بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
سه‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۰
کد خبر : ۱۲۹۴۷۸

«خلبان هواپیمای فوکر شخصی پس از آنکه دوبار آسمان تهران را دور می‌زند اجازه فرود در فرودگاه امام را می‌گیرد. دقایقی بعد مرد شیک‌پوشی که ست کراوات و کت‌و‌شلوارش خودنمایی می‌کند، در دهانه در آهنی هواپیما ظاهر می‌شود. ته‌چهره‌اش هنوز نشانه‌هایی از شیرازی‌های جا‌افتاده دیده می‌شود. مالک چندشرکت بین‌المللی در کالیفرنیاست و از اینکه بورس‌بازان وال‌استریت را هر‌ از گاهی عاصی کند، لذت می‌برد. روزی که از ایران رفت بلیت هواپیما را پدر خانواده برای او خریده بود حالا که بازگشته است، نه‌تنها معامله‌گران بورس نیویورک و شیکاگو که تمام جهان او را می‌شناسد... .» شاید این سناریو بیشتر به کار فیلمسازانی مثل اصغر فرهادی یا ناصر تقوایی و تهمینه میلانی بیاید تا اینکه روزی متن لید یک گزارش یا گفت‌وگوی واقعی در روزنامه شود؛ با این حال بازگشت سرمایه‌گذاران و سرمایه‌داران بزرگ ایرانی و خارجی رویای خیلی‌ها در داخل است؛ کسانی که منتظرند از پلکان آن هواپیمای شخصی، میلیاردرهایی مانند پیرمراد امیدیار مالک سایت اینترنتی ebay، حسن خسروشاهی مالک فروشگاه‌های فیوچرشاپ، مانی مشعوف تاجر ایرانی- آمریکایی مالک فروشگاه زنجیره‌ای bebe‌ یا امید کردستانی و پل تورجی پایین بیایند که مجموع دارایی‌هایشان بر چندده‌برابر سرمایه بورس تهران بالغ می‌شود.

به گزارش انتخاب  برای پاسخ به این پرسش که چرا سرمایه‌گذاران خارجی و ایرانیان متمول و کارآفرین مقیم آمریکا و اروپا برای سرمایه‌گذاری به ایران نمی‌آیند و چه باید کرد که پای آنها به سرزمینشان باز شود، سراغ حسین سلیمی رییس «انجمن سرمایه‌گذاری‌های مشترک ایرانی و خارجی» رفتیم که از آشنایان به زیر و بم‌ جذب سرمایه‌گذاران خارجی است:

 در مقاله‌ای می‌خواندم حکومت چین هنگامی که تصمیم به آزادسازی اقتصادی گرفت به تمام شهروندان خود در جهان فراخوان دعوت به بازگشت داد و اولین گروهی هم که 250میلیارددلار سرمایه‌گذاری به این کشور روانه کرد، چینی‌های مقیم ایالات متحده بودند. حال آنکه عمده سرمایه‌گذاران چینی به دلیل تنگناهایی که حکومت این کشور برای آنها به وجود آورده بود جلای وطن کرده بودند. چرا چنین اتفاقی برای ایران رخ نمی‌دهد؟
اینکه چرا سرمایه‌داران و کارآفرینان چین پاسخ مثبت به دولت این کشور دادند، نیاز به بحث و گفت‌وگوی مفصلی دارد که شاید در این مجال نگنجد. اما این اتفاق مهم در عرصه اقتصادی چین قطعا روی یک پاشنه کلیدی چرخیده است؛ اینکه سرمایه‌گذاران چینی به دولت و حاکمان این کشور اعتماد و اطمینان کردند و باور متقابل میان این دو شکل گرفت. ایجاد حس و روحیه باورپذیری در سرمایه‌گذاران ایرانی و خارجی کاری است که دولت و حکومت ایران هرچه سریع‌تر باید انجام دهد. این کار را چین کمونیستی به سرانجام رساند، ایران هم می‌تواند این پروسه را طی کند. اینکه ایرانیان خارج از کشور، چرا سرمایه‌های خود را به ایران نمی‌آورند، دلایل متعددی دارد. بسیاری از ایرانیان مقیم، بنا بر دلایل اعتقادی و شخصی تمایلی به سرمایه‌گذاری در ایران ندارند. برخی از آنها مدعی هستند در سال‌های ابتدایی انقلاب به اصطلاح ضربه‌فنی شدند و اموال و دارایی‌هایشان از سوی دولت وقت مصادره شد و در صورتی به کشور بازمی‌گردند که اموالشان به خود آنها بازگردانده شود. عده‌ای هم هستند که اگر اموال و دارایی‌های مصادر‌شده‌شان هم پس داده شود حاضر به بازگشت نیستند. ولی کم نیستند ایرانیانی که برای سرمایه‌گذاری در ایران شروع به کار
کرده‌اند و چندین پرونده به انجمن سرمایه‌گذاری‌های مشترک ایرانی و خارجی رسیده که نام ایرانیان مقیم کشورهای امارات و حتی اروپایی پای آن دیده می‌شود و میانگین ارزش سرمایه‌گذاری هر یک از درخواست‌های آنها رقمی بین 300هزاردلار تا چهار،پنج‌میلیون‌دلار است.

به نظر رقم‌ها و افراد متقاضی سرمایه‌گذاری در ایران چندان درشت و صاحبنام نیستند. چرا با وجود اینکه مقامات ارشد دولتی و حتی مجلس در نشست و برخاست‌های خود سرمایه‌گذاران خارجی و ایرانیان مقیم را برای حضور در ایران دعوت کرده‌اند، کماکان این دعوت‌ها با پاسخ‌های دلگرم‌کننده همراه نشده است و اغلب سرمایه‌داران بزرگ، چندان تمایلی برای ورود به بازارهای ایران ندارند؟
آنها می‌ترسند. ترسشان هم از پیامدهایی است که به محض ورود به ایران و سرمایه‌گذاری در کشور ما گریبانشان را بگیرد. من با سرمایه‌گذاران زیادی چه ایرانی و چه از دیگر کشورها در ارتباط هستم و وقتی با این پرسش مواجه می‌شوند که چرا نمی‌آیید، همگی یک جواب دارند اینکه منتظر هستند تا تکلیف پرونده هسته‌ای روشن شود. بنابراین توجیه سرمایه‌گذاران بزرگ این است که در حال حاضر ورود آنها به ایران مصادف است با خطرات و تهدیدهایی که از ناحیه تحریم‌ها متوجه آنها می‌شود و ممکن است که کسب‌و‌کار و دارایی‌هایشان در کشور مبدأ با چالش جدی مواجه شود. 

یعنی شما معتقدید توافق ایران و غرب بر سر موضوع هسته‌ای راه ورود بزرگان سرمایه‌گذاری در ایران را هموار می‌کند؟
همان‌طور که اشاره کردم مکالمات و رایزنی‌هایی که با عمده سرمایه‌گذاران داشته‌ام، بیانگر این است که آنها منتظر توافق احتمالی ایران و غرب هستند و در صورت وقوع آن باید شاهد حضور چشمگیر سرمایه‌گذاران خارجی در کشور باشیم. آنها به‌خوبی می‌دانند که ایران کشوری است با ظرفیت‌ بالای سرمایه‌گذاری و نمی‌توان از بازاری که 20درصد سود سرمایه‌گذاری دارد به‌راحتی چشم‌پوشی کرد.

 این نوع نگاه به بازار ایران را برای بزرگان سرمایه یکسان می‌دانید؟
به نظر من شدنی است و حتی این افراد بدشان نمی‌آید که برای سرمایه‌گذاری به ایران بیایند، مثلا برادر آقای پیرمراد امیدیار چندسال پیش برای مطالعه روی یک پروژه سرمایه‌گذاری در کیش به ایران آمده بود. ایشان از جمله سرمایه‌گذاران بزرگ ایرانی است که طبق آخرین برآوردها میزان دارایی وی بالغ بر 52میلیارددلار است. اگر وی تنها 10درصد دارایی‌های خود را به ایران بیاورد، قادر است سه‌شرکت بزرگ نفتی و پتروشیمی ایران را خریداری کند. آقای ایروانی نیز که بنیانگذار کفش ملی و از کارآفرینان موفق مقیم خارج است، چندسال پیش به ایران آمده بود و تا آنجا که خبر دارم قصد سرمایه‌گذاری مجدد در کشور را هم داشت. اما در وهله اول باید عرق ملی را نزد ایرانیان خارج از کشور بالا برد. متاسفانه به نظر می‌رسد این شاخصه، جدی گرفته نشده است.در حالی که تاریخ سرزمین ایران نشانه‌های متعددی از اوج باور و عرق ملی در خود دارد. به خاطر دارم در زمان کودکی، کشور دچار رکود شدید اقتصادی شده بود و دولت مرحوم مصدق به سختی از پس امور کشورداری برمی‌آمد. تا اینکه مرحوم مصدق در یک فراخوان اعلام کرد دولت او، برای نجات اقتصاد کشور قصد دارد اوراق قرضه چاپ کند و از مردم تقاضا کرد این اوراق را خریداری کنند. فردای همان روز، درخواست مصدق چنان در دل پدران و مادران ایرانی جای گرفت که حتی فرزندان در هر خانه قلک‌های خود را شکستند تا بزرگ‌ترها بتوانند اوراق قرضه را خریداری کنند.

 به نظر می‌رسد علاقه و تمایل سرمایه‌گذاران برای ورود به ایران نیمی از ماجرا باشد و بخش دیگر آن به برخوردها و رفتارهایی برمی‌گردد که با طبقه سرمایه‌دار و کارآفرین در ایران می‌شود. آیا بسترها برای پذیرش سرمایه‌گذاران در ایران چه نزد عوام و چه مسوولان فراهم است؟
خوشبختانه تا حدود زیادی نگرش‌ها نسبت به جامعه سرمایه‌دار و سرمایه‌گذاران در ایران تغییر کرده است. حال آنکه در دهه‌های گذشته و حتی تا چندسال اخیر این بخش از جامعه مورد هجمه زیادی قرار می‌گرفتند. نمی‌توانم بگویم موج تخریب علیه سرمایه‌گذاران و کارآفرینان در حال حاضر از بین رفته است، اما شاهد شرایط بهتری هستیم.
هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم در اوایل انقلاب، طرفداران چپ روی خودرو شخصی‌ام با اسپری رنگی نوشته بودند: «مرگ بر سرمایه‌دار، حزب کمونیست اختیاریه!» و مجبور بودم برای مدتی با همان خودرو به «اتاق ایران» رفت‌وآمد کنم. در حالی که در دین اسلام به هیچ عنوان ثروت و صاحبان آن نفی نشده و حتی مورد احترام هم واقع شده‌اند. از این‌رو، تغییر در نگرش‌های گذشته، امروز کاملا احساس می‌شود به‌خصوص طی یک‌سال اخیر و با روی‌کارآمدن دولت یازدهم و تاکید این دولت بر جذب سرمایه‌گذاران خارجی بسیاری از گروه‌های مخالف تغییر موضع داده‌اند. اخیرا در کمیسیون اقتصادی مجلس شاهد این تغییر در گفتار و باور نمایندگان بوده‌ام که باید به فال نیک گرفته شود.

 دیدگاه‌های مجلس‌نشینان بر چه مبنایی است؟ می‌توانید به برخی شنیده‌های خود اشاره کنید؟
اخیرا در چندجلسه هم‌اندیشی در کمیسیون اقتصادی مجلس پیرامون بررسی مسایل اقتصادی و راهکارها شرکت کردم و گفته‌هایی از برخی چهره‌های مجلس شنیدم که تا پیش از این هرگز نشنیده بودم و تازگی داشت. اینکه تصمیم‌گیران ما در مجلس به صراحت اذعان می‌کنند ایران نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی دارد و باید مسیر ورود و جذب سرمایه‌ها را فراهم کرد. این در حالی است که گروه‌های مخالف ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور تا پیش از این به‌شدت در مقابل این ایده می‌ایستادند اما در برهه کنونی متوجه شده‌اند راهی را باید رفت که دیگر کشورها مانند ترکیه وامارات از سال‌ها پیش رفته‌اند و امروز میوه شیرین آن را برداشت می‌کنند.

 چه موانعی پیش‌روی ورود سرمایه‌گذاری خارجی به ایران است و چه برخوردهایی شد تا آنهایی هم که آمده بودند خروج از ایران را ترجیح دهند؟ به طور مصداقی اگر مواردی هست را بیان کنید.
یکی از مهم‌ترین دلایل خروج سرمایه‌گذاران خارجی و عدم حضورشان در ایران، سختگیری‌هایی بود که برای صدور ویزا در داخل می‌شد. حتی تشریفات صدور روادید برای سرمایه‌گذارانی که خواهان ورود به ایران بودند سه‌تاچهارماه به طول می‌انجامید و عملا فرصت رقابت و استفاده از حضور در ایران را از دست می‌دادند. در حال حاضر این مشکلات تا حدودی برطرف شده است. البته هرچه به عقب‌تر بازگردیم به موانع و سختگیری‌های قابل توجه‌تری برمی‌خوریم.

 در دوره فعلی این سختگیری‌ها تا چه میزان تعدیل یافته و آیا نوع برخوردها و مقابله با سرمایه‌گذاری خارجی تغییر کرده است؟
خوشبختانه طی چندسال اخیر تا حدود بسیار زیادی شاهد تغییر رفتار و اصلاح برخوردها و نگرش‌ها نسبت به سرمایه‌گذاران خارجی هستیم.
جذب سرمایه‌گذاری خارجی، مشابه تمام فعالیت‌های اقتصادی قانونمندی‌های خاص خود را دارد. یکی از این قانونمندی‌ها، تسهیل در ورود و ماندگاری سرمایه‌گذاران خارجی است. در کشورهای دیگر برای جذب و مانایی سرمایه‌گذار خارجی اقدام به برخی گذشت‌ها در قوانین و دستورالعمل‌ها می‌کنند، مثلا در قطر برای ورود سرمایه‌گذار خارجی تا 50درصد تسهیلات بدون بهره در نظر می‌گیرند، یا در ترکیه برای سرمایه‌گذار خارجی معافیت‌های مالیاتی لحاظ می‌شود درحالی که در ایران هیچ معافیتی مازاد بر آنچه که به فعالان اقتصادی داخلی داده می‌شود به سرمایه‌گذار خارجی تعلق نمی‌گیرد. حتی در قانون‌اساسی نیز قید شده که نمی‌توان به خارجی‌ها امتیازات بیشتر داد. بنابراین در ایران بر اساس قوانین فعلی تفاوتی میان سرمایه‌گذار داخلی و خارجی وجود ندارد.

 شما بر بازنگری در قوانین مربوط به جذب سرمایه‌گذاری خارجی اصرار دارید. همین‌طور است؟
حتما نیاز به بازنگری و ایجاد شرایطی بهتر برای سرمایه‌گذاران احساس می‌شود. اگرچه در قانون‌اساسی و بخش‌هایی که مرتبط با موضوع جلب سرمایه‌گذاری خارجی است بندها و مفاد به‌روز شده و کمک‌کننده وجود دارد اما متاسفانه تفسیرهای اشتباه از آن صورت می‌گیرد. حالا که دولت و مجلس در دوره فعلی پی به ضرورت جذب سرمایه‌گذار خارجی برده‌اند، این نیاز جز با لحاظ‌کردن برخی امتیازها و تمهیدات خاص برطرف نمی‌شود و اگر مسوولان دولتی قصد دارند رشد اقتصادی ایران را به هشت‌درصد برسانند، این امکان جز با ورود و به‌کارگیری سرمایه‌گذاران خارجی به کشور به دست نمی‌آید.

 در داخل کشور دستگاه‌ها و مراکزی برای پیشبرد اهداف مربوط به افزایش ورود سرمایه‌گذاران خارجی وجود دارد که از آن جمله شورایعالی ایرانیان خارج از کشور است. آیا چنین مراکزی توانسته‌اند در مقوله رشد جذب سرمایه‌گذاری خارجی گام بردارند؟
شورایعالی ایرانیان خارج از کشور در دولت گذشته؛ فعالیت قابل قبولی نداشت ولی اخیرا این شورا به تکاپو افتاده و متولیان شورا به دنبال آن هستند تا ایرانیان خارج از کشور را متشکل کنند و برای ورود و سرمایه‌گذاری به ایران ترغیب و تشویق شوند. یکی از اقداماتی که صورت گرفته ایجاد شوراهای سرمایه‌گذاری در کشورهایی است که ایرانیان زیادی در آن مقیم هستند که تاکنون این شوراها در کشورهای امارات، روسیه، آمریکا و سوییس راه‌اندازی شده است. یکی از پیشنهادهایی که از سوی انجمن سرمایه‌گذاری‌های مشترک ایرانی و خارجی مطرح شده این است که از طریق این شوراها شرکت‌های بزرگ با سرمایه ایرانیان خارج از کشور برای ورود به بازار ایران تاسیس شود. مقدمات این کار انجام شده و در حال حاضر ایرانیان مقیم امارات درصدد راه‌اندازی شرکت‌های سرمایه‌گذاری هستند. در ایالات متحده نیز اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته به طوری که دو هسته بزرگ سرمایه‌گذاری از ایرانیان و آمریکایی‌ها در کالیفرنیا و نیز در نیویورک در حال شکل‌گیری است.

 سرمایه‌داران بزرگ ایرانی نیز در این شوراها حضور دارند؟
دو تا سه سرمایه‌گذار بزرگ ایرانی که ما علاقه داشتیم حضور داشته باشند برای ورود به شورا ابراز علاقه کرده‌اند. اگرچه هنوز از سوی این افراد نظر مساعدی برای سرمایه‌گذاری در ایران اعلام نشده، اما کافی است آنها ترغیب شوند که به ایران سفر کنند و از نزدیک با ظرفیت‌های بالای سرمایه‌گذاری در کشور آشنا شوند آنگاه پی خواهند برد که فعالیت اقتصادی در ایران به نفع آنها خواهد بود.

 سرمایه‌گذاران آمریکایی چطور؟ آیا راه برای ورود آنها به بازار ایران وجود دارد؟
در دوره کنونی بیشتر است. در زمان دولت سازندگی به‌طور متوسط ما در انجمن سالی سه‌مرتبه جلسات مشترک برای بررسی درخواست‌های سرمایه‌گذاری داشتیم اما در حال حاضر هر ماه یک جلسه تشکیل می‌دهیم. سال 93 تعداد جلسات ما بسیار بیشتر بوده است اما بالاترین حجم سرمایه‌گذاری مشترک که در انجمن به ثبت رسیده، دوسال پیش رقم خورد که میزان آن چهارمیلیاردو200میلیون‌دلار بود.

 به تازگی در سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران تغییر و تحول مدیریتی رخ داد و آقای محمد خزایی به جای آقای علیشیری عهده‌دار این سازمان شده‌اند. این جابه‌جایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آقای خزاعی قبل از آنکه به سازمان ملل برود؛ همین سمت را در دولت عهده‌دار بود از این‌رو، ایشان فردی آشنا به محیط سرمایه‌گذاری خارجی است و زیروبم‌های این بخش را به‌خوبی می‌داند و چون وی به مدت چندسال مسوولیت نمایندگی ایران در سازمان‌ملل را نیز برعهده داشتند، افراد زیادی را در حوزه‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری می‌شناسند که امروز امتیازی برای وی در سمت جدید محسوب می‌شود. در عین حال طرف‌های خارجی نیز از آقای خزاعی شناخت دارند و این می‌تواند به بهبود وضعیت جذب سرمایه‌گذاران در ایران کمک کند و در واقع ارتباط‌های بین‌المللی وی می‌تواند کمک‌کننده باشد.

اشتراک گذاری :
ارسال نظر