{mosimage}می توان گفت از اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی پس از گذشت 17 ‏الی 18 سال از عمر دانشگاه، فارغ التحصیلان دانشگاه به مرز پختگی مديريتي ‏رسیدند و مهیای ورود به عرصه های مدیریت میانی کشور شدند و شاید بتوان ‏گفت هم اکنون نیز در حال طی دوره بلوغ مديريتي خود هستند و مديريت ‏شخصي همچون آقای صالح آبادی رييس سازمان بورس می تواند يکي از ‏مصاديق اين گفته باشد.‏

"> امام صادقی های دیروز ، دولتمردان امروز

بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۶ - ۰۸:۳۸

{mosimage}می توان گفت از اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی پس از گذشت 17 ‏الی 18 سال از عمر دانشگاه، فارغ التحصیلان دانشگاه به مرز پختگی مديريتي ‏رسیدند و مهیای ورود به عرصه های مدیریت میانی کشور شدند و شاید بتوان ‏گفت هم اکنون نیز در حال طی دوره بلوغ مديريتي خود هستند و مديريت ‏شخصي همچون آقای صالح آبادی رييس سازمان بورس می تواند يکي از ‏مصاديق اين گفته باشد.‏

کد خبر : ۱۱۰۷۲

امام صادقی های دیروز ، دولتمردان امروز

بنا بر گزارش بورس نیوز روز چهارشنبه مورخ 14/9/1386 بار دیگر خبر تغییر مدیر عامل بانک کشاورزی ‏جامعه اقتصادیون را تحت تأثیر قرار داد و شوک دیگری به بدنه مدیران ارشد کشور وارد شد. از زمانی ‏که آقای دکتر احمدی نژاد رییس جمهور منتخب مردم زمام امور را در کشور بدست گرفته است ‏تغییرات گسترده ای در بدنه مدیریت ارشد کشور بوجود آمده است و مدیران بسیاری از سمت خود ‏برکنار شده اند به عبارت دیگری آقای احمدی نژاد برای دست یابی به اهداف خود با کسی تعارف ‏ندارد و هر مدیری را که با این جریان همسو نباشد تعویض می کند تا هر چه سریعتر تیم خود را ‏هماهنگ کند تاکنون دامنه این تغییرات گسترده گریبان رییس بانک مرکزی، وزیر صنایع، وزیر نفت، وزیر ‏تعاون، وزیر آموزش و پرورش، وزیر رفاه، رییس سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه،سازمان تأمین ‏اجتماعی، دبیر کل بورس اوراق بهادار، مدیر عامل بانک تجارت و توسعه صادرات و ملی ... را گرفته ‏است و هم اکنون صحبت از احتمال تغییر وزیر بازرگانی و کار نیز بگوش می رسد این تغییرات تا آن جا ‏گسترده است که آقای الیاس نادران نماینده مجلس شورای اسلامی و حامی سیاستهای دکتر ‏احمدی نژاد از ایشان درخواست نموده است که تغییرات مورد نیاز را یکباره انجام دهد تا جامعه هر روز ‏تحت تأثیر خبرهای از این دست قرار نگیرد اما نکته ای که در این تغییرات و نوع نگرش رییس جمهور به ‏چشم می خورد استفاده از مدیرانی است که به نوعی نگرش خاص دارند و تیپ فکری مشخص دارند ‏که می توان حضور مدیران با سابقه در ستاد فرمان اجرائی امام یا دانشگاه امام صادق را بوضوح دید ‏بطور مثال آقای محمد طالبی که جایگزین آقای نور بخش در بانک کشاورزی شده است مدیر عامل ‏شرکت سرمایه گذاری تدبیر( وابسته به ستاد اجرائی فرمان امام) و عضو هیأت علمی دانشگاه امام ‏صادق است از همین رو بر آن شدیم تا در گفت و گو با یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق به ‏بررسی این موضوع بپردازیم.‏

آقای دکتر اسکندری شما فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق هستید می توانید به ما بگویید ‏که دانشگاه امام صادق تا کی و به دست چه کسانی و با چه اهدافی تأسیس شد؟

دانشگاه امام صادق عليه السلام در بهمن ماه 1361 با هدف تحقق عملي پيوند حوزه و دانشگاه و ‏تربيت دانشجوياني متعهد و متخصص در علوم دانشگاهي و حوزوي تاسيس گرديد. هيات موسس آن ‏از ميان شخصيتهايي چون حضرت آيه الله خامنه اي ، مشكيني، مهدوي كني، اميني، امامي كاشاني ‏و ...تشكيل شد و مديريت دانشگاه برعهده آيه الله مهدوي كني است . ‏

دانشگاه در ابتدا با امتياز رسمي ستاد انقلاب فرهنگي در سه رشته معارف اسلامي و تبليغ (الهيات)، ‏معارف اسلامي و علوم سياسي، معارف اسلامي و اقتصاد، در مقطع كارشناسي ارشد پيوسته، آغاز ‏به كار كرد. ‏

به عبارتی هدف از تشکیل این دانشگاه تربیت مسئولین آینده کشور بود و سعی بر این بوده است که با ‏تلفیق علوم روز و علوم دینی نظریه پردازهایی تربیت شوند که بتواند با زمانه پیش روند و معضلات و ‏مشکلات را بطور هوشمندانه حل و فصل نمایند. ‏

شاید به همین دلیل و پررنگ بودن معنویت در این دانشگاه در ابتدا مدرک رسمی هم برای فارغ التحصیلان ‏صادر نمی شد و رشته هایی چون معارف اسلامي و تبليغ (الهيات) تدریس می شد که فارغ التحصیلان ‏آن به نوعی مبلغان دینی بودند .‏

شاید بتوان گفت رشته های علوم اجتماعی هدف اصلي تدريس در این دانشگاه بود. علي‌رغم وضعيت ‏اوليه، کم کم در این رشته ها موضوع مدرک نيز وارد شده و مدرک کارشناسی ارشد پيوسته براي ‏دانشجويان ورودي ارائه شد. ‏

پس از صدور مدرک شرایط محیطی و انگیزه دانشجویان به گونه ای بود که بعضاً کسانی که در کنکور رتبه ‏های یک رقمی داشتند نيز وارد این دانشگاه می شدند و تا حدی مدرک در کنار محيط مناسب معنوي ‏دانشگاه اهميت يافت.‏

آقای دکتر اسکندری می توانید چند تن از فارغ التحصیلان شاغل در نظام را نام ببرید .‏

هم اکنون دبیر شورای عالی امنیت ملی آقای جلیلی فارغ التحصیل این دانشگاه است که در نوع خود ‏بارزترین مثال در شاغلین نظام است و دکتر کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس، دکتر صالح ‏آبادی دبیر کل بورس اوراق بهادار، دکتر بیابانی رییس شبکه آموزش صدا و سیما و رييس دانشگاه ‏غيرانتفاعي رجا و دکتر ایوبی معاون فرهنگي اجتماعي‎ ‎وزير‎ ‎کشور، رییس دانشگاه خبر صدا و سیما و دو ‏تن از معاونان وزارت علوم و معاون وزير اقتصاد و چند معاون و چندين مشاور وزير و چندين نفر از رؤساي ‏بورسهاي منطقه‌اي از دیگر شاغلین رده بالاي نظام هستند.‏

اصولاً در هر سال تحصیلی چه تعداد دانشجو جذب دانشگاه می شد؟‏

سابقا حدود 150 نفر که اخيرا به حدود 300 نفر افزايش يافته است.‏

با این تفاسیر آیا تا سال 1384 و قبل از انتخاب آقای دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری، ‏فارغ التحصیلی از دانشگاه امام صادق داشته ایم که پست وزارت و یا معاونت وزیری را بعهده ‏گرفته باشند. ‏

غير از آقاي رمضان زاده سخنگوي دولت اصلاحات، چنين موضوعي کمتر به چشم مي‌خورد. در دوره آقای ‏خاتمی خیلی تمايلي به استفاده از اين افراد که در ذهن تصميم‌گيران دولتي نماينده يک طيف تفکر خاص ‏ناهماهنگ با آن دولت بود، وجود نداشت. البته مي‌شود گفت که برخي فارغ‌التحصيلان آن سالهاي ‏دانشگاه چندان هم ناهماهنگ با دولت وقت نبودند. در جایی آقای بهزاد نبوی گقته بود (نقل به مضمون) ‏‏"جالب است که خرج این دانشجویان را گروه رقیب (راست) می دهد و گاهاً بهره اش را ما می بریم چون ‏تیپ فکری برخی از آنها بیشتر به ما (چپ) نزدیک است " شاید امثال اين تلنگرها باعث شد که در تربیت ‏این افراد دقت بیشتری بعمل آید و از سال 1375 به بعد ورودي‌هاي این دانشگاه بیشتر منعکس کننده ‏نظرات هیأت امناء دانشگاه و در نتيجه ناهماهنگ تر با اپوزيسيون بودند.‏

البته در ابتداي دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی تیپ بچه های امام صادق در وزارت خارجه زياد ‏بودند ولی با حضور آقای خاتمی در رأس امور کشور اکثر آنها حذف شدند ولی پس از گذشت یک دوره ‏دوباره از آنها در پستهای بالاتر دعوت به همکاری شد و به نوعی جایگاه خود را در وزارت خارجه باز پس ‏گرفتند.‏

فکر می کنید علت این دعوت به کار دوباره از سوی آقای خاتمی چه بود؟

ببینید فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق در کار خود با درایت بودند شاید اصلی ترین دلیل همین باشد ‏باید بگویم مسئولان سایر دانشگاههایی مثل تربیت مدرس، بهشتی و تهران در آن زمان زیاد از این تيپ ‏افراد خوششان نمی آمد و فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد امام صادق را به ندرت در دوره دکترای خود ‏جذب می کردند.‏

بصورت مثال آقایي به نام مزینی سه سال رتبه اول دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس را بدست آوردند ‏اما در هر سه سال در مصاحبه رد شدند تا آن جا که کار به اعتراض رسید و سرآخر مجبور به جذب ایشان ‏شدند. توانمنديهاي اينگونه برخي (و شايد بيشتر) امام صادقی ها ، باعث شد تا بتوانند آن را? به ديگران ‏نیز اثبات کنند.‏

به نظر شما دليل اين توانمندي خاص مورد ادعاي شما چه چيز مي‌تواند باشد؟

به نظر من اولاً وقتي يک محيط مناسب رشد معنوي – حداقل با اين هدف – فراهم مي‌شود و اين محيط ‏ظرفيت محدودي هم دارد، عده‌اي از افرادي که اعتقادات قويتري داشته و در ضمن از استعداد بالاتري ‏برخوردار هستند در يک رقابت خواهند توانست به اين محيط راه پيدا کنند که اين خود يک دليل مهم ‏متخصص و متعهد بودن اين افراد است.

از سويي شرايط عمومي رشته‌هاي خاص مثل علوم سياسي و ‏مديريت و اقتصاد و حقوق و الهيات در دانشگاههاي ديگر باعث مي‌شد که فارغ‌التحصيلان رشته رياضي و ‏تجربي که در کشور ما به دليل شرايط فرهنگي خاص عموماً قابليت جذب بيشتري براي افراد با استعداد ‏بالاتر دارند علاقه‌اي به اين رشته‌ها در دانشگاه نشان ندهند اما وقتي يک محيط مناسب اعتقادي براي ‏اين افراد فراهم مي‌شود آنها حاضرند به خاطر قرار گرفتن در اين محيط گزينه‌هاي خود را نيز تغيير دهند و ‏علي‌رغم علاقه فراوان به رشته‌هاي مهندسي و پزشکي، وارد رشته‌هاي مديريت و اقتصاد و علوم ‏سياسي و حقوق و الهيات شوند. از اين‌رو اينان به طور معمول از ضريب هوشي بالاتري نسبت به معدل ‏ساير دانشجويان محصل در اين رشته‌ها - که بيشتر به رشته هاي خاص علوم انساني معروف بودند – ‏برخوردار باشند. ‏

بنابراين وجه مميزه اين دانشجويان را بيشتر ميتوان در کيفيت ورودي‌هاي آن جستجو کرد که البته بدون ‏کنکور به کارشناسي ارشد نيز دست مي‌يافتند. ‏

تعداد کم دانشجو و شرايط مناسب اساتيد نيز باعث ميشد که اين استعدادها بتوانند با شرايط بهتري ‏پرورش يافته و بهتر از هم درسان خود در ديگر دانشگاهها باشند.‏

با این اوصاف، اگر بحث را به طور تخصصي تر در حوزه اقتصاد و بازار مالي دنبال کنيم، فارغ ‏التحصیلان امام صادق بیشتر جذب چه ارگانهایی می شدند؟

اول صدا و سیما بطوریکه برخی به مزاح می گویند صدا و سیما شعبه دوم دانشگاه امام صادق است؛ ‏وزارت خارجه هم نسبت به جذب این افراد اشتیاق داشت البته تا حدی هم جذب سازمان بازرسی کل ‏کشور و بعضاً وزاتخانه‌هايي چون نيرو و بازرگانی شدند.‏

ولی شاید بتوان گفت در حوزه اقتصاد بیشتر جذب شرکتهای سرمایه گذاری و بدنه بورس اوراق بهادار ‏شدند و در این حوزه خیلی پا گرفتند که حضور آنها در شرکت سرمایه گذاری تدبیر وابسته به ستاد ‏اجرائی فرمان امام (ره) و مجموعه صندوق انصار المجاهدين از همه بیشتر بود.‏

از چه زمانی این افراد – به ويژه در حوزه اقتصاد و بازار مالي - پله های ترقی را طی کردند و ‏به مناصب بالاتر رسیدند؟

می توان گفت از اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی پس از گذشت 17 ‏الی 18 سال از عمر دانشگاه، فارغ التحصیلان دانشگاه به مرز پختگی مديريتي ‏رسیدند و مهیای ورود به عرصه های مدیریت میانی کشور شدند و شاید بتوان ‏گفت هم اکنون نیز در حال طی دوره بلوغ مديريتي خود هستند و مديريت ‏شخصي همچون آقای صالح آبادی رييس سازمان بورس می تواند يکي از ‏مصاديق اين گفته باشد.‏

کسانی چون آقای زاهدی وفا معاون ارشد وزیر اقتصاد، آقای مجتبي کباری مدیر عامل سرمایه گذاری ‏بانک پاسارگاد و آقاي دکتر خدام معاون ايشان، آقاي قاسمي مديرعامل سرمايه گذاري سيمان کرمان، ‏آقاي امرالهي مديرعامل شرکت سرمايه‌گذاري صنعت بيمه، آقای عبدالرحیمیان مدیر سرمايه‌گذاري ‏سرمایه گذاری سایپا و چند نفر از مديران سازمان بورس و مديران بورسهاي منطقه‌اي از دیگر نمونه ها ‏هستند. ‏

بسياري ديگر از فارغ التحصيلان و دانشجويان هم در مناصب مديريتي در شرکتهاي معظم سرمايه گذاري ‏همچون بانک ملي و غدير و شرکتهاي بزرگ کارگزاري مشغول به کار هستند که اکنون ذهنم ياري ‏نمي‌کند. نکته قابل توجه اين که بسياري از اين افراد در بخش خصوصي و کاملاً براساس توانمندي‌هاي ‏خود به کار گرفته شده اند و اينگونه نيست که تماما و حتي اکثر آنها در مناصب دولتي باشند.‏

به نظر شما چگونه است که حضور این افراد در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ‏اینقدر زیاد شده است و به نظر شما سن و سال این افراد برای دست یابی به این پستها کم ‏نیست ؟ چون اکثر آنها حدود سی سال سن دارند البته خود شما هم جز این گروه هستید.‏

ببینید در دوره آقای خاتمی این افراد تا حدی وارد بدنه کارشناسی سازمانهای دولتی شدند از طرفی با ‏گذارندن دوره های دکترا توانمندیهای بیشتری یافتند و خروجی دکترای مدیریت امام صادقي‌ها از ديگر ‏دانشگاهها و ورود گسترده آنها به دوره هاي دکترا نیز آغاز شد و کم کم امام صادقی ها در وزارتخانه ‏هایی چون علوم، خارجه، نیرو و ... پا گرفتند و تجربه کسب کردند. البته نمی توان منکر این قضیه شد که ‏هم اکنون خط فکری آنها به دولت نزدیکتر است و به این دلیل راحتتر می توانند وارد عرصه مدیریت کلان ‏کشور شوند.‏

‏ آیا هم اکنون می توان سکان اقتصاد کشور را به این افراد که اصولاً متولد سال 1355 تا ‏‏1358 هستند سپرد؟

شاید اگر رییس جمهور دیگری هم داشتیم ناچار می شد از این افراد استفاده کند اما در جایگاهي ‏متفاوت‌تر، ولی نمی توان منکر توانایی آنها شد زیرا دانشگاه امام صادق با انتخاب مدبرانه مدیریت ‏آموزشي خود در انتخاب رشته ها پیشرو بود. ‏

در دانشگاه امام صادق سه رشته مدیریت مالی، بازرگانی و صنعتی تدریس می شود که به نظر من ‏انتخاب رشته مدیریت مالی براي اولين بار و بسيار قبل از ديگر دانشگاهها در کشور يک شاهکار بود. يکي ‏از قرائن اين صحبت من به ويژه مبني بر توانمندي و اولويت دانشجويان مديريت مالي اين دانشگاه اين ‏است که سال گذشته دانشگاه تهران تنها چهار دانشجوی دکترای مالی جذب می کرد که هر چهار نفر ‏هم از امام صادق جذب شدند که حتي اين موضوع حساسيت برخي مسئولان دانشگاه تهران را ‏برانگيخت.‏

یعنی اگر ما رییس جمهوری غیر از آقای احمدی نژاد داشتیم باز هم آقای صالح آبادی دبیر کل ‏بورس اوراق بهادار می شد؟

راحت عرض کنم بچه های دانشگاه امام صادق در حوزه مدیریت مالی پیشرو بودند و اين دليل اعتماد ‏مديريت حوزه بازار سرمايه به اين افراد است. جالب است بدانید بسیاری از کارهایی که هم اکنون برای ‏بازار سرمایه يک کار تخصصي و بعضاً محسوب مي‌شود - مثل صندوق مشاع و تحليلهاي فاندامنتال و ‏تکنيکال و ... - در سال 1379 در دانشگاه امام صادق (ع) رواج داشت و همان زمان یک صندوق مشاع ‏متشکل از بيش از یکصد نفر دانشجو راه اندازی شد و در بورس سرمایه گذاری کردیم که ‏NAV‏ آن به روز ‏محاسبه و بر همان اساس بازخريد اوراق انجام مي‌شد که هم اکنون آن صندوق مشاع در قالب شرکت ‏سرمایه گذاری تدبیرگران صادق متبلور شده است. ‏

بنابراين و با توجه به پيشرو بودن دانشجويان آن دانشگاه به ويژه در حوزه بازار سرمايه، بعید نبود که ‏ایشان در زمان ریاست جمهوری فرد دیگری هم زمام امور بورس را به عهده بگیرند ولی شاید با تجربه‌ای ‏بالاتر و کمی دیرتر .‏

پس قبول دارید که حضور آقای دکتر احمدی نژاد در رأس امور کشور برای رشد این افراد حکم ‏کاتالیزور را داشته است؟

بله- اولاً آقاي احمدي‌نژاد آمده است که حصار مديران خاص اما بعضاً با تجربه را بشکند و حاکميت بي‌چون ‏و چراي يک نوع نگاه خاص را به مديريت‌ها بشکند که اين خود به نوآوري بيشتر در مديريت کشور و ‏اميدواري بيشتر نسل جوان منجر مي شود. اما در مورد دانشجويان امام صادقي، چون این افراد توانمند ‏بودند و ما در نسل مدیران مالی کشور کسانی که فکرشان طبق الگوهای سیاسی خاص کانالیزه نشده ‏باشد کم داشتیم، و از سويي استقلال فکری این افراد از الگوهای سیاسی سابق و همراهی با ایده ‏های جدید آقای احمدی نژاد در عرصه اقتصاد و حکومت، باعث گردید تا ایشان از این گروه بیشتر استفاده ‏نمایند و چون در بین آنها افرادی با ایده های نو و مستقل بودند که تفکرشان هم به تفکر رییس جمهور ‏نزديک‌تر بود پس بیشتر مورد توجه قرار گرفتند .‏

پس شما ادعا می کنید که به علت توانمندی این افراد هر گروهی که حاکم می شد مجبور به ‏استفاده از انها می شد؟

بله- حتماً اینطور است همین الان اگر شما یک نظرسنجی از اطرافیان دانشجویان امام صادق (مثلاً ‏همکاران) آنها بکنید معمولاً این پاسخ را می شنوید که آنها از بقیه هم رشته های خود معمولاً توانمند تر ‏هستند. البته بسيار تاکيد مي‌کنم که نبايد در اين حوزه دچار تعصب شد. قطعا در دانشجويان امام صادقي ‏افرادي هستند که چه از لحاظ مسايل ديني و اعتقادي و چه از لحاظ مسايل درسي و کاري و ‏توانمندي‌هاي علمي شايد بسيار پايين‌تر از ديگران هم باشند و از سويي بسياري از دانشجويان ديگر ‏دانشگاهها هم بسيار قوي تر از بسياري از دانشجويان دانشگاه امام صادق (ع) هستند اما به نظر من اگر ‏معدلي گرفته شود، ادعاهاي فوق تأييد خواهد شد. شايد بهترين گواه، همين ميزان قبولي اين ‏دانشجويان در دوره‌هاي دکترا نسبت به ساير دانشگاهها باشد.‏

پس به نظر شما ورود این افراد به حوزه اقتصاد جای کسان دیگری را نگرفته است. مثلاً بر ‏کناری آقای فرهاد رهبر رییس سازمان برنامه و بودجه شاید به علت اصرار ایشان به استفاده ‏از مدیرانی منتصب به آقای خاتمی بود و ایشان در این مورد با آقای احمدی نژاد همسو ‏نشدند و مدیران این سازمان که بیشتر فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبایی بودند مورد ‏بی مهری قرار گرفتند و بعد هم تغییرات گسترده تر شد و به نوعی سازمان مدیریت در آن ‏شکل قبل منحل شد؟

استعفای دکتر فرهاد رهبر با انحلال سازمان مدیریت دو موضوع مختلف است بنابراین شاید حرف شما در ‏خصوص استعفای دکتر رهبر صحیح باشد اما انحلال سازمان مدیریت داستان دیگری است . ‏

از طرفی کاملاً قبول دارم که تیپ فکری اقتصاد علامه ای – آن همه با چاشني طرفداري شديد از تفکر ‏اقتصاد غربي - مورد تأیید و پذیرش رییس جمهور نبوده است به همین دلیل هم هست که ایشان به دنبال ‏جایگزین دیگری برای این تیپ فکری می گردند که این جایگزین متأسفانه و به اشتباه تیپ فکری ‏مهندسان دانشگاه علم و صنعت و بعضاً دانشگاه شريف شده است در حالیکه دانشگاههايي چون? امام ‏صادق (ع) و? مفید و حوزه علمیه قم و مؤسسه امام خمینی (ره) شاید در این حوزه صلاحیت بیشتری به ‏ويژه در حوزه علوم انساني داشته باشند که رهبری فکری دولت، برخاسته از نوع تفکر آنها باشد چرا که ‏اينها هستند که با مطالعه کافي مفاهيم اسلامي در کنار علوم انساني روز مي‌توانند صاحب نسخه‌اي ‏علمي‌تر نسبت به سايرين باشند و اگر دولت به دنبال يک نسخه جديد مبتني بر مفاهيم اسلامي است ‏بايد از متخصصان هر دو موضوع و ترجيحا کساني که دو موضوع را با هم مورد مطالعه قرار داده‌اند استفاده ‏نمايد.‏

به نظر می رسد دانشگاه امام صادق (ع) در این زمینه باید نقش آفرینی ویژه داشته باشد که فکر می ‏کنم به دلیل نقص در این حوزه نتوانسته است از فرصت موجود بهره ببرد.‏

البته ذکر اين نکته هم خالي از لطف نيست که دانشگاه امام صادق (ع) نقش بسیار موثری در انتخاب ‏آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری داشت زیرا تنها دانشگاهی بود که امتحانات پایان ترم خود را بیش از ‏یک هفته به تعویق انداخت تا دانشجویان بتوانند جهت تبلیغات برای آقای دکتر به اقصی نقاط کشور بطور ‏داوطلبانه و با هزینه شخص خودشان سفر کنند و شاید الان حق آنها در مقایسه با سایر مدیران جوان ‏فارغ التحصيل سایر دانشگاهها چندان هم ادا نشده باشد.‏

در خاتمه با توجه به صحبتهای فوق الذکر شما فکر می کنید عملکرد این گروه در حوزه اقتصاد ‏قابل دفاع است و خصوصاً در حوزه بورس عملکرد آقای دکتر عبده تبریزی قابل دفاع است یا ‏آقای دکتر صالح آبادی؟

من فکر می کنم معمولاً اقدامات اقتصادی و سیاسی اگر در قالب یک رژیم فکری منسجم انجام شود ‏قابلیت ارزیابی و مقایسه بیشتری دارد. یک معضل بزرگ جامعه ما این است که در بعضی از حوزه ها ‏دارای ایده بوده و در برخی دیگر منفعل عمل می کند . ‏

این موضوع در دولت خاتمی کمتر بود یعنی انسجام بیشتری در تفکرات تیم خاتمی وجود داشت و معیار ‏این گفته من این است که به هر حال آن گروه علم روز و تجربیات غرب را به عنوان یک نسخه پذیرفته ‏شده و لازم الاجرا تلقی می نمود اما در دولت احمدی نژاد و بهتر بگویم در رده های مدیران میانی این ‏دولت می توان گفت که این انسجام وجود ندارد و یکی از مشکلات بزرگ آقای احمدی نژاد همین است و ‏از اينرو، در صورت ادامه رويه فعلي، امید به موفقیت در برنامه های اقتصادی دولت نهم کمتر از دولت ‏سابق است اما در صورت نیروسازی مناسب و پرورش یافتن تیم فکری منسجم به نظر من ایده های ‏برگرفته از یک تفکر پویای دینی حتماً می تواند موفق تر از رقبای غيرديني خود باشد.

بنابر این فکر می کنم ناهماهنگی ها در سیاست های بخش های مختلف اقتصادی دولت و از سویی ‏تفکرات کاملاً جدید در برخی عرصه ها و مشکل هماهنگ ساختن دیگران و به ویژه تیم اقتصادی دولت ‏نهم با این ایده ها از مواردی است که می تواند بطور جدی بر ای دولت مشکل ساز شود و مثلا" در زمینه ‏تورم? شاید این موضوع بخوبی خودنمایی کند.‏

جناب آقاي اسکندري از وقتي که در اختيار ما قرار داديد متشکريم.‏

من هم از حسن نظر شما تشکر مي‌کنم و اميدوارم که همه فارغ‌التحصيلان و دانشجويان معتقد و ‏متخصص در کشور - اعم از امام صادقي و غير امام صادقي – بتوانند در جهت تحقق اهداف عاليه انقلاب ‏اسلامي و تفکرات ناب حضرت امام و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب گام بردارند و تأکيد مي‌کنم که اين ‏مصاحبه و گفته‌هاي من فقط در پاسخ به سؤالات درست و به جاي شما در مورد دانشجويان اين دانشگاه ‏بود که تا کنون نيز افراد بسياري از من در اين مورد سؤال مي‌کردند و به نظر من ايده بسيار جالبي بود که ‏از سوي شما مطرح شد. بار ديگر تأکيد مي‌کنم که توانمندي‌ها و تعهد خود افراد است که ملاک عمل ‏است و هرگز دليلي ندارد که شخصي را به دليل انتساب صرف به يک دانشگاه، برتر و شايسته تر از ‏ديگران بدانيم. به هر حال بار ديگر از حسن توجه شما تشکر مي‌کنم.‏

اشتراک گذاری :
ارسال نظر