سقوط هوش مصنوعی و فروپاشی

بورس نیوز:
در آخرین سرمقاله منتشر شده توسط اکونومیست؛ از زمان ظهور ChatGPT در سال ۲۰۲۲، بازار سهام آمریکا وارد مرحلهای تازه از رشد تاریخی شد؛ رشدی که طی سه سال بیش از ۲۱ تریلیون دلار به ارزش بازار افزود و تمرکز آن بهطرز کمسابقهای بر چند شرکت معدود بود. آمازون، متا، انویدیا و برادکام بهتنهایی بیش از نیمی از این رشد را به نام خود ثبت کردهاند؛ غولهایی که با موج خوشبینی نسبت به هوش مصنوعی به نمادهای «ستارهای» والاستریت بدل شدهاند.
اما این صعود تنها به بازار محدود نبوده است. در نیمه نخست ۲۰۲۵، سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات کل رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا را به دوش کشید. همچنین حدود یکسوم سرمایه جسورانه غربیها در سال جاری روانهی استارتآپهای AI شد. چنین تمرکزی روی یک فناوری نوظهور، یادآور تب داتکام در دهه ۱۹۹۰ است؛ با این تفاوت که امروز لحن سرمایهگذاران حتی اغراقآمیزتر است. برای نمونه، صندوق Sequoia انقلاب هوش مصنوعی را همسنگ انقلاب صنعتی میداند، و تحلیلگرانی، چون گاوین بیکر، صریحتر از همه، آن را رقابت برای خلق یک «خدای دیجیتال» توصیف میکنند.
فاصله رؤیا تا واقعیت
اما واقعیت اقتصادی چندان با این روایتها همخوان نیست. گزارش UBS نشان میدهد که کل درآمد سالانه شرکتهای بزرگ AI در غرب تنها ۵۰ میلیارد دلار است؛ رقمی ناچیز در برابر چشمانداز ۲.۹ تریلیون دلار سرمایهگذاری مراکز داده در جهان طی ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۸. افزون بر آن، تحقیق MIT حکایت از آن دارد که ۹۵٪ سازمانها بازدهی صفر از سرمایهگذاری در GenAI تجربه کردهاند. این عدم تطابق، همان زنگ خطری است که بسیاری از بازیگران بازار از آن سخن میگویند. از تحلیلگران UBS گرفته تا تورستن اسلوک از Apollo و حتی سم آلتمن مدیر OpenAI، همگی به شکلی اذعان کردهاند که ارزشگذاری سهام AI بیش از حد ملتهب شده است؛ به بیان ساده، سهام AI در سال ۲۰۲۵ گرانتر از سهام داتکام در سال ۱۹۹۹ است.
درسهای تاریخ
با وجود این هشدارها، تاریخ نشان داده که حبابها اغلب همزاد نوآوریاند. سرمایهگذاریهای افسارگسیخته در راهآهن بریتانیا (دهه ۱۸۴۰)، برق در آمریکا (اواخر قرن ۱۹) و فیبر نوری در دوران داتکام، همگی موجب ورشکستگی هزاران سرمایهگذار شدند، اما زیرساختها باقی ماند و بعدها بستری برای تحولات بنیادیتر شدند. در واقع، سقوط بازار الزاماً به معنای پایان فناوری نیست؛ بلکه گاهی به معنای تغییر نسل شرکتهای پیشرو است. بسیاری از نامهای بزرگ دوران گذشته، از Vulcatron تا Corning، امروز یا محو شدهاند یا به حاشیه رفتهاند.
چهار عامل تعیینکننده در سرنوشت حباب
اقتصاددانان چهار عامل کلیدی برای سنجش شدت یک بحران برمیشمارند:
جرقه اولیه: اگر یک حباب از طرف سیاستمدارها شکل بگیره، معمولاً ضربههای خیلی سنگینتری به اقتصاد میزنه. حباب هوش مصنوعی در اول فقط از دل فناوری بیرون اومد؛ مثل مقاله معروف سال ۲۰۱۷ یا معرفی ChatGPT در ۲۰۲۲. اما حالا که دولتها هم وارد بازی شدن ـ چه با حمایتهای ترامپ در آمریکا و چه با سرمایهگذاریهای عظیم کشورهای خلیج فارس ـ ماجرا دیگه فقط یک موضوع تکنولوژی نیست و رنگ سیاسی هم گرفته. همین سیاسی شدن میتونه خطر سقوط رو بیشتر کنه.
شدت سرمایهگذاری: سرمایهگذاری AI طی چهار سال اخیر معادل ۳ تا ۴٪ GDP آمریکا بوده است؛ که این عدد بسیار کمتر از سرمایهگذاری راهآهن بریتانیا در دهه ۱۸۴۰ که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی بوده است، اما روند ساخت مراکز داده میتواند این نسبت را بهسرعت بالا ببرد.
دوام دارایی ها: برخلاف خطوط راهآهن یا فیبر نوری که دههها عمر کردند، تراشههای پیشرفته و سختافزارهای AI عمر متوسط ۹ ساله دارند؛ یعنی سرمایهگذاریها بهسرعت مستهلک میشوند.
توزیع زیان: در این موج، برخلاف حبابهای گذشته، بانکها کمتر درگیر هستند. بخش عمده هزینه از محل جریان نقدی شرکتهای بزرگ فناوری یا سرمایهگذاران نهادی (صندوقهای بازنشستگی، بیمهها، ثروتخانوادگی) تأمین میشود. همین موضوع احتمال وقوع بحران بانکی گسترده را کاهش میدهد.
ریسک اقتصاد آمریکا
با این حال، یک ریسک ساختاری نادیدهگرفتنی نیست: ۳۰٪ ثروت خالص خانوارهای آمریکایی در سهام است (در اوج داتکام این نسبت ۲۶٪ بود). از آنجا که رشد مصرف بهشدت وابسته به ثروتمندان شده، هر سقوطی در ارزش سهام AI میتواند مستقیماً موتور مصرف را خاموش کند. براساس برآورد Oxford Economics، به ازای هر دلار تغییر در ثروت مالی، حدود ۱۴ سنت مصرف تغییر میکند. این یعنی سقوط بازار AI میتواند به سرعت به رکود اقتصادی منجر شود.
جمعبندی
هوش مصنوعی چه به رؤیای «خدای دیجیتال» بدل شود و چه نه، یک نکته روشن است: زیرساختهای ایجادشده باقی خواهند ماند. اما تاریخ نشان داده که سرمایهگذاران لزوماً برنده این بازی نیستند و اغلب ستارههای امروز، فردا به حاشیه میروند. پرسش اصلی امروز این است که آیا موج سرمایهگذاری کنونی، سکوی پرتابی برای موج دوم بهرهوری خواهد بود، یا همانند حبابهای گذشته، نخست با سقوطی سنگین، مسیر خود را به آینده باز خواهد کرد.
نویسنده: علیرضا مبصر

