شفقنا-اردشیر زارعیقنواتی؛ کارشناس سیاست خارجی در نوشتاری با
عنوان اشتباه محاسبه عربستان و فرصت مطلوب تهران در روزنامه شرق نوشت:
حملات هوایی عربستانسعودی و متحدان عرب آن از اعضای شورای خلیجفارس تا
مصر، به یمن که وارد سومین هفته شده و بنا بر گفته مقامات ریاض تاکنون منجر
به هزارو٢٠٠ سورتی پرواز جنگی شده است هرچند به زیرساختهای نظامی و
اقتصادی این کشور فقیر، آسیبهای جدی زده است، اما مانع از پیشروی نیروهای
مخالف «عبدربه منصورهادی»، رئیسجمهوری فراری یمن، نشده است. این اقدام
ریاض که به نظر میرسد فاقد یک استراتژی و برنامه منسجم برای ساماندادن
اوضاع متشنج یمن بوده است و تنها واکنشی عصبی به پیشروی «حوثی»ها و
طرفداران «علی عبداللهصالح»، رئیسجمهوری مخلوع این کشور، تلقی میشود،
جدا از تأثیرات نظامی آن در بین کشورهای مسلمان منطقه یک تشتت و
درهمگسیختگی سیاسی ایجاد کرده است. گرهزدن بحران داخلی یمن با رقابتهای
ژئوپلیتیک بین قدرتهای منطقه توسط عربستان و بهخصوص تشدید تنش بین تهران و
ریاض حول منازعات فرقه موجود، بیش از پیش بر پیچیدگی شرایط افزوده است.
بدون شک موضوع سطوح دخالت ایران در بیثباتی یمن و حمایت این کشور از
حوثیها به آن اندازه از اهمیت نظامی و راهبردی برخوردار نبوده است که یک
نیروی ثالث دست به دخالت مستقیم در بحران داخلی یک کشور مستقل بزند. به
همین دلیل میتوان با جدیت بر این گمانه پای فشرد که حملات عربستان به یمن
در دو فاز منازعات منطقه و تغییر تناسب قوا در عرصه میدانی جنگ داخلی دنبال
میشود و فاقد هرگونه مشروعیت و حتی چشمانداز تأثیر تعیینکننده بر تناسب
قدرت در حوزه داخلی و خارجی محیط بحران باشد.
حمله به یمن برای
بازیگران داخلی و خارجی این بحران موضوع یارگیری منطقه را بهدنبال داشته
است و در این بین، ریاض از همان ابتدای کار توانست شیخنشینهای خلیجفارس،
مصر و سودان را بهعنوان متحد در کنار خود داشته باشد. این ائتلاف سیاسی-
نظامی از زمانی که تهاجمهای هوایی خود موسوم به توفان قاطع را شروع کرد با
توجه به سابقه تاریخی و واقعیت میدان نبرد، از قبل آشکار بود که حمله
هوایی بدون دخالت زمینی راه به جایی نخواهد برد و تمام امید سعودیها به
اعزام نیروهای زمینی مصر و پاکستان برای ورود به یمن بود. از طرفی تجربه
سالهای اخیر در خاورمیانه این نکته را اثبات کرده است که کانونهای بحران،
زمانی که نیروهای شورشی از پایگاه گسترده مردمی برخوردار باشند آنقدر از
مصونیت برخوردار هستند که ورود زمینی نیروهای پیاده خارجی را تا حدودی خنثی
کرده و محیط جنگ را به باتلاق تبدیل کنند. از آنجا که عربستان و متحدان
عرب خلیجفارسی آنان فاقد توان رزمی در عرصه جنگهای میدانی بوده و همچنین
وضعیت جغرافیایی و قبایلی یمن نیز جاده همواری برای هیچ نیروی خارجیای
نخواهد بود، فاز دوم این عملیات لاجرم باید توسط نظامیان مصری و پاکستانی
انجام میشد.
احتیاط و محافظهکاری قاهره برای اعزام نیروی پیاده به
یمن با این بهانه که هرجومرج موجود میتواند ثبات بسیار شکننده کنونی مصر
را بیش از پیش درهم بشکند، تمام امید سعودیها را به تصمیم پاکستان معطوف
کرده بود. ارجاع تصمیمگیری برای اعزام نیروی زمینی پاکستان به درخواست
عربستان به ائتلاف توسط وزارت دفاع این کشور به پارلمان، گویای یک نکته
ظریف بود که با توجه به تجارب قبلی و وضعیت ژئوپلیتیک منطقه تا حدودی تلاش
برای رهایی از این مخصمه
سیاسی-نظامی بوده است. رهبران ریاض در
زیادهخواهی خود تا آنجا پیش رفتند که از پاکستان درخواست کردند نیروهای
اعزامی از میان نظامیان سنی ارتش انتخاب شوند که این برای اسلامآباد که
خود درگیر تنشهای فرقهای است، میتوانست وحدت ملی نیمبند کشور را با
خطرهای پیشبینینشدهای مواجه کند. روز جمعه دهم آوریل بعد از دو روز
رایزنی در پارلمان پاکستان و همزمان با سفر «محمدجواد ظریف»، وزیر امور
خارجه ایران، به این کشور برای ترغیب رهبران اسلامآباد برای شرکت در پروسه
سیاسی میانجیگری در بحران یمن، مجلس این کشور با رأی بر عدم اعزام نیروی
نظامی، آخرین امید ریاض را نقش بر آب کرد. جدا از اینکه مصر و پاکستان با
محاسبه سود و زیان اعزام نیروی زمینی به بحران یمن خود را از یک ریسک
خطرناک معاف کردند، اما در این بین موجب شدند تا جایگاه سیاسی و ژئوپلیتیک
ریاض در مناسبات منطقه بهشدت تضعیف شود. در یمن امروز تنها نیرویی
میتواند مشروعیت و جایگاهی منطقی کسب کند که به واقعیت چندگانگی ساختار
سیاسی- قبایلی یمن در بعد داخلی بحران جاری واقف بوده و در مسیر مصالحه
سیاسی و تقسیم قدرت در چارچوب یک دولت وحدت ملی در این کشور گام بردارد. در
ابعاد خارجی بحران نیز هماکنون منطقه خاورمیانه از یک منازعه فرقهای رنج
میبرد که تشدید این منازعه بهدلیل وضعیت درونی و بیرونی بازیگران خارجی
در منطقه میتواند بحران را به درون مرزهای این کشورها هم تسری دهد.
واقعیتهای سیاسی و وضعیت میدانی صحنه منازعه هم نشان میدهد که تأثیر
تهران بر بیثباتی یمن و بهخصوص تهدید امنیت عربستان، به آن میزانی که
توسط رهبران ریاض گفته میشود، نبوده است و هیچ خطری به اصطلاح «حرمین
شریفین» را تهدید نمیکند. واکنش عربستان بعد از تصمیم مداخلهنکردن
پاکستان در بحران یمن بهگونهای رهبران ریاض را آشفته کرد که بلافاصله با
عکسالعملهای احساسی و هشدارآمیز آنان و متحدان خلیجفارسی روبهرو شد.
چند ساعت بعد از این رأی پارلمان، در اولین اقدام متقابل رهبران ریاض مانع
از فرود هواپیمای مسافربری پاکستان در خاک عربستان شدند و از زبان «انور
قرقاش»، وزیر مشاور در امور خارجی امارات، گفته شد: «از پاکستان انتظار
میرود موضعی واضح و بهنفع روابط استراتژیک خود با کشورهای حوزه خلیجفارس
داشته باشد و مواضع متناقض و مشکوک برای اسلامآباد گران تمام خواهد شد».
در چنین شرایطی که اسلامآباد مواضع عقلایی اتخاذ کرده و ترکیه نیز بعد از
سخنان تحریکآمیز «رجبطیب اردوغان»، رئیسجمهور این کشور مبنیبر دخالت
ایران در منطقه، با سفر به تهران و تجدیدنظر در اظهارات خویش بر همکاری با
ایران برای یافتن راهحل سیاسی بحران یمن تاکید کرد، دستگاه دیپلماسی دولت
روحانی باید با تشدید تلاشهای سیاسی خود یک برنامه جامعالشرایط و
مبتنیبر رسمیتبخشیدن به حقوق تمامی جناحهای سیاسی یمن، دنبال کند. وزارت
خارجه و حتی ریاستجمهوری ایران میتوانند با گسترش همکاریهای خود با
رهبران اسلامآباد و آنکارا برای ارائه یک برنامه صلح جامع در یمن، بدیل
لازم را در مقابل تلاشهای جنگ افروزانه ریاض و همپیمانان عرب آن روی میز
قرار دهند.
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
مقاله خوب و پخته ای بود ...
پاسخ
اخبار روز
خبرنامه