اشتیاق برای سرمایهگذاری در بورس تهران طی چندسال گذشته افزایش یافته است. این را آمارهای سامانه «سمات» نشان میدهد که از سال ۹۰ تاکنون تعداد کدهای سهامداری بیش از دو برابر (۱۰۰درصد رشد) شده است.
در این بین حضور سهامداران خرد تاثیرات متفاوتی در بازار داشته و در حالت خوشبینی افزایش نقدینگی و حالت بالعکس افزایش«موجسواریها» را به همراه داشته است. در این بین بررسیهای «دنیای اقتصاد» نیز نشان میدهد، طی این سالها سردرگمیها برای سهامداران نیز بسیار زیاد شده تا جایی که اثر آن را به خوبی میتوان در نوسانهای شاخص این روزها حس کرد. همچنین در ادامه این بررسیها، سه عامل درخصوص ریشههای این سردرگمی نیز مطرح میشود که میتوان به تحلیلپذیری پایین بازار سرمایه، عدم دانش کافی میان بسیاری از سرمایهگذاران خرد و وجود ابهامات در بسیاری از صنایع و مشکلات در بحث اقتصاد کلان اشاره کرد.
این موضوع سبب شده است عمده آنها براساس اخبار و شایعات اقدام به خرید و فروش کنند یا به اصطلاح «موجسواری» در میان آنها شکل گرفته است. در این بین، بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد بخش مهمی از این سردرگمی میتواند به دلیل تحلیلپذیری پایین بازار سهام باشد؛ بهطوری که در نظرسنجیهای قبلی در این بازار مشاهده میشود نه تنها سهامداران و معاملهگران خرد بازار، بلکه کارشناسان نیز قادر به پیشبینی درستی از وضعیت بورس تهران نبودند (بولتن بازار سهام منتشرشده توسط مرکز مطالعات بازار دنیای اقتصاد در سال گذشته بر این امر تاکید میکند).
همچنین دومین مسالهای که میتواند موجب سردرگمی سهامداران شود، بحث عدم شناخت کافی از این بازار است. به عبارت دقیقتر، در بسیاری از مواقع، سهامداران حتی بنیادیترین مفاهیم ورود به بازار سهام، مثلا داشتن نگاه بلندمدت را در نظر نمیگیرند. حتی در بسیاری از مواقع دیده شده که سهامداران نمیتوانند در انتخاب یک سبد مناسب دقت کافی داشته باشند و همین امر باعث زیاندهی این افراد در بلندمدت میشود.
سومین نکته اما، به نگرانی از وضعیت اقتصاد کشور مربوط میشود. عدم تعیین نرخ خوراک، وضعیت مبهم پالایشگاهها به علت اختلافات با شرکت پالایش و پخش، ابهامات گروه سنگ آهنی، عدم تعیین قیمت خودرو، قیمتگذاری سیمانیها و… بسیاری از عوامل مزبور هستند که باعث میشود نگرانی نسبت به سرمایهگذاریها افزایش یابد. همچنین، مذاکرات هستهای نیز از دیگر مصادیق غیراقتصادی است که سردرگمی سهامداران را تشدید میکرد. اکنون با توجه به حل شدن تقریبی بحثهای غیراقتصادی، به نظر میرسد مسائل اقتصاد و تصمیمات دولتی است که در این بین بر روند بازار سرمایه نقش دارد.
برخلاف روند آنها به نظر میرسد در بورس تهران تحلیلها خیلی سادهتر است اما چیزی که این روند را متفاوت میکند این است که هیچ تحلیلگری اطلاعاتش را بهصورت رایگان در اختیار شخصی دیگر قرار نمیدهد. معمولا سهامداران خرد به دلیل درآمد پایینتر نمیتوانند هزینه این تحلیلها را پرداخت کنند و اکثرا از آنها استفاده نمیکنند.
وی همچنین درخصوص دانش و آگاهی سهامداران نیز بیان کرد: در خیلی از نقاط دنیا سهامداران خرد، این الزام را دارند که بهطور غیرمستقیم و بهوسیله شرکتهای سرمایهگذاری وارد شوند؛ زیرا خرید مستقیم سهام یک شرکت، به آن معنی است که سرمایهگذار توان تحلیل شرایط آن شرکت را دارد. این کارشناس ارشد اقتصادی درخصوص نگاه کوتاهمدت سهامداران خرد نیز بیان کرد: بازار سرمایه بهطور کلی توام با ریسک و مخاطرات است.
این بهعنوان اولین مورد است که هر سرمایهگذار خرد باید آن را بداند و باید بپذیرد که اگر میخواهد در مقابل این ریسک یا نوسانهای مقطعی خود را پوشش دهد باید رویکرد بلندمدت داشته باشد.شایانآرانی در پاسخ به سوالی درخصوص تصمیات دولتی و تدابیر دولت درخصوص بازار سرمایه گفت: دولت در شرایط فعلی کماکان در فرآیند تحریم بهسر میبرد. خوراک پتروشیمیها همچنان مشخص نیست این یک نگرانی بجایی است که میان سهامداران وجود دارد. معنی این امر این است که یک ریسک جدی مشمول حال سهامدارانی که در پتروشیمی هستند میشود و خریداران سهام هم باید به این توجه ویژهای داشته باشند.
در مورد دیگر صنایع نیز همین بحثها مطرح است. وی افزود: دولتها بهعنوان نهادهای حاکمیتی تصمیماتی میگیرند که تبعات آن در بورس خودش را نشان میدهد. اما بهطور کلی نوسان ذات بازار است، از بحث پتروشیمیها و معادن که بگذریم در سالهای آینده همچنان این ابهامات از سوی دولت باز تکرار میشود و ممکن است بازار را با حالتی اینچنینی مواجه سازد. وی در پایان گفت: بهطور کلی اقتصاد در حال رکود است و تمام صنایع و شرکتهای فعال در این اقتصاد دچار چالشهای جدی هستند.در این فضا، در حدود ۶ ماه یا بیشتر طول میکشد تا اثر منفی تحریمها کم شود. درفضای کنونی انتظار تصمیم آنی از دولت درست نیست.اما به نظر میرسد سیاستهای کلی دولت درخصوص تورم و نرخ رشد درست است و جهت درستی دارد.
درخصوص نرخ خوراک نیز افزایش قیمت آن باعث شد بسیاری از تحلیلگران سود پتروشیمی را زودتر از تغییرات آن پیشبینی کنند. همین روند باعث شد تا تحلیلگران از سالهای ۸۹ تا ۹۲ توجه خود را از بازارهای جهانی کم و تحلیلهای خود را مختص به امور داخلی کنند. وی در ادامه افزود: اما از سال گذشته و با تغییرات در نرخ نفت جهانی و بسیاری از کالاهای مهم، بورس و بازارهای اقتصادی دیگر وابستگی خود را به اقتصاد جهانی بیشتر نشان دادند. نفت از ۱۱۰ دلار به حدود ۵۰ دلار و حتی کمتر رسید، فلزات اساسی مانند روی و مس و کاهش تدریجی GDP از مسائلی بود که بسیاری از تحلیلگران قادر به بررسیهای اساسی آن نبودند.
به عبارت دیگر، آنها قادر به ارائه تحلیلی دقیق از مسائل بینالمللی نبودند و همین باعث شد بازار کمکم به سمت تحلیلناپذیری سوق پیدا کند.وی همچنین دومین عامل درخصوص تحلیلناپذیری بازار را حمایتهای مثبت تحلیلگران از شاخص دانست و گفت: با صعودهای مکرر شاخص در سال ۹۲، عمده تحلیلگران آینده بازار را مثبت میدانستند و به منفی شدن آن واکنش نشان میدادند، به عبارت دیگر مقاومت در برابر کاهش بیشتر شاخص زیاد بود و تحلیلگران حتی سطح ۶۰ هزار واحدی فعلی را در پیشبینیهای خود نداشتند. همین امر باعث شد تا بسیاری از تحلیلها با اشتباهات زیادی همراه باشد.
بهزادفر همچنین در ادامه بیان کرد: به نظر میرسد بازار در حالت کنونی تحلیلپذیر و نسبت به گذشته تغییر جهت داده است، از تاریخ ۲۳ تیر تاکنون که بسیاری انتظار افزایش رقم شاخص را داشتند؛ تحلیلگرها بر اساس گزارش شرکتها و افت قیمت نفت و کالاهای جهانی شرایط خوبی را برای بازار سهام پیشبینی نمیکردند.
مدیر امور اعضای کارگزاران درخصوص عدم شناخت واقعی بازار از سوی سهامداران که بهعنوان دومین عامل درخصوص سردرگمی بازار مطرح است، نیز بیان کرد: برخلاف نظراتی که وجود دارد این عدم شناخت کافی در دو گروه حقیقی و حقوقی به وضوح مشاهده میشود که این امر مختص به بازار سهام نیست و در تمام بازارهای موازی ورود بسیاری از افراد بدون آگاهی و شناخت به بازار است. اما تفاوت در این است که در بازارهای دنیا بسیاری از این سهامداران در صندوقهای سرمایهگذاری و سبدها سرمایهگذاریهای خود را انجام میدهند که متاسفانه این امر دربازار ایران نهادینه نشده است. سهامداران حقیقی اصرار بر این موضوع دارند که خودشان خرید و فروشهای خود را انجام دهند که متاسفانه پشت این سرمایهگذاریها هیچ دانشی یافت نمیشود و منجر به بیراهه رفتن بازار میشود.
وی سومین عامل درخصوص راهنمایی سرمایهگذاران بازار را حضور پرقدرت صندوقهای سرمایهگذاری و سبدها دانست و گفت: این نهادها میتوانند راهنمای بسیار خوبی برای انتخاب سهم سرمایهگذاران باشند. در بلند مدت راهکارهای انتخاب یک سبد مناسب را به سرمایهگذاران خرد بازار نشان دهند.
درخصوص اینکه گفته میشود ابهامات در روند صنایع، سردرگمی زیادی را در بازار بهوجود آورده است نیز بهزادفر بیان کرد: این ابهامات از گذشته همراه بازار سرمایه بوده و شاخص را دستخوش تغییرات جدی قرار داده است. باید توجه کرد تصمیماتی که دولت میگیرد با دیدی بلندمدت است و با فرضیاتی صورت میگیرد که در کل اقتصاد کشور منطقی است.
ممکن است این تصمیم به ضرر بازار سرمایه باشد اما در این بین هیچ نهادی موظف نیست تا روند بالا رفتن شاخص را تنها مد نظر داشته باشد. درخصوص نرخ سود سپرده بانکها و در بررسیهایی که انجام شد این نکته را به راحتی میتوان متوجه شد که پشت تصمیم دولت و بانک مرکزی دلایل بسیار منطقی وجود دارد، اما ممکن است این تصمیم در بازار سرمایه بازخورد قابل توجهی نداشته باشد.
در حال حاضر دیده میشود که یکسری از صنایع ابهامزدایی میشوند، شرکتهای پالایشگاهی در حال ارائه صورتهای مالی خود هستند اما در مقابل شرکتهای بانکی کماکان با ابهامات زیادی همراه است. بهطور کلی بازارها در تمام جهان با ابهام روبهرو هستند و ابهامات در صنایع آنها نیز دیده میشود و به نظر میرسد که این روند عادی است و نباید انتظار تصمیمی یک طرفه از دولت داشت.
اخبار اقتصادی – دنیای اقتصاد