تشریح وضعیت و مختصات بورس در سالی که گذشت
کارشناس ارشد بازار سرمایه وضعیت و مختصات بورس در سال 86 را تشریح کرد و به کالبدشکافی بحران بازارهای سرمایه پرداخت.
غلامحسین دوانی در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی خبرگزار فارس ، در تشریح وضعیت و مختصات بورس در سال 86 به سود و زیان شرکت ها و صنایع ، بازدهی و ارزش روز بازار اشاره کرد.
* سود 10 صنعت و زیان 26 صنعت دیگر بورس
وی با بیان این نکته که بورس ایران با پذیرش 434 شرکت دارای ارزش 50 میلیارد دلاری است اظهار داشت : از 434 شرکت حاضر در بورس قریب به 140 شرکت غیرفعال و سهام آنها فاقد ارزش معاملاتی است و 100 شرکت دیگر نیز با حجمی حداکثر معادل 5 تا 15 درصد وارد بازار شدهاند که حجم کل سهام آنها در تابلو بورس نمایش داده میشود که این شاخصه مختص بورس سال 86 نبوده بلکه از دهه 80 بورس با چنین مؤلفهای خودنمائی میکرده است.
وی ادامه داد : در بررسی مختصات بازار سرمایه در سال 86 مشخص می شود که از میان 36 صنعت حاضر در بورس فقط 10 صنعت سودآور و 26 صنعت زیانده بودهاند و از کل 318 شرکت حاضر در تابلوهای معامللاتی تنها 72 شرکت سودآور و 246 شرکت زیانده هستند و به عبارت دیگر 10 صنعت شامل 72 شرکت با بازدهی مثبت و 26 صنعت شامل 246 شرکت با بازدهی منفی مواجه بودهاند. نویسنده 8 کتاب از جمله کتاب بورس ، سهام و نحوه ارزش گذاری ادامه داد : از سوی دیگر بررسی های اجمالی نشان میدهد که گروه فلزات اساسی در سال جاری با 5/53 درصد بازدهی بیشترین سود و گروه پیمانکاری شامل شرکت صدرا با 53 درصد زیان سودده ترین و زیان ده ترین صنایع بورسی بودند.
*بازدهی 16 درصدی بازار سهام
دوانی تصریح کرد : اگر میزان سود شرکت ها در سال 86 را که معادل 8 میلیارد و 250 میلیارد تومان است به کل حجم بازار 50 میلیارد تومانی تقسیم شود نرخ سود بازار سرمایه رقمی حدود 16 درصد بوده که با توجه به نرخ سود تضمینی سپردههای بانکی 6 ماهه (که معادل 16 الی 17 درصد است) نمیتواند نرخ جذبکنندهای باشد بویژه آنکه بازار در دو سال گذشته با سود حاصل از افزایش قیمت سهام چندان مواجه نبوده است.
*بازار 50 میلیارد دلاری
این حسابدار رسمی با اشاره به این مطلب که بازار سرمایه بعد از پایان جنگ شکل گرفت و بر پایه حداکثر منفعت سهامداران شروع به رشد کرد گفت : بعد از مواجه شدن بازار سهام با حباب بادکنکی در اردیبهشت 75، گروهی دولت و عدهای هم سهمبازان را مسبب ترکیدن بازار اعلام داشتند اما مجدداً از اواخر سال 76 بازار شروع به نضج گرفتن کرد و شاخص بورس تا اواخر سال 79 شیب ملایمی را طی میکرد ولی پس از سال 80 تا اواخر سال 83 شاخص های بورس در پی شعار "بورس بزرگتر" و "بورس 100 میلیارد دلاری" حبابی شد تا در اوج 46 میلیارد دلار مجدداً ترکید و از آنجا که این دایره توپی مشابه لاستیک ماشین تا یک جائی قابل پنچرگیری است متولیان بازار بر آن شدند تا سازوکاری مناسب بیابند و در این راستا قانون جدید بازار سرمایه و سایر مقررات جانبی آن با هدف نظارت فعال و کارآمدی بازار بمیدان آمد.
دوانی تصریح کرد: سقوط 30 درصدی بازار بهمراه بحران سیاسی ناشی از پرونده انرژی هستهای پیامد مثتبی برای بازار نداشت و علیرغم ورود چندین فراشرکت عظیم دولتی (مانند فولاد مبارکه، ملی مس ، فولادهای خوزستان و خراسان ، مپنا و سرمایه گذاری امید ) مجموع ارزش بازار هنوز حول 50 میلیارد دلار در نوسان است، این در حالی بوده که سهامداران حقیقی در حالی سال 85 حدود 73 میلیارد تومان وارد بورس کرده بودند که در سال جاری این رقم به حدود 353 میلیارد تومان رسید.
*کالبدشکافی بحران بازارهای سرمایه
دوانی با بیان این مطلب که کالبدشکافی بحران بازارهای سرمایه و از جمله بازار سرمایه ایران نشاندهنده صعود پلکانی سرمایه مالی و انحصار سرمایهنگرورزانه بوده که تأثیرات شگرفی را در دهه گذشته بر اقتصاد جهانی گذارده گفت: این پدیده نامیمون که بنیاد خود را بر حداکثرسازی بازده سرمایه یا سودسازی بهرطریق بدون توجه به پیامدهای اجتماعی و سیاسی نهاده ، ویرانگر و مخرب است زیرا این پدیده برخلاف سرمایهگذاری کلاسیک که به دنبال پول بادوام و ثبات است چشم به سودهای آنی و رشدهای بادکنکی دارد و حیات و بقای خود را به فراز و فرودهای دهشتناک میداند زیرا سرمایهنگرورز نمیتواند به هدفهای اصلی خود دست یابد.
وی ادامه داد : به همین علت در ادبیات جدید اقتصادی به "بورسبازان، سرمایهنگرورزان، سفتهبازان" را سرمایهگذاران استخراجی (Extractive investors) اطلاق می شود و اینگونه سرمایهگذاران بدون ایجاد ارزش افزوده سودآور می شوند که خطر آن در این است که سرمایهگذاران بنیادین (تولیدکنندگان) را نیز به رویآوری به این حوزه تشویق کرده و عملاً باعث تعطیل تولید و رونق کاذب نرخ بازدهی میشوند اما سرانجام پس از یک دوره سود و صعود، هم بازارهای مالی را به ورشکستگی میکشاند و هم سرمایهگذاری در بخش تولید را دچار معضل میکند.
این کارشناس ارشد بازار سرمایه افزود : جابهجائی عظیم ثروت و هر از گاهی توزیع مجدد ثروت از ثمرههای اصلی سرمایهگذاری استخراجی است که متأسفانه در بیشتر کشورها مورد تشویق هم قرار میگیرد در حالی که آنان که خالق هیچ گونه ارزش اقتصادی واقعی نیستند (چون خرید و فروش سهام به بنیه مالی شرکتها ارزش نمیافزاید) از طریق نوسان در بازارها، بنگاههای اقتصادی تولیدی را دچار مشکل ساخته و تداوم فعالیت آنها را مورد تردید قرار میدهند.
دوانی تاکید کرد : در حالی که سرمایه اقتصادی تولیدی خود را پایبند مناسبات اجتماعی میداند و سرمایه مالی پایبند حداکثرسازی سود و بدون توجه به عواقب اجتماعی آن است که نمونه بارز آن طی سنوات 83- 1381 در بازار سرمایه ایران رخ داد.
وی ادامه داد : بطور مثال یک شرکت تولیدی موفق تحت تأثیر وسوسههای بازار سهام منابع مالی خود را بجای مصروف نمودن خرید مواد اولیه و ایجاد طرح توسعه وارد خرید و فروش سهام سایر شرکت ها میکند و از طریق مشارکت در سهمبازی سود غیرعملیاتی خود را یک باره به بیش از 60 درصد کل سود بنگاه تولیدی میرساند و با سقوط بازار سرمایه ساختار مالی و ترازنامه شرکت دچار آسیب جدی شده به طوری که هنوز هم نتوانسته خود را از این آسیب چندجانبه برهاند. نتیجه آنکه این بنگاه موفق تولیدی عملاً در آستانه تعطیلی قرار گرفته بود.
دوانی با اشاره به این مطلب که منتقدان دخالت دولت در بازار همیشه شعار دادهاند که دخالت دولت کارآئی بازار را دچار مشکل ساخته و بازار آشفته خواهد شد گفت : اما تجربه بازارهای مالی آسیا در سالهای 94- 1990 و تجربه مشخص بازار ایران طی دهه 80 نشان داد که بخش خصوصی سرمایهنگرورز در ایجاد بحران و آشفتگی اگر بدتر از دولت عمل نکند کمتر از آن نیست و همین موضوع باعث شد که دولت در تصویب قانون جدید بازار سرمایه سرعت عمل بیشتری بخرج دهد چرا که دولت با یک رقیب جدی فراتر از خود در تخریب بازارهای مالی و کل اقتصاد کشور مواجه شده بود که باید او را از پای در میآورد.
وی افزود: البته این سرمایهگذاران استخراجی داخل کشور هم دست روی دست نگذاشتند و منابع مالی غارت کرده از دیگران را به سرعت وارد بازار مسکن کرده و بحران را تا اعماق اقتصاد کشانیدند و در پی رکود در بخش مسکن این هجوم را در عرصه بازار سکه ادامه دادند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی یک نگرش دولتی در پی شعار حمایت و نظارت در بازار با برقراری مجدد نظارت گسترده بر آن شد که از اغتشاش بیشتر در بازارهای مالی جلوگیری کند زیرا پیامد بحران های بازار مالی ایران در عرض 5 سال گذشته عملاً ارزش پول ملی را به شدت کاهش داده (بعلت کاهش قدرت در قبال افزایش سرسامآور بهای کالا و خدمات منجمله مسکن، سکه و ...) و کشور را در آستانه بحران قرار داده بود.
دوانی گفت : فارغ از نوسانات موجود بازار سهام ، آنچه که بیش از همه مؤلفههای دیگر بازارهای مالی و به ویژه بازار سرمایه را با معضل تداوم حیات مواجه ساخته موج برخاسته از بیاعتمادی مردم به بازار بود که به عینه شاهد فرود بیسابق منابع مالی خود و فراز حیرتانگیز منابع مالی دیگران بودند.
وی در خاتمه اظهار داشت: این بیاعتمادی که در قالب عدد و رقم نمیگنجد باعث شد که علیرغم تمایل دولت به خصوصیسازی و ورود سهام چندین شرکت بزرگ دولتی به بورس، علائم مشهود و قابل ملاحظهای از طرف مردم به روی آوری به سهام آنها مشاهده نشود به ویژه آنکه قیمت سهام این شرکت ها نیز طی یک فرآیند کوتاهمدت به سرعت کمتر از آنچه شد که گفته میشد.