غول بزرگ آلومینیوم (ریوتینتو) دست به دامن رقبا شد!!!

به گزارش بورس نیوز، در سالهای اخیر، بازار جهانی آلومینیوم با نوسانات زیادی روبهرو بوده، اما یکی از مهمترین تحولات اخیر، به تصمیم دونالد ترامپ در تابستان ۲۰۲۵ برمیگردد؛ جایی که رئیسجمهور آمریکا با هدف حمایت از صنایع داخلی، تعرفهای سنگین برابر با ۵۰ درصد بر واردات آلومینیوم اعمال کرد. این تصمیم، نظم سنتی تجارت آلومینیوم در آمریکای شمالی را بههم ریخت.
تا پیش از این، بخش زیادی از آلومینیوم مورد نیاز آمریکا از کانادا وارد میشد؛ جایی که شرکتهایی مثل ریوتینتو با استفاده از برق ارزان و ظرفیت بالا، فلز تولید میکردند و به بازار آمریکا میفرستادند. اما حالا با جهش ناگهانی تعرفه، صادرات از کانادا دیگر بهصرفه نیست و شرکتهای بزرگ مسیر عکس را رفتهاند: بهجای صادرات، از بازار آمریکا آلومینیوم میخرند و همانجا به مشتریهای آمریکایی میفروشند.
ریوتینتو در همین چند ماه، دستکم ۵۰ هزار تن آلومینیوم از بازار داخلی آمریکا خریده؛ بازاری که بهدلیل کمبود عرضه و محدودیت تولید داخلی، قیمتها را تا مرز ۴۲۰۰ دلار در هر تن بالا برده است. این نرخ، حاصل ترکیب قیمت جهانی آلومینیوم در بورس لندن و اضافهبهای منطقهای موسوم به «پریمیوم میدوست» است.
ماجرا دیگر یک تصمیم تجاری ساده نیست؛ بلکه بازار یکپارچه آلومینیوم آمریکای شمالی دچار شکست ساختاری شده و شرکتهایی که زمانی صادرکننده بودند، حالا به واردکننده داخلی بدل شدهاند.
سیاست تعرفهای ترامپ چگونه بازار آلومینیوم آمریکای شمالی را متلاشی کرد؟
تصمیم ترامپ برای اعمال تعرفههای سنگین، زنجیرهای از واکنشها را در یکی از منسجمترین بازارهای منطقهای جهان رقم زد. تجارت میان کانادا و ایالات متحده که سالها با ثبات و سودآوری همراه بود، ناگهان با شوک تعرفهای مواجه شد.
این سیاست در عمل تولیدکنندگان کانادایی را هدف گرفت؛ کشور همسایهای که با برق آبی ارزان و نزدیکی جغرافیایی، سهم اصلی در تأمین آلومینیوم آمریکا داشت.
چرخش استراتژیک ریوتینتو؛ از صادرکننده به خریدار داخلی
شرکت ریوتینتو که پنج کارخانه ذوب و یک پالایشگاه در کبک کانادا دارد، بیش از همه از این سیاست آسیب دید. در یک تصمیم ناخواسته، ریوتینتو بهجای صادرات آلومینیوم خود، از بازار داخلی آمریکا خرید کرده و همانجا به مشتریان تحویل داده است؛ خریدی که بخش عمدهاش از رقبایی، چون آلکوآ، امارات گلوبال و حتی از انبارهای بندری انجام شده است.
دلیل این چرخش روشن است: قیمت جهانی آلومینیوم در بورس فلزات لندن حدود ۲۶۰۰ دلار در هر تن است، اما در آمریکا با اضافهبهای منطقهای، قیمت به حدود ۴۲۰۰ دلار رسیده است. این اضافهبها تنها از ژوئن تا تابستان، بیش از ۸۰ درصد افزایش یافته است.
همزمان، آمریکا فقط چهار کارخانه فعال آلومینیوم دارد که نمیتوانند نیاز بازار را پاسخ دهند. این کمبود ساختاری، واردات را به ستون فقرات بازار آمریکا تبدیل کرده بود و حالا با اعمال تعرفه، توازن کاملاً بر هم خورده است.
ریوتینتو اعلام کرده که تعرفهها در نیمه نخست ۲۰۲۵، ۳۲۱ میلیون دلار هزینه به آنها تحمیل کردهاند. آلکوآ نیز زیان ۱۳۵ میلیون دلاری از این سیاست گزارش داده است؛ نشانهای از آنکه حتی تولیدکنندگان داخلی هم از این حمایتها سودی نبردهاند.
وقتی حمایت از تولید داخلی به ضرر همه تمام میشود
بنابراین، برخلاف هدف اعلامشده دولت آمریکا که از این تعرفهها بهعنوان ابزاری برای «حمایت از تولید داخلی» یاد میکند، واقعیت این است که بازار بهشدت یکپارچه و کارآمد آلومینیوم در آمریکای شمالی اکنون دچار اختلال ساختاری شده است. نهتنها تولیدکنندگان خارجی، بلکه خود شرکتهای آمریکایی نیز از پیامدهای سیاستهای جدید ضربه خوردهاند.
در این شرایط، استراتژی شرکتهایی مثل ریوتینتو که حالا بهجای صادرکننده، نقش خریدار بازار داخلی آمریکا را بازی میکنند بیشتر شبیه واکنشی اضطراری به یک شوک سیاستگذاری است تا یک تصمیم استراتژیک بلندمدت. بازاری که روزی بهدلیل نزدیکی جغرافیایی، زیرساخت حملونقل ارزان، و انرژی پاک قابل اتکا بود، حالا گرفتار تعرفه، افزایش هزینه، و کاهش بهرهوری شده است.
در مجموع، آنچه سیاستگذار آمریکایی بهعنوان «ابزار حمایت از صنعت ملی» معرفی کرده، در عمل باعث شده جریان سنتی تجارت فلز در منطقه شکسته شود و شرکتها برای ادامه بقا به راهحلهای عجیب، کوتاهمدت و پرهزینه روی بیاورند. اینکه این روند تا کجا ادامه پیدا میکند، بستگی به ماندگاری این تعرفهها و سرعت تطبیق شرکتها با نظم جدید دارد.
سیاست تعرفهای بدون زیرساخت، صنعت را از پا درمیآورد
تجربه آمریکا نشان میدهد که اعمال تعرفههای سنگین بر واردات، اگر بدون آمادهسازی زیرساختهای داخلی و بدون توجه به مزیتهای نسبی باشد، نهتنها به رشد تولید داخلی منجر نمیشود، بلکه بازار را آشفته میکند و حتی به خود تولیدکنندگان ضربه میزند.
آمریکا با وجود تعرفه ۵۰ درصدی، همچنان تنها چهار کارخانه فعال آلومینیوم دارد؛ چراکه مشکل اصلی، نه رقابت خارجی، بلکه هزینه بالای انرژی، زمانبر بودن توسعه زیرساخت و نبود صرفه اقتصادی تولید بوده است. در نتیجه، شرکتهایی مثل ریوتینتو و آلکوآ بهجای بهرهمندی از سیاست حمایتی، گرفتار آن شدهاند. این نشان میدهد که سیاستگذاری مؤثر باید بر پایه تحلیل نهادی، توان داخلی و منطق اقتصادی باشد؛ نه واکنشهای مقطعی یا تبلیغاتی.
سیاستگذاران آگاه باشید؛ نظم منطقهای مهمتر از دیوار تعرفهای است
بازار آلومینیوم آمریکای شمالی، یک بازار یکپارچه و منطقهای بود که بهواسطه مزیتهای جغرافیایی، انرژی ارزان و ارتباطات نزدیک بین کانادا و آمریکا شکل گرفته بود. سیاست تعرفهای ترامپ این نظم منطقهای را شکست و شرکتها را به سمت تصمیماتی عجیب، کوتاهمدت و پرهزینه سوق داد.
برای ایران نیز، این تجربه میتواند هشداری جدی باشد: در بازارهایی مثل انرژی، پتروشیمی، سیمان، فولاد یا حتی خودرو، اگر بهجای ایجاد نظم پایدار منطقهای، مدام از ابزارهای ناپایدار و خلقالساعه مثل ممنوعیت صادرات یا عوارض موقت استفاده کنیم، نهتنها بازار خارجی را از دست میدهیم، بلکه تولید داخلی را هم دچار نوسان و بیثباتی میکنیم. حمایت از تولید، بدون اتصال به بازار منطقهای، یک پروژه شکستخورده است.







