرد حاکم است. این موضوع روابط دو طرف را دچار چالش ‌کرده است. 

دوم نسبت به مسائل داخلی روسیه است. مباحث حقوق بشر و سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌ها که از طرف غربی به عنوان روندهای ضد دموکراتیک تلقی شده و غربی‌ها خواهان دخالت در این امور هستند. اما طرف روسی چنین دخالتی را نمی‌پذیرد.

ــ  دو مسأله راهبردی (گسترش سپر دفاع موشکی، ناتو و..) و حاکمیتی (مسائل داخلی) مفاهیم اصلی تخریب کننده روابط بین این دو کشور است. هم‌اکنون سیاست بدگمانی و محاصره‌جویانه و واکنش‌گرایانه تند از طرف روسیه علیه دولت امریکا را می‌بینیم.

ــ  تا آنجا که مربوط به جلوگیری از سقوط حکومت سوریه و ‌نیز حفظ وضع موجود در خاورمیانه و فرو نریختن موازنه و ثبات در خاورمیانه است، ایران و روسیه منافع مشترک دارند. در عمل این اهداف مشترک هست، ولی هر دو کشور به روش خودشان در سوریه رفتار می‌کنند. 

ــ  روس‌ها اگر گزینه‌ای غیر از اسد باشد، اما این را که ساختار‌ها به هم نخورد، مطلوب می‌داند. اما ایران این موضوع را نمی‌پذیرد. در مورد سوریه منافع مشترک زیاد است، چرا که به هم خوردن وضع موجود برای هر دو کشور بسیار خطرناک است. در مورد اهداف نیز میان ایران و روسیه تفاوت وجود دارد. برای ایران محور مقاومت و محدودسازی اسرائیل اهمیت دارد، ولی برای روس‌ها حفظ مناطق جنوبی خود مهم است. 

ــ  روس‌ها به خوبی می‌دانند آنچه باعث مقاومت در سوریه و جلوگیری از سقوط اسد شد، جمهوری اسلامی ایران بود. این ایران بود که روسیه را وارد این پروسه کرد. ‌روس‌ها نخست بسیار ناامید شده بودند و همه چیزی را از دست رفته می‌دانستند. آنها بر این باورند که بدون حضور ایران، امکان رسیدن به توافق نیست و حتی در صورت توافق بدون حضور ایران امکان تحقق این توافق وجود ندارد. نه تنها روس‌ها، بلکه بسیاری از کشور‌ها با این باور موافق هستند و تنها ‌گروه‌های تروریستی در سوریه هستند که چنین دیدگاهی ‌ندارند.
اشتراک گذاری :
ارسال نظر