اقتصاد ایران؛ اسیر برزخ جنگ ۱۲ روزه

بورس نیوز:
اقتصاد در برابر جنگ، همیشه صحنهای از تناقضهاست؛ جایی که سقوط و شکوفایی میتوانند همزمان رخ دهند. تجربه اوکراین نشان داد که حتی در میانه بمباران و ویرانی، صنایعی موسوم به «رویینتن» توانستند مسیر رشد را باز کنند و با تکیه بر نیازهای بازسازی و مزیتهای صادراتی، موتور اقتصاد را روشن نگه دارند. اما در ایران، ماجرا متفاوت بود. جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی نه فرصتی برای ریکاوری ایجاد کرد و نه مجالی برای بازسازی گذاشت؛ بلکه تنها رکود پیشین بازارها را تشدید کرد و اقتصاد را در برزخی از نااطمینانی فرو برد. در این میان، تناقضی آشکار رخ داد: هزینههای ساختوساز و شاخص مصالح بهشدت صعودی بود، اما قیمت مسکن سقوط کرد و تقاضا در شوک جنگی قفل شد. این تضاد، تصویری عریان از شکنندگی اقتصاد ایران در برابر شوکهای کوتاهمدت را به نمایش گذاشت؛ جایی که برخلاف اوکراین، اثر بازگشتی مجال ظهور پیدا نمیکند و رکود نه تنها باقی میماند بلکه عمق بیشتری مییابد.
رشد اقتصادی در میدان جنگ
اقتصاد اوکراین پس از دو سال پرتنش همچنان در مسیر رشد باقی ماند. طبق برآورد بانک مرکزی و نهادهای بینالمللی، تولید ناخالص داخلی حقیقی این کشور در سال ۲۰۲۴ حدود ۲.۹ درصد افزایش یافت. این رقم در مقایسه با جهش ۵.۳ درصدی سال ۲۰۲۳، نشانهای از تخلیه ظرفیت بازیابی پس از سقوط بیسابقه ۲۸.۸ درصدی سال ۲۰۲۲ بود. در تحلیل این روند باید میان مرحله شوک و مرحله بازیابی تمایز قائل شد. در سال نخست جنگ یا در زمان وقوع یک بحران تازه، اقتصاد بیش از هر چیز تحتتأثیر شوک قرار میگیرد و امکان رشد اقتصادی چندانی وجود ندارد. اما پس از عبور از این دوره اولیه، با شکلگیری فرآیند بازسازی و فعال شدن ظرفیتهای داخلی، برخی بخشها وارد مسیر ریکاوری میشوند. تجربه اوکراین نیز دقیقاً همین الگو را نشان میدهد: جهش ۵.۳ درصدی در سال ۲۰۲۳ بیشتر ناشی از اثر بازگشتی بود و کاهش رشد به ۲.۹ درصد در سال ۲۰۲۴ بیانگر پر شدن تدریجی ظرفیت این بازیابی.
رشد منفی ۲۸.۸ درصدی اوکراین در سال ۲۰۲۲ و اسپایک برگشتی در سال ۲۰۲۳ کاملا مشهود بوده و سپس شاهد رشد اقتصادی ۵.۳ درصدی در این سال بودهایم که بر خلاف انتظارات بسیاری از تحلیلگران بوده است
در سطح صنعت اوکراین، برخی بخشها توانستند حتی در شرایط جنگی نیز عملکرد مثبت داشته باشند و بهعنوان «صنایع رویینتن» شناخته شوند. مصالح ساختمانی با جهش ۴۵.۵ درصدی (بهدلیل نیاز گسترده به بازسازی)، محصولات فلزی با رشد ۲۱.۳ درصدی (زنجیره مرتبط با جنگ و ساختوساز) و مواد غذایی با رشد ۱۰.۹ درصدی (نیاز داخلی و صادرات) شاخصترین بازیگران اقتصادی بودند. این روند نشان میدهد که حتی در دل جنگ نیز بعضی صنایع نه تنها ضربه نمیخورند، بلکه میتوانند رشد چشمگیر را تجربه کنند.
به نقل از دنیای اقتصاد؛ صنایع رویین تن به صنایعی گفته میشود که در جایگاه اول تا پنجم ریکاوری در رشد قرار گرفتند که شامل: مصالح ساختمانی، محصولات فلزی، قطعات الکترونیکی و در نهایت محصولات غذایی بوده است؛ در سال ۲۰۲۳- ۲۰۲۴ این صنایع توانستند خود را احیا و به چرخه اقتصادی بازگردند
با وجود این، محدودیتهای ساختاری همچنان پابرجا بود. حملات مداوم به زیرساختهای انرژی، کمبود نیروی کار، فشارهای تورمی و تثبیت نرخ بهره کلیدی در سطح ۱۵.۵ درصد برای مهار تورم، فضای کسبوکار را محدود ساخت. شاخص انتظارات فعالیت تجاری نیز در سپتامبر به ۴۸.۷ رسید و زیر محدوده امن باقی ماند.
توجه به این نکته ضروری است که این آمارها مربوط به سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ است؛ دورهای که جنگ اوکراین و روسیه همچنان ادامه داشت. این واقعیت نشان میدهد که روند بازیابی اقتصادی میتواند حتی در شرایط تداوم درگیری نیز شکل گیرد؛ بنابراین برای تحلیل اقتصاد کشورهایی که درگیر جنگ میشوند، نباید صرفاً به سال نخست نگاه کرد، بلکه مسیر پس از شوک اهمیت بیشتری دارد.
شوک جنگ همیشگی نیست؛ بلکه تبدیل به فرصت نیز میشود!
این واقعیت نشان میدهد که در شرایط جنگ، اقتصاد در کوتاهمدت تحتتأثیر شوک اولیه و ریسکهای فزاینده قرار گرفته و با افت شدید رشد مواجه میشود. با این حال، پس از عبور از مرحله شوک، همین شرایط میتواند به فرصتی برای بازسازی و رونق برخی بخشها بدل شود. در چنین وضعیتی، صنایعی که تابآوری بیشتری دارند بر اساس پتانسیلهای اقتصادی کشور مسیر خود را از سایر بخشها جدا میکنند. تجربه اوکراین بهخوبی این موضوع را تأیید میکند؛ جایی که صنایع رویینتن مانند مصالح ساختمانی، فلزات و مواد غذایی توانستند روند ریکاوری را آغاز کنند.
در ایران نیز در صورت وقوع جنگ، برخی صنایع میتوانند چنین ظرفیتی را از خود نشان دهند؛ برای مثال فولاد، پتروشیمی، مواد غذایی و خدمات لجستیکی از جمله بخشهایی هستند که توان بازگشت را دارند. با این حال باید توجه داشت که تجربه اخیر جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، بهدلیل کوتاه بودن دوره درگیری، اقتصاد کشور را در همان مرحله شوک نگه داشت و فرصت بروز مرحله بازیابی هنوز فراهم نشد.
جنگ کوتاه مدت؛ قاتل رشد اقتصادی!
جنگ کوتاهمدت، برخلاف تصور، میتواند حتی مخربتر از یک جنگ فرسایشی باشد. زمانی که درگیری تنها یک فصل یا حداکثر نیمسال طول بکشد، اقتصاد فرصت عبور از شوک اولیه و ورود به مرحله بازیابی را پیدا نمیکند. تجربه ایران در جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل نشان داد که چنین شرایطی، اقتصاد را در وضعیتی «برزخی» قرار میدهد؛ آتشبس شکل میگیرد، اما پیمان صلحی وجود ندارد و همین نااطمینانی دائمی، سرمایهها را در حالت آمادهبهفرار نگه میدارد. هر لحظه امکان ازسرگیری جنگ وجود دارد و این فضای روانی، شکنندگی اقتصاد را دوچندان میکند.
در اوکراین، اما تداوم جنگ و فرسایشی شدن آن باعث شد پس از شوک اولیه، «اثر بازگشتی» نمایان شود و برخی بخشها وارد مسیر رشد شوند. در ایران بهدلیل دکترین بازدارندگی و نوع آرایش نظامی–سیاسی، احتمال وقوع یک جنگ طولانی بسیار اندک بوده و در آینده نیز خواهد بود. به همین دلیل در صورت بروز جنگ مجدد بین کشورمان و طرفین غربی، سرمایهگذاران اساساً فرصت تجربه چرخه افت و سپس رشد را پیدا نخواهند کرد. آنچه شکل میگیرد بیشتر شبیه به یک «اسپایک هیجانی» خواهد بود؛ جهشی کوتاهمدت در قیمتها و بازارها، بدون آنکه امکان ورود به یک سیکل کامل رکود و بازیابی وجود داشته باشد.
پس از آغاز جنگ در سال ۲۰۲۲ و تعلیق معاملات؛ شاخص بورس اوکراین (UX) در ماه نهم سال ۲۰۲۲ بازگشایی شده و پس از ریزش ۶ ماهه رشد آن آغاز شده و سقف شکنیهای پی در پی را تجربه کرده است. این نمودار به وضوح نشان میدهد که اثر کوتاه مدت جنگ بر اقتصاد و در راستای آن شاخص بورس آن کشور با اثرگذاری بلند مدت جنگ کاملا متفاوت بوده است
تفاوت صنایع رویین تن اوکراین و ایران؛ از غلات تا نفت
یکی از برجستهترین تفاوتهای ایران و اوکراین در ساختار صنایع مقاوم نهفته است. اوکراین بهعنوان یکی از قطبهای اصلی تولید گندم و غلات در جهان شناخته میشود و همین مزیت کشاورزی، در کنار صنایعی همچون فلزات، مواد غذایی و مصالح ساختمانی، محور اصلی ریکاوری اقتصادی این کشور در بحبوحه جنگ بوده است. این بخشها مستقیماً به نیازهای بازسازی داخلی و تداوم صادرات کشاورزی متکی هستند.
در مقابل، ایران با ساختاری متفاوت روبهرو است. اقتصاد ایران ماهیتی انرژیمحور دارد و مزیتهای رقابتی آن بیش از هر چیز در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی و فولاد تعریف میشود. افزون بر این، موقعیت ژئوپلیتیکی کشور بهویژه دسترسی به خلیج فارس و جایگاه در کریدور ترانزیتی شمال–جنوب یک ظرفیت راهبردی محسوب میشود که در صورت وقوع جنگ محدود، میتواند اهمیت بیشتری پیدا کند.
در چنین شرایطی، افزایش قیمت جهانی نفت و گاز در اثر جنگ میتواند تا حدی کاهش احتمالی حجم صادرات ایران را جبران کند. بهویژه اگر خریدار اصلی نفت ایران یعنی چین همچنان به واردات ادامه دهد، حتی در صورت افت فروش، درآمد ارزی کشور ممکن است افزایش یابد. با این حال باید توجه داشت که این مزیت تنها در سناریوی تداوم جنگ و تثبیت قیمتهای بالای نفت امکان تحقق دارد. تجربه جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی نشان داد که درگیریهای کوتاهمدت نهتنها فرصت بهرهبرداری از این مزیتهای ژئوپلیتیکی را فراهم نمیکنند، بلکه اقتصاد را در همان وضعیت شوک باقی میگذارند. افزایش درآمدهای نفتی زمانی معنا خواهد داشت که قیمت نفت حداقل یک فصل در سطوح بالای ۱۰۰ دلار تثبیت شود؛ رخدادی که در بازهای کوتاهمدت دو هفتهای اساساً مجال تحقق نخواهد یافت.
رشد هیجانی قیمت نفت در تاریخ ۱۲=۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ (آغاز حمله اسرائیل به ایران) و ریزش شدید پس از ۴ روز
بازار املاک و مستغلات؛ فرو رفته در مه غلیط رکود
بازار مسکن ایران پیش از وقوع جنگ نیز در وضعیت رکودی قرار داشت؛ از سال ۱۴۰۰ روند معاملات و رشد قیمت بهشدت کند شد و این رکود حتی بدون وجود ریسک جنگ هم ادامه یافت. در چنین بستری، آغاز جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی اثر خود را دوچندان کرد و بازار مسکن را در معرض شوکی سنگین قرار داد. قیمتها بهجای آنکه متناسب با رشد هزینههای ساخت افزایش یابند، برای مدتی با تورم منفی مواجه شدند و سرمایهگذاران در برزخ انتظارات منفی قرار گرفتند.
تعداد پروانههای ساخت و ساز که نشان دهنده مقدار عرضه در مناطق شهری کشور بوده که در سال ۱۴۰۰ به وضوح افت شدیدی را تجربه کرده و تا سال ۱۴۰۳ نیز ادامه داشته است؛ یکی از مهمترین علل این اتفاق نرخهای بهره بانکی است که دریافت تسهیلات را برای سازندگان بسیار سخت کرده و در همین راستا بازار املاک و مستغلات با رکودی عمیق مواجه شده است
طبق آمار مرکز آمار ایران، در زمستان ۱۴۰۳ شاخص قیمت نهادههای ساختمانهای مسکونی شهر تهران به رقم ۳۲۳۹.۸ رسید که نسبت به فصل قبل ۱۱.۷ درصد و نسبت به فصل مشابه سال قبل ۳۷.۹ درصد افزایش داشت. تورم سالانه نهادهها نیز به ۳۰ درصد رسید. در میان گروههای اجرایی، بیشترین رشد قیمتی مربوط به «گچ و گچکاری» با افزایش ۵۲.۷ درصدی و کمترین مربوط به «شیشه» با رشد ۱۳.۴ درصدی بود. شاخص سیمان، بتن و شن و ماسه نیز نسبت به سال قبل ۴۷.۴ درصد افزایش نشان داد. این آمارها بیانگر آن است که هزینههای ساخت بهشدت رو به افزایش بوده، اما در سمت تقاضا شرایط کاملاً متفاوت رقم خورد. تمامی این اتفاقات در حالی رخ دادند که بازار مسکن با نگاه به شاخص قیمتی مصالح ساختمانی هیچ تکانی نخورده و همچنان در رکود عمیق به سر میبرد که تنها ۴ ماه بعد با شکل گیری جنگ این اتفاق بدتر شده و از حالت رکود ساکن به رکود قمیتی نیز تبدیل شد و تورم منفی ۲ درصدی گریبان این بازار بزرگ اقتصاد ایران را گرفت.
دادههای بازار نشان میدهد میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در تهران که پیش از جنگ حدود ۱۰۲.۱ میلیون تومان بود، در میانه بحران به زیر ۹۵ میلیون تومان سقوط کرد. پس از آتشبس، روند بازگشتی آغاز شد و قیمتها تا ۹۸ و سپس ۱۰۰.۳ میلیون تومان بالا آمدند، اما همچنان نسبت به پیش از جنگ حدود یک تا دو درصد کمتر باقی ماندند. این رفتار پارادوکسیکال بهخوبی نشان میدهد که در کوتاهمدت، ترس و نااطمینانی ناشی از جنگ موجب افت شدید تقاضای مسکن میشود، در حالی که در سمت دیگر، هزینههای ساخت و مصالح بهطور مداوم در حال افزایش است.
نتیجه آنکه برخلاف تجربه اوکراین، در ایران جنگ کوتاهمدت نه تنها فرصت بازسازی و رونق بخش مسکن را ایجاد نکرد، بلکه رکود پیشین را تشدید کرد و تنها صنایع وابسته به مصالح و نهادههای ساختمانی رشد قیمتی را تجربه کردند. این همان دوگانگی یا پارادوکس بازار مسکن و ساختوساز است که میتواند در صورت تکرار درگیریها باز هم بروز کند: رکود معاملات و افت قیمت ملک، در کنار تورم شدید نهادههای ساختمانی.







