بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۹
لزوم ايجاد كميته هاي تخصصي براي هر صنعت در سازمان بورس به وضوح احساس ميشود وقتي ميگوييم تخصصي يعني افراد اين گروه علاوه بر دانش تئوريك حداقل 15 سال كار مهندسي و اجرائي و تداركاتي و مالي در صنعت مورد نظر انجام داده باشند .
کد خبر : ۱۱۵۰۵

راستی آزمایی ،پادزهر دومینوی سقوط پیمانکاری ها

باز خواني کارنامه شرکت هاي پيمانکاري در بورس اوراق بهادار از آغاز تاکنون ، تجربه ها و خاطره هاي خوشايندي را براي سهامداران و بازار سرمايه يادآوري نمي کند. اين بازخواني نشان مي دهد، شرکت هاي پيمانکاري تنش هاي بسياري را از نظر درآمد و نوسانات قيمتي در بازار متحمل شده اند به طوري که سهام تمامي آنها ، سهامداران خرد را دچار بحران قيمتي کرده اند. در اين زمينه آنچه که براي شرکت هايي نظير صدرا ، داده پردازي ، خدمات انفورماتيک ، ماشين سازي اراک و اخيراً آذرآب و انرژي آذرآب اتفاق افتاده گواهي بر اين ادعا است.

با توجه به اين مطالب و گزارش اخير شرکت هاي آذرآب و صدرا بر آن شديم که به بررسي وضعيت اين شرکت ها در بورس بپردازيم، در اين راستا با مصطفي نيک رفتار کارشناس و تحليلگر بازار سرمايه گفتگويي انجام داده يم که از نظرتان مي گذرد :

 

با توجه به سوابق شرکت هاي پيمانکاري و نوسانات شديد قيمتي آنها در بورس، به نظر شما آيا حضور اين شرکت ها در بورس صحيح است؟

 

همه چيز بستگي به رعايت آئين نامه ها ،مقررات و قوانين و همچنين تنظيم مناسبات فيمابين كارفرمايان و پيمانكاران دارد . و از طرفي راهبرد صحيح و حمايت و هدايت اين شركتها ، كشور اولين گامها را در روند توسعه برداشته است ، بخش عظيمي از ساخت و سازها نيمه كاره مانده است و هر سال بر تعداد و حجم طرحهاي عمراني جديد بخصوص در صنعت نفت ، گاز ، و پتروشيمي و پروژه هاي نيرگاهي اضافه ميشود ، بيش از صد ها پيمانكار ريز و درشت در كشور بكار مشغولند و سود هم ميبرند آندسته از پيمانكاران كه به قواعد بازي آگاهي بيشتري دارند سود بيشتري هم ميبرند .

اكنون اين سئوال مطرح است كه چرا شركتهاي پيمانكاري موجود در بورس دچار تنش هاي اينچنيني شده اند مگر چند شركت پيمانكاري در حد و اندازه مپنا و يا صدرا و آذر آب در ايران داريم و يا در كل منطقه با قاطعيت ميتوانم بگويم ظرفيتها و پتانسيل هاي اين شركتها بي نظير است ، اما اين شركتها به درستي مديريت و هدايت نشده اند و حمايت كافي از آنها به عمل نيامده است . آنچه كه سهامداران و سازمان بورس بايد مدنظرداشته باشند اينكه پروسه شناسائي سود در اينگونه شركتها بسيار پيچده و دشوار است .

اصولاً نمي توان با يك انگاره ثابت بودجه يك شركت پيمانكاري را با يك شركت توليدي مقايسه و اندازه گيري كرد .

در يك شركت توليدي بودجه مبتني بر پيش بيني ريالي اهداف در يك بازه يكساله است . بر خلاف شركت پيمانكاري كه براي بودجه ساليانه بايد تمام متغير هاي اثر گذار در تعداد متنوعي از پروژه ها براي حد اقل سه تا پنج سال آينده بگونه اي قابل اتكا ء پيش بيني و اندازه گيري شود.

مطابق رهنمود و يا استاندارد شماره 9 در پيمانهاي EPو EPC( مهندسي و تهيه و تدارك و اجرا ) شناسائي درآمد به روش در صد پيشرفت كار صورت مي پذيرد .

پيش بيني كل هزينه هاي پيمان تا اتمام پروژه/ هزينه هاي تحقق يافته سال جاري = در صد پيشرفت كار به تعبير ساده تر براي پيش بيني بودجه هر سال بايد هزينه ها و درآمد براي سالهاي باقيمانده تا تكميل پيمان تجديد پيش بيني شود و اين كار ساده اي نيست و همواره با خطا و اشتباه در بر آورد توأم است .

حاصل ضرب در صد پيشرفت كار در مبلغ كل پيمان در آمد سال مورد نظر را مشخص ميكند . بدون توجه به اينكه شركت چه ميزان كار گواهي شده در سال مورد نظر كسب كرده است .

استاندارد ميگويد تفاوت در آمد گواهي شده با در آمد بر اساس در صد پيشرفت كار به سالهاي بعد تسري مي‌يابد و لذا اين اختلاف حسب مورد به حساب طلب از كارفرما و يا بدهي به كار فرما در ترازنامه تحت سرفصل داراييها و بدهيهاي جاري طبقه بندي ميشود .

 

با اين تعاريف، آيا با اين نظر موافقيد که شرکت هاي پيمانکاري با دستکاري اين فرمول برآورد واقعي سود را شناسايي نکرده اند و اين به معني مخاطرات شرکت هاي پيمانکاري در بورس است؟

 

بله ، متأسفانه مجموعه اطلاعاتي كه از گزارشات اين شركتها استنباط ميشود مؤيد اين مطلب است كه در سالهاي اوليه پيمان ، برآورد هزينه هاي كل پيمان حداقلي و در نتيجه در آمد مورد شناسائي در سالهاي اوليه حداكثري بوده است و در سالهاي پاياني تعدادي از پروژه‌ها اجباراً با زيان روبرو گرديده است . نگاهي مقايسه اي به درصد پيشرفت كار مندرج در جدول سود حسابرسي شده نيمه نخست 86 صدرا مؤيد اين مطلب است ، مثلا پروژه ( سه فروند شناور چند منظوره ) در شش ماهه نخست 86 با 9.86 % كاهش پيشرفت كار نسبت به پايان سال 85 روبرو بوده كه منجر به شناسائي زياني بالغ بر 77 ميليارد ريال گرديده .به عبارت ديگر ميتوان گفت ، شركت در سالهاي قبل با نگاه سطحي و كم عمق در برآورد هزينه هاي آتي پيمان سود تورمي شناسائي كرده است .

شركت آذر آب در پروژه باز سازي نيروگاه بانياس ( سوريه ) عليرغم درصد پيشرفت كار نزديك به 100 % دوسال پياپي يعني 85 و 86 جمعاً بالغ بر 90 ميليارد ريال زيان شناسايي نموده . اين از دوحال خارج نيست ، اول اينكه پروژه بصورت تكليفي از طرف دولت و سازمان خصوصي سازي به شركتهاي ايراني واگذار شده است يعني پروژه در ذات خود زيان ده بوده و ملاحظات سياسي در اين امر دخالت داشته است ، كه در اين صورت دولت بايد هزينه ملاحظات سياسي را براي اينگونه شركتها جبران نمايد . اطلاعات موجود مبين اين است كه تقريبا ً تمام پيمانكاران داخلي كه در پروژه بانياس مشاركت داشته اند متضرر شده اند .

حالت دوم اينكه شركت هزينه هاي كل پيمان را دست پايين و حداقلي برآورد نموده است كه در سالهاي پاياني مجبور به شناسايي زيان سنگين شده است ، البته بنده در مورد پروژه بانياس گزينه اول را محتمل ميدانم .

 

به نظر شما چگونه مي توان از تکرار اين مشکل در بورس و همين طور مخاطرات شرکت هاي پيمانکاري جلوگيري کرد؟

 

براي رسيدن به جواب اين پرسش لازم است سوابق شركت صدرا و زير مجموعه ها و مالكين راهبردي در چند سال گذشته مرور شود .

صدرا در سال 82 پيك قيمت هر سهم 47000 ريال را تجربه كرده است ، كه با لحاظ نمودن كاهش قيمت ناشي از افزاش سرمايه و تقسيم سود? در 82 تا 85امروز قيمت معاملاتي سهم نسبت به قيمت تعادلي بيش از ده برابر كوچك شده است .

شركت صدرا در سال 83 با سرمايه 50 ميليارد تومان حدود 1100 ريال سود شناسايي ميكند و 1000 ريال تقسيم ميكند ،

در سال 84 با سرمايه 94 ميليارد تومان حدود 510 ريال سود براي هر سهم شناسايي نموده و 500 ريال تقسيم ميكند.

در سال 85 با سرمايه 150 ميليارد تومان پس از عدم اظهار نظر حسابرس نسبت به سود و زيان شركت نهايتاً در مجمع نوبت دوم 110 ريال سود شناسايي و 60 ريال تقسيم مي نمايد ، در سال 86رقم 74 ريال را به بازار اعلام نموده است كه در شش ماهه نخست 23 ريال محقق شده است . البته زيان زير مجموعه هاي صدرا نيز تأثير اندكي در اين روند نزولي داشته اند . اين روند نزولي نه تنها سهامداران صدرا را متضرر نمود بلكه مانند دومينو به سقوط قيمت هر سهم شركتهاي ديگر نيز منجر شد . در سال 83 وبانك اقدام به خريد بلوك 35% صدرا از خصوصي سازي با قيمت حدود هر سهم 7700 ريال مي نمايد .بايد توجه داشته باشيم كه بيش از 30% بهاي تمام شده پرتفوي بورسي وبانك را صدرا تشكيل ميدهد كه اكنون با كاهش ارزش 85 %? نسبت به قيمت معاملاتي مواجه است .

از طرفي شركت صدرا بيش از 18% از صنايع آذراب را به بهاي تمام شده 214 ميليارد ريا ل ازسازمان خصوصي سازي خريداري مي نمايد كه بر اساس آخرين قيمت معاملاتي آذراب با كاهش ارزشي معادل 50 % بهاي خريد مواجه است و شركت آذراب نيز مالك 87 % گسترش انرژي آذراب به بهاي تمام شده 30.2 ميليارد ريال ميباشد ، كه بر اساس ارزش آخرين روز معاملاتي فنرژي ، با 35 %ذخيره كاهش ارزش مواجه است كه در نهايت بعد از مجمع شركت صدرا در تير ماه 86 و عدم اظهار نظر حسابرس نسبت به صورت سود و زيان شركت و مجموعه اتفاقات و تصميمات اتخاذ شده در مجمع عمومي ، اين دومينو فرو ريخت . اكنون قيمت هر سهم صدرا به كمتر از ارزش اسمي و قيمت هر سهم وبانك با پايين ترين ارزش تاريخي خود معامله مي شود. و سرنوشت دو سهم فاذر و فنرژي و سهامداران آن نيز در هاله اي از بلاتكليفي و ابهام پيچيده شده است .

 

اگرچه معتقدم گزارش حسابرس در مجمع صدرا بسيار مسئولانه و مستقل و شجاعانه بوده است ، اماسئوال این است که چرا با دوسال تاخير؟ !

 

پرواضح است كه در شركتهاي پيمانكاري با توجه به ماهيت برآوردي درآمد ها ، طبيعي است كه موهوم بودن در آمد هاي سال جاري به سالهاي قبل تسري پيدا كند . پس اين امكان وجود داشت كه در سالهاي قبل نيز اظهار نظر مشابهي نسبت به سود و زيان شركت ارائه مي شد تا ضرر كمتري بر سهامداران تحميل مي گرديد . يا حداقل سود و زيان بالمناصفه بين سهامدارن جديد و قديم توزيع ميشد .

 

اعتقادي که در مورد اين شرکت ها وجود داشته اين است که از گذشته سهامداران و بورس به علت نوسانات شديد قيمتي از آنها متضرر شده اند، با اين موضوع موافقيد؟

 

خوشبختانه بعد از سال 84با اهتمام مديريت سازمان بورس و اجرايي شدن قانون جديد بازار سرمايه و آيين نامه هاي اجرايي و دستور العمل هاي بعدي روند اطلاع رساني دگرگون شده است و امروز انتشار اطلاعات شركتهاي بورسي با جزئيات ، گستردگي ، تنوع و شفافيت بيشتري صورت مي پذيرد و بر همين اساس قدرت انتخاب سرمايه گذاران افزايش يافته است . در سالهاي قبل به دليل عدم اطلاع رساني دقيق قيمت سهام عمدتاً بر موج شايعات و اخبار غير موثق و بعضاً اطلاعات نهاني حركت ميكرد . اين موج در مورد شركتهاي پيمانكاري به دليل اغراق در تواناييهاي شركت و استناد بر چند برگ كاغذ به عنوان قرداد و...بسيار قوي تر عمل نموده است. علاوه بر شركتهاي پيش گفته شركتهايي مانند داده پردازي ، خدمات انفورماتيك ، ايران ارقام و شركتهايي كه ماهيت كار قراردادي دارند ، به شدت از اين موج آسيب ديده اند .

اما انتقاداتي نيز بر بدنه كارشناسي بورس وارد است ، براي مثال اطلاعيه 33 صفحه اي شفاف سازي در مورد شركت آذراب به جز ايجاد تنش و برانگيختن حس بي اعتمادي بر گروه شركتهاي پيمانكاري نتيجه ديگري در بر نداشته است . اينكه شركت آذراب در سال 85 در اعلام پيش بيني سود به دفعات دچار تناقض گويي شده است ريشه در سالهاي ديرين دارد و بايد در يك بازه زماني حداقل 5 ساله مورد بررسي قرار گيرد . اصولاً يك شركت پيمانكاري با خصوصيات آذراب نمي تواند هر شش ماه يك بار اعلام عايدي نمايد .

واقعيت اين است كه بازار سرمايه در حال گذار از تاريكي به روشنايي است . عدم اطلاع رساني شركتها در سالهاي گذشته و مقايسه آن با حجم قابل توجهي از اطلاعات در امروز باعث گرديده كه آثار تصميمات مديران شركتها و نقاط تاريك و مبهم و زيان مخفي شركتها آشكار شود . اين يك واقعيت غير قابل انكار است ، بنابراين بايد به مديران شركتها ياري رساند كه اين دوران گذار را باحداقل مخاطره پشت سر بگذارند . در اين خصوص نقش حسابرسان مستقل و ساير نهاد هاي قانوني و نظارتي بازار سرمايه تعيين كننده است ، به ويژه گزارش هاي مالي بسيار حساس و مؤثر هستند و مديران بايد به آن توجه کنند .

 

اتفاقي که در اين شرکت ها مي افتد با توجه به نوع فرمول حسابرسي اين است که همه خودشان را محق مي دانند و بر مثبت بودن نظرشان پافشاري مي کنند . تشخيص مواردي اينچنيني بر عهده چه کساني است؟

 

در مرحله اول نظر حسابرس بعنوان نهاد قانوني بسيار مؤثر است ، چون به جزئيات اعداد و ارقام تاريخي دسترسي دارد . به نظر بنده اگر حسابرس به درستي برآورد هزينه پروژه را مورد موشکافي قرار دهد و بگونه اي صريح در مورد تحقق ويا عدم تحقق برآورد ها اظهار نظر نمايد ديگر هيچ مديري نمي تواند برآورد خود محور اعلام نمايد ، و برآوردها به حقيقت نزديک تر مي شوند . هم چنين وجودكميته تخصصي براي هر صنعت خاص در بدنه كارشناسي سازمان ضروري به نظر مي رسد . برآورد ها در بودجه شركتهاي پيمانكاري بسيار تخصصي و پيچيده است ، بخصوص در پروژه هايي كه عمده رقم بودجه خريد مصالح و تجهيزات است . شركتهاي پيمانكاري بايد با دست بالاگرفتن برآورد ها سود حداقلي اما مطمئن به بازار اعلام نمايند . اين ا مر به افزايش انتظارات واقعي از سهم و افزايش نسبت قيمت به درآمد منجر خواهد شد .

 

درمورد حسابرسي و رسيدگي به بودجه شرکتهاي پيمانکاري ، آيا علت اين نيست که کارشناسان بورس تخصص کافي ندارند ويا اينکه کارشناسان مالي رشته خاص صنعتي ندرايم؟

 

لزوم ايجاد كميته هاي تخصصي براي هر صنعت در سازمان بورس به وضوح احساس ميشود وقتي ميگوييم تخصصي يعني افراد اين گروه علاوه بر دانش تئوريك حداقل 15 سال كار مهندسي و اجرائي و تداركاتي و مالي در صنعت مورد نظر انجام داده باشند . اين كميته ها بايد گزارشات شركتها را بررسي و نظر نهائي را به ناظر بازار اعلام نمايند و شركتها موظف باشند با حضور در جلسات كميته مزبور از بودجه اعلامي خوددفاع نمايند . اين امر در راستی آزمايي گزارشات و كمك به جلوگيري از اعلام عايدي با نوسات متعدد شركتها بسيار مؤثر است تشكيل اين كارگروه بعنوان بخشي از بدنه سازمان در کنار حسابرس يا نماينده حسابرس شركت ميتواند بسيار مثمر ثمر باشد ، كه البته آيين نامه و مقررات و شرح وظايف خاص خود را مي طلبد.

 

صدرا هم در پروژه هاي کشتي سازي اش با مشکل مواجه شده است؟

 

براساس اطلاعات موجود قرداد ساخت 4 فروند كشتي 104 هزار تني به سفارش شركت ملي نفتكش ونزوئلا به مرحله اجرا در آمده و پيش دريافت نيز اخذ شده و در شش ماهه نخست 86 نيز كمتر از نيم درصد پيشرفت كار داشته است . البته اگر مشكلي در راستاي اجراي قرارداد به وجود نيايد در سالهاي آتي سود مناسبي شناسايي خواهد نمود . مبلغ اوليه قرارداد حدود 300 ميليون دلار مي‌باشد ، اما در مورد ساخت كشتي حمل LNG قضاوت زود است .

 

حسن شرکت هاي پيمانکاري اين است که دست مدير را براي جهش قيمتي آزاد مي گذارد . در سال جاري وقتي مپنا وارد بورس شد حتي بالاتر ازقيمت سال گذشته عرضه گرديد و مورد استقبال واقع شد. امسال مپنا زماني وارد بورس شد که شرکت قرارداد جديد ايران LNG را برد سپس بيان شد که بايد تعديل EPS دهد ولي مديريت شرکت قبول نکرد و تعديل نداد نظر شما چيست؟

 

اعتقاد بنده اين است كه مدير عامل مپنا کار درستي انجام داده است ، صرف برنده شدن در يك مناقصه منجر به شناسايي سود نخواهد شد . تشريفات و مقدمات بسياري بايد طي شود تا يك قرارداد وارد فاز اجرايي گردد . از آن جمله تحويل نقشه و مشخصات كلي و تفصيلي ، تجهيز نيروي انساني متخصص ، شناسايي منابع تأمين اعتبار توسط كارفرما ، تأمين ضمانتنامه ها و وثائق ، انتخاب كريدورهاي اعتباري پايدار جهت خريد تجهيزات ، اخذ پيش دريافت و تحويل زمين و كارگاه ، تقسيم كارها بين شركتهاي فرعي همه اين مراحل مستلزم صرف زمان طولاني است. بنا براين شناسايي سود با اين پروسه طولاني ، درسال اول امکان پذير نيست.

اينكه عرضه مپنا در سال قبل مورد استقبال بازار قرار نگرفت دلايل متعددي دارد ، بازار خاطره خوشايندي از شركتهاي پيمانكاري نداشت ، مپنا در شرايطي عرضه شد كه بازار قيمت و سود مپنارا با قيمت و سود صدرا مقايسه مي‌كرد .

در اسفند ماه 85 صدرا بشكل امروز افت قيمت را تجربه نكرده بود ، البته هنوز هم ذهنيت بازار التيام نيافته است و نياز به زمان دارد . نظر شخصي بنده اين است كه صدرا و مپنا در بلند مدت بازدهي خوبي خواهند داشت .

 

پس با اين حساب هيچ شرکتي(پيمانکاري) نمي تواند سال اول برآورد سود پروژه اش را انجام دهد؟

 

ستگي به حد واندازه پيمان دارد و طول زمان پيمان در مورد قراردادهاي بزرگ معمولاً شناسايي سود در سال اول امكان پذير نيست .

 

منظور شما اين است که قراردادها قيمت فيکس ندارد؟

 

بله قراردادهاي بزرگ را فيکس نمي کنند . در ابتدا تفاهم نامه کلي را بر اساس يك مبلغ اوليه امضا مي شود ، اما هيچگاه مبلغ اوليه با درآمد كل پيمان برابر نيست ، بعد قرارداد بر مبناي فهارس پايه تنظيم مي شود و اصولا ً در قراردادهاي EP و EPC مبلغ فيكس امكان پذير نيست . مطابق شرايط عمومي پيمان ، قراردادها مي توانند تا 25 درصد تعديل شوند و علاوه بر آن قيمت ها بصورت فصلي مشمول تعديل آحاد بهاء مي شوند . همچنين تعديل قيمت مصالح و تفاوت كرايه حمل و همچنين تغيير در نقشه و مشخصات كه توسط كارفرما ابلاغ ميشود و يا كارهاي اضافي كه در قرار داد منظور نشده باشد و يا هزينه تأخيرات غير مجاز كه منجر به معطل شدن پيمانكار شود ، همه اين موارد باعث تغيير در مبلغ اوليه پيمان مي‌شود . تجربه نشان داده است كه در قراردادهاي بلند مدت با مبالغ بالا ، درآمد كل پيمان تا دوبرابر مبلغ اوليه پيمان افزايش مي يابد .

 

تأکيد بورس اين است که اگر شرکتي قرارداد گرفت بايد نمادش متوقف شود و تعديل EPS دهد اين روش را صحيح مي دانيد؟

 

اين رويه بورس صحيح نيست . اما شرکتها نيز بايد واضح و روشن تمام اطلاعات جديد را ارايه کنند ،اعلام نمايند كه در مناقصه برنده شده اند ، يا قرار داد منعقد شده و ساير اطلاعات را در كمترين زمان به بازار اعلام نمايند . مثلا اعلام كند كه پيش دريافت از كارفرما دريافت كرده و.....

 

آزادي در اعلام سود پروژه باعث فساد مالي نمي شود؟

 

اگر از مرحله برنده شدن در مناقصه تا اخذ پيش دريافت شركت اطلاعات لازم را در هر مرحله بصورت شفاف منتشر كند ، مشكلي بوجود نمي آيد فساد در خلاء اطلاعاتي بوجود مي آيد .

 

آيا هپکو هم در زمره اين شرکت ها است ؟ همان طور که مي دانيداين شرکت تجهيزات مي سازد و سهام آن از زماني که اعلام کرده قصد دارد وارد پروژه هاي ريلي شود ، مورد استقبال قرارگرفته، نظر شما چيست؟

 

البته خبر رسمي و اطلاعيه اي در خصوص ورود شركت هپكو به پروژه هاي ريلي منتشر نشده است . اما شايد منشاء اين خبر ساخت قطعات سگمنت كه در پروژه هاي ريلي استفاده ميشود باشد . شركت تجهيزات انرژي ايمن رسا از زير مجموعه هاي هپكو ساخت قطعات نيروگاهي و ريلي و نفت و گاز را انجام ميدهد ( بر اساس سفارش كار ) ، از جمله ساخت بلوك هاي سگمنت براي توكا فولادكه در پروژه هاي ريلي استفاده ميشود . فكر ميكنم هپكو با توجه به ارزش داراييها و اينكه شركتي فاقد رقيب در زمينه توليد ماشين آلات راهسازي است ، نيازي به ورود به كارهاي پيمانكاري ندارد . ضمن اينكه با ورود يكي از قوي ترين مديران كشور به اين شركت در آينده از هپكو بيشتر خواهيم شنيد .

 

درباره تکين کو نظرتان چيست؟

 

تکين کو نيازي به مواد اوليه ندارد و محور کارش انجام کارهاي تخصصي و فني در زمينه جوش و تست و خوردگي در صنعت نفت ، پتروشيمي و گاز در عسلويه است ، بنا براين تفاوت نوع کار و عدم نياز به مواد اوليه باعث شده تکين کو دچار مشکلات شرکت هاي پيمانکاري نشود . تکين کو يكي از معدود شرکتها در ايران است که مجوز بين المللي تخصصي صنعت جوش و خوردگي را داراست و رقباي پرقدرتي ندارد ، با توجه به ماهيت و نوع كار علي رغم اينكه ماهيت شركتهاي پيمانكاري را دارد، اما دچار تنش قيمتي نشده وهمواره بازده خوبي نصيب سهامداران خود نموده است .

 

چه توصيه اي به شرکت هاي پيمانکاري داريد؟

 

معتقدم مديران شرکت ها ي پيمانكاري نبايد در دامن زدن به شايعات پيش قدم شوند و منافع آتي شرکت و سهامداران عمده را در امروز نبينند . صدراي 900 توماني را داشتيم که اکنون 90 تومان عرضه مي شود ، داده پردازي 1200 توماني را داشتيم که اکنون 180 تومان است . اين دسته از شرکت هاي پيمانکاري قيمت هر سهم شان حدود ده برابر كوچك شده است شده است . شركتهاي پيمانكاري بايد از غلو و اغراق در تواناييهاي خود پرهيز كنند . شركت در مناقصات امري عادي است ، صرف شركت در مناقصه و حتي برنده شدن در مناقصه نمي تواند در كوتاه مدت منجر به سود سازي براي شركت شود . اما قشر سطحي بازار ، سفته بازها و نوسانگيرها از اين اخبار و شايعات به نفع خود سود سازي مي‌كنند . جنجال بيش از حد بر روي قرارداد هايي كه هنوز اجرايي نشده باعث افزايش انتظارات كاذب در ميان سهامداران مي‌شود . اجازه دهند تا سهم با روند منطقي بازار رشد کند . سازمان بورس هم اين طور عمل نکند که هر شرکتي که پروژه اي را گرفت EPS جديد درخواست كند و يا نماد سهم را ببندد ، بلکه بايد به شركتها فرصت دهد تاکارشناسي کنند و کارشناسان بورس در مقابل از آنها ، دفاع از بودجه شان را طلب کنند . به ويژه شرکت هايي که پيمان را با مواد و مصالح مي گيرند . زيرا اين شرکتها درخطر بيشتري قرار دارند و نوسان قيمت در مصالحشان به نسبت سايرين زيادتر است . البته سهامداران هم نبايد از شرکت هاي پيمانکاري در کوتاه مدت انتظار نوسان گيري داشته باشند .

 

در شرايط فعلي گشايش نماد آذرآب را در بورس صلاح مي دانيد؟

 

بازگشايي آذرآب بحث حقوقي دارد که اگر لازم باشد بايد از طرف مراجع ذيربط پيگيري شود ، اما اگر قرار بر اين شد که نماد سهم باز شود ، سهامداران عمده بايد به نوعي با قيمت عادلانه آن را بازار سازي کنند. شركت آذر آب در صورتيكه تجديد ساختار شو د و بر روي پتانسيل هاي خود و واقعيت هاي موجودش برنامه ريزي کند ، مي تواند از زيان خارج شود . ما تعداد محدودي از اين شرکت ها در کشور داريم .

بنابراين اگر با ضابطه باز شود و با قيمت عادلانه اي در محدوده ( 150 تا170 تومان ) بازار سازي شود طوري که بازار از حالت تنش خارج شود و سهامدار جزء هم زيان نبيند، موفق خواهد بود .

 

با تشکر از شما به‌خاطر وقتي که براي پاسخ به سؤالات ما گذاشتيد ، اميدواريم موفق باشيد .

اشتراک گذاری :
ارسال نظر