پس از طوفان: غزه، قدرت، و معنای در حال تغییر مقاومت

به گزارش بورس نیوز، از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، درگیری غزه چشمانداز سیاسی و اخلاقی خاورمیانه را دگرگون کرده است. دو سال بعد، این نبرد فراتر از یک رویارویی نظامی تکامل یافته است؛ اینک به جنگی بر سر مشروعیت، روایت، و پایداری یک ایده بدل شده است: مقاومت. امروز، حماس نه صرفاً بهعنوان یک گروه مسلح، بلکه بهعنوان نیرویی سیاسی و نمادین در حال مذاکره برای جایگاه خود در نظم منطقهایِ متزلزل است.
از نظر اقتصادی، اسرائیل بهای سنگینی برای کارزار نظامی خود پرداخته است. روزنامه The Times of Israel گزارش داد که در سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی این کشور تنها یک درصد رشد داشته بسیار پایینتر از پیشبینیهای پیش از جنگ. هزینههای مستقیم جنگ، همراه با خروج سرمایهگذاری خارجی و بسیج صدها هزار نیروی ذخیره، اقتصاد اسرائیل را تحت فشار قرار داده است. هرچند بورس تلآویو اخیراً به رکوردهای تازهای رسیده، این رشد ناشی از خوشبینی سفتهبازانه نسبت به پایان جنگ است، نه بهبود واقعی اقتصاد. در غزه، ویرانی تقریباً کامل است؛ بر اساس گزارش آنکتاد (UNCTAD)، اقتصاد این منطقه در سال ۲۰۲۳ حدود ۲۴ درصد کوچکتر شده و نیازهای بازسازی از دهها میلیارد دلار فراتر رفته است. برای فلسطینیها، هزینهی اقتصادی از تراژدی انسانی جدا نیست: فروپاشی زیرساختها، معیشتها، و خودِ آینده.
از نظر سیاسی، این جنگ راهبرد منطقهای اسرائیل را لرزانده است. «پیمانهای ابراهیم» که زمانی ستون اصلی روند عادیسازی روابط میان اسرائیل و چند کشور عربی بودند اکنون زیر تأثیر تغییر افکار عمومی تضعیف شدهاند. در جهان عرب، عادیسازی روابط با اسرائیل به منبع خشم عمومی بدل شده، نه افتخار. دولتهایی که پیشتر به دنبال روابط پنهان استراتژیک با اسرائیل بودند، اکنون با هزینهی اخلاقی و سیاسی همراهی با رژیمی روبهرو هستند که روزبهروز بیشتر به عنوان دولت مطرود شناخته میشود. در داخل اسرائیل نیز بحران مشروعیت عمیقتر شده است: اعتراضات علیه رهبری نتانیاهو تشدید یافته، و سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵ در برابر سالنی نیمهخالی ایراد شد نمادی آشکار از فرسایش مشروعیت سیاسی.
در همین حال، حماس برخلاف پیشبینیها از فروپاشی، همچنان پابرجا مانده است. با وجود تلفات سنگین در میان رهبران و زیرساختهایش، این جنبش هنوز فعال و از نظر سیاسی مرتبط است. تداوم آن بیانگر یک تحول اساسی است: مقاومت امروز دیگر محدود به مبارزه مسلحانه نیست، بلکه حوزههایی، چون دیپلماسی، جنگ اطلاعاتی و سیاست مشروعیت را نیز دربرمیگیرد. پذیرش مشروط حماس نسبت به پیشنهادهای اخیر آتشبس از جمله بخشهایی از طرح صلح جدید ترامپ برای غزه نشانهای از عملگرایی راهبردی است. حماس در حال آموختن است چگونه در صحنهی جهانی عمل کند، نه بهعنوان بازیگری شکستخورده، بلکه بهعنوان نیرویی که بقای اخلاقی خود را در برابر قدرتی سهمگین حفظ کرده است.
در سطح بینالمللی نیز چشمانداز بهطور چشمگیری دگرگون شده است. پیش از طوفان الاقصی، حمایت از فلسطین بیشتر نمادین بود محدود به بیانیهها و کمکهای انساندوستانه. اما پس از تشدید جنگ، این حمایت به پدیدهای تودهای بدل شد. از اعتراضات دانشگاهی در ایالات متحده تا «ناوگان صمود» که محاصرهی دریایی غزه را به چالش کشید، جامعهی مدنی در سراسر جهان بار دیگر مسئلهی فلسطین را بهعنوان قطبنمای اخلاقی جنوب جهانی زنده کرده است. تحت فشار این جنبشها، چندین دولت اروپایی به سمت بهرسمیتشناختن کشور فلسطین حرکت کردهاند اقداماتی که هرچند محاسبهشدهاند، اما نشاندهندهی قدرت افکار عمومی در بازتعریف گفتمان سیاسیاند.
در همین حال، اقدامات اسرائیل با نظارت حقوقی بیسابقهای روبهرو شده است. نهادهای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری، ابعاد تلفات غیرنظامیان را «نسلکشی» توصیف کردهاند. بیش از ۶۶ هزار فلسطینی کشته شدهاند و ۸۰ درصد از جمعیت غزه آواره گشتهاند. در مقایسه، گسترهی ویرانی از مجموع جنگهای لبنان و عملیاتهای پیشین غزه بیشتر است. تصاویر شهرهای ویرانشده و گورهای جمعی، فهم جهانی از اشغال را بازتعریف کرده است نه بهعنوان مناقشهای سرزمینی، بلکه بهعنوان فروپاشی اخلاقی نظام دولتمحور مدرن.
ورای آمارها، این جنگ تناقضهای بهاصطلاح «نظم قانونمحور جهانی» را برملا کرده است. کاربرد گزینشی قانون و اخلاق سختگیرانه در برابر دشمنان، و خاموش در برابر متحدان اعتبار غرب را از درون فرسوده است. برای بخش بزرگی از جنوب جهانی، غزه به آینهای بدل شده که دههها استاندارد دوگانه در حکمرانی جهانی را بازتاب میدهد. در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا، رهبران روزافزون از فلسطین نه فقط بهعنوان یک تراژدی، بلکه بهعنوان بخشی از تداوم مشترک ضداستعماری سخن میگویند.
با این حال، آینده هنوز نامطمئن است. طرح پیشنهادی ترامپ و مذاکرات جاری شاید آرامشی موقت به همراه آورند، اما بدون عدالت و حاکمیت، هیچ صلحی پایدار نخواهد ماند. این جنگ نسلی را رادیکالتر کرده، اما همزمان وجدان جهانی را نیز بیدار کرده است. صرفِ عملِ زندهماندن در محاصرهی کامل، فلسطینیان را به نمادهایی از ایستادگی در برابر منطق سلطه بدل کرده است.
اکنون که جهان سالگرد طوفان الاقصی را گرامی میدارد، آشکار است که آنچه بهعنوان نبردی منطقهای آغاز شد، به آزمونی برای اخلاق جهانی بدل شده است. اگر سال ۲۰۲۳، سال «طوفان» بود، سال ۲۰۲۵، سال «بیداری وجدان» است. پرسش اکنون این نیست که آیا غزه بازسازی خواهد شد یا نه، بلکه این است که آیا انسانیت بازسازی خواهد شد یا نه.



