سرمایهای کردن هزینهها؛ فرصتی برای بهبود ظاهری سود یا دستکاری واقعیت؟

به گزارش بورس نیوز، حسابداری و گزارشگری مالی، همواره مرزی باریک بین شفافیت واقعی و استفاده خلاقانه از استانداردها وجود دارد. بسیاری از شرکتها تلاش میکنند با بهرهگیری از ابزارهای حسابداری مجاز ولی انعطافپذیر، تصویری خوشبینانهتر از وضعیت مالی خود ارائه دهند. یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین روشها برای این کار، «سرمایهای کردن» برخی هزینههاست.
در ادبیات حسابداری، سرمایهای کردن هزینه یعنی شناسایی هزینههای جاری بهعنوان دارایی، بهجای آنکه بلافاصله در صورت سود و زیان ثبت شوند. این فرآیند اگرچه بر اساس استانداردها در برخی شرایط مجاز است، اما میتواند به ابزاری برای پنهانسازی واقعیت و بزرگنمایی سود تبدیل شود؛ بهویژه در شرکتهایی که با فشار بازار، زیان عملیاتی یا انتظارات سرمایهگذاران مواجهاند.
استفاده از روزنههای استانداردها
مطابق بند ۴۶ استاندارد حسابداری شماره ۱۷ ایران، اگر هزینهای منافع اقتصادی آتی برای شرکت ایجاد کند، میتوان آن را بهعنوان دارایی نامشهود شناسایی کرد. در ظاهر، این بند منطقی و قابلقبول است. اما مشکل از جایی شروع میشود که شرکتها برداشتهای خوشبینانه از آینده را مبنا قرار داده و هزینههایی مانند تبلیغات، جذب کاربر، توسعه زیرساخت، یا حتی پاداش رانندگان را دارایی تلقی میکنند.
در چنین شرایطی، صورت سود و زیان سال جاری سبک میشود (چون هزینهای ثبت نمیشود) و سود خالص بالا میرود. ولی واقعیت مالی شرکت تغییر نکرده؛ بلکه فقط زمان شناسایی هزینهها به تأخیر افتاده است.
اثر در ترازنامه؛ داراییهای بادکنکی
زمانی که هزینهها بهجای شناسایی مستقیم، در ترازنامه ثبت میشوند، ظاهر داراییهای شرکت فربهتر میشود. این کار ممکن است نسبتهای مالی مانند بازده دارایی (ROA) یا بدهی به دارایی را دچار انحراف کند. سرمایهگذار یا تحلیلگری که به این اقلام بدون بررسی دقیق اعتماد کند، ممکن است تصور کند شرکت دارای زیرساختهای ارزشمند و سرمایهگذاریهای مولد است؛ در حالیکه بخش بزرگی از داراییها در واقع همان هزینههاییاند که صرف بازاریابی یا توسعه نرمافزار شده و احتمالاً نقدشوندگی ندارند.
در بلندمدت، این هزینههای سرمایهای شده، بهصورت استهلاک وارد صورت سود و زیان خواهند شد. اما چون این استهلاک قابل تنظیم است، شرکتها معمولاً نرخ پایینتری را انتخاب میکنند تا باز هم فشار به سود کم باشد.
چرا کسی جلو این کار را نمیگیرد؟
یکی از سؤالات مهم این است که چرا نهادهای ناظر مثل حسابرس، سازمان مالیاتی یا حتی بازار سرمایه، نسبت به این نوع سودسازی حساسیت نشان نمیدهند.
پاسخ در چند محور قابل بررسی است:
حسابرس: معمولاً در صورتیکه رویه حسابداری افشا شده باشد و شواهدی (هرچند ضعیف) از منافع آتی ارائه شود، حسابرس آن را میپذیرد. بهویژه اگر شرکت دارای سهامداران بزرگ یا برند معتبر باشد، برخی حسابرسان ممکن است محافظهکاری لازم را به خرج ندهند.
سازمان مالیاتی: برخلاف تصور عمومی، سازمان مالیاتی معمولاً مشکلی با سرمایهای کردن هزینهها ندارد، چون منجر به افزایش سود و در نتیجه مالیات بیشتر میشود!
بازار سرمایه: در برخی دورهها، بازار به سود خالص ظاهری بیش از جریانهای نقدی توجه دارد. این موضوع در استارتاپها و شرکتهای فناوریمحور، بیشتر دیده میشود؛ چون توقع رشد سریع و سودآوری زودهنگام، فشار زیادی به مدیریت وارد میکند.
تحلیل نهایی: بازی با ظاهر یا واقعیت؟
سرمایهای کردن هزینهها اگر با شفافیت، مدارک کافی و منافع آتی روشن همراه نباشد، بیشتر شبیه به «بازی با صورتهای مالی» است تا گزارشگری منصفانه. شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند یا با چالش سودآوری روبهرو هستند، بیشترین احتمال را برای استفاده از این تکنیک دارند.
سرمایهگذار یا تحلیلگر حرفهای باید پیش از اتکا به سود ظاهری، به ترکیب داراییها، منشأ جریانهای نقدی، و رویههای حسابداری توجه دقیق داشته باشد.
نکته تکمیلی | سود حسابداری یا اقتصادی؟ یک ملاحظه تحلیلی مهم
در کنار بررسی بازیهای حسابداری نظیر سرمایهای کردن هزینهها، بد نیست به تفاوت سود حسابداری و سود اقتصادی هم اشارهای داشته باشیم؛ چرا که این دو مفهوم میتوانند تصویری کاملاً متفاوت از عملکرد یک شرکت ارائه دهند:
سود حسابداری، سودی است که در صورتهای مالی رسمی گزارش میشود؛ مبتنی بر اصول و استانداردهای حسابداری، که میتواند تحت تأثیر زمانبندی شناسایی درآمدها و هزینهها، طبقهبندی اقلام و انتخاب رویههای حسابداری باشد.
سود اقتصادی، سودی است که پس از کسر «هزینه فرصت سرمایه» محاسبه میشود. این سود نشان میدهد که آیا منابع بهکاررفته در شرکت، بازدهی بیشتری نسبت به سایر فرصتهای سرمایهگذاری با ریسک مشابه داشتهاند یا خیر.
در یک کلام: ظاهر سود، همیشه حقیقت را نمیگوید.



