بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۸
کد خبر : ۶۴۰۴۷
«سرمایه‎دار» در فرهنگ ایرانی - اسلامی تعریف روشنی دارد. در جامعه ما يك «سرمایه‎دار» تنها به وجه اقتصادی‎اش شناخته نمی‎شود، بلکه وجوه اجتماعی، اخلاقی و سیاسی او نیز در کاربرد این عنوان مؤثر است. به همین دلیل «سرمایه‎دار» با عناوین دیگری چون توليد كننده، سرمایه‎گذار، بازاری، تاجر، پولدار و... متفاوت است. سرمایه‎دار ایرانی، متمکن مدرنی است که سبک زندگی خاصی دارد و دارای جایگاه ویژه‎ای در بدنه قدرت سیاسی و طبقات اجتماعی است.

سرمایه‎داری در ایران سرنوشت غم‎انگیزی دارد که شرح آن در این مجال نمی‎گنجد. آن‎چه به اين فهم جای نگرانی دارد پدیده سابقه‎داری است که به دلایلی، از حاشیه امن و عقبه پر قدرتی برخوردار است.

عنوان مقاله «سرمایه‎دار دائم‎الوضو با تسبیح دانه درشت» نیز به دو دلیل انتخاب شده است. علت اول تصویری است که به‎طور مشابه و نزدیک به هم در ذهن مخاطب ایجاد می‎کند. جامعه ما با این تعبیر از سرمایه‎دار بیگانه نیست. و علت دوم نیز بیان دو ویژگی اساسی از جریان سرمایه‎داری است که به تنهایی گویای حرف‎‎های بسیار است.

از عنوان «دائم الوضو» استفاده شده است که نشانه تأکید این جریان بر مستحبات و نوعی از عبادت و اخلاقیات فردگرایانه است. بر «تسبیح دانه درشت» تأکید شده است چون از نوعی ظاهرگرائی و نمادسازی ارزشی و دینی حکایت می‎کند.

اما سرمایه‎دار دائم الوضو با تسبیح دانه درشت چه ویژگی‎هایی دارد؟ و وجود چنین جریانی چه آسیب‎هایی در جامعه اسلامی به‎وجود خواهد آورد؟

زندگی رازآلود این سرمایه‎دار که تمام حق و حقوق مالش را تنها در صندوق صدقات و کمیته امداد می‎بیند، در دو عرصه قابل تحليل است. عرصه رفتار فردی و عرصه رفتار اجتماعی. رفتار این سرمایه‎دار در هر دو عرصه خطرناک‎تر از سرمایه‎دار کرواتیِ است که زنجیر طلا بر گردن می‎آویزد. و البته چنین کاراکتری به‎دلیل ویژگی‎‎های فردی و اجتماعی که دارد در حال تبدیل شدن به یک نحله و سبک زندگی است و روزبه‎روز بر تعداد این‎گونه افراد افزوده می‎شود.

سرمایه‎دار دائم‎الوضو، تأکید بر رفتار فردی این جریان است. سرمایه‎داری که در حوزه مسائل فردی تلاش می‎کند قلب و دل خود را با رعایت برخی مستحبات تسکین دهد و از این طریق آرامش و اعتماد به نفس دینی و شرعی برای خود کسب کند. فردی که علی‎رغم «منافع رانتی» که بادآورده نصیبش شده است اهل خیرات و نذورات و نماز جماعت و خرجی دادن و هیأت برگزار کردن است. دهه محرم بنگاه دلالی و خرید و فروش خودرو‎های صد‎ها میلیونی‎اش را تعطیل و سیاه‎پوش می‎کند. اهل نذری دادن است و به سفره انداختن و مردم جمع کردن و سخنران آوردن دل خوش است. پایش برسد مسجد و مدرسه هم می‎سازد و نام و نشان «خیر مسجد‎ساز و مدرسه‎ساز» هم کسب می‎کند.

چنین رفتار فردی دو اثر عمده دارد. اول، کسب وجهه اجتماعی – سیاسی است، که شخص را در قامت یک مدال‎آفرین ملی معرفی می‎کند تا جامعه او را به‎عنوان یک ارزش بپذیرد و سبک زندگی‎اش را الگو قرار دهد.

اما اثر جدی‎تر هم دارد که راه را برای اصلاح و هدایت فردی‎اش سخت می‎کند و آن احساس رضایت دینی و ارزشی است که این فرد از زندگی خود کسب می‎کند و همین احساس اجازه نمی‎دهد که او به وظایف اصلی‎اش بیاندیشد. این‎جاست که به فرمایش ائمه معصومین گناهِ گرسنه خوابیدن فقرا بر گردن چنین شخصی و دیگر توانگران است. باید پرسید این فرد مالش را از کجا کسب کرده است و چه میزان حق و حقوق دین و جامعه را داده است؟ چه مقدار از مالش ناشی از خوردن مال یتیم و حق مظلوم و سهم مستضعف است؟ و آیا به غیر از رانت و فساد، چنین حجمی از پول قابل‎جمع است؟

اما او به دادن اسکناس رنگینی به کودک دست فروش کنار خیابان دلخوش است، و به این دست و دلبازیش فخر می‎فروشد. هرچند در این عمل منتی بر کودک نگذارد و برای دیگران نیز آن را جار نزند.

همه دارایی‎اش هم از رانت و فساد باشد بازهم خود را با کمک و اعانه و صدقه پاک می‎بيند و این بدترین نوع پول‎شویی در جامعه اسلامی است. بدترین نوع پول‎شویی این است که فرد جور خود را نبيند و با پول‎‎های کثیف رانتی یتیم‎نوازی کند.

ماجرای چنین فردی، داستان آن دزد سابقه دار در زمان امام صادق (علیه‎السلام) است که هنگام عبور از بازار، دو قرص نان سرقت کرد و دو انار از مغازه‎ای دیگر. اما انار و نان را به فقیر داد، وقتی به او گفتند: این چه‎کاری‎ست؟ گفت: خداوند هر گناه را یک کیفر، ولی ثواب را ۱۰ برابر پاداش می‎دهد.

من با آن دو نان و دو انار، چهار گناه کردم، ولی به فقیر که دادم، چهل ثواب بردم. چهار گناه از چهل ثواب که کم شود، ۳۶ ثواب باقی می‎ماند. حضرت به او گفتند: تو به کتاب خدا جاهلی، پاداش ۱۰ برابر، برای کسی است که کارش بر اساس تقوا باشد. مگر نشنیدی خدای عزوجل می‎فرماید: «إنما یتقبل الله من المتقین.»

مفهوم این حکایت تاریخی در اقتصاد سیاسی امروز قابل‎مشاهده است. جریان سرمایه‎ای که با عمل به مستحبات و نذری و مجلس گرفتن، خود را بی‎نیاز از تکالیف اصلی می‎بیند. این آرامش درونی و اعتماد به نفس دینی - بخوانید توهم - است که او را هر روز رانتی‎تر از گذشته می‎کند.
اثر اجتماعی زندگی این فرد نیز رفع‎کننده تناقض ارزش‎‎های اخلاقی با سبک زندگی سرمایه‎داری است. این نوع زندگی نگاه انتقادی به سرمایه‎داری را تبدیل به غبطه خوردن و انگشت حسرت گزیدن می‎کند. این نوع سرمایه‎داری است که مصلحت را آن‎چنان فربه می‎کند که حاضر است با «خوداجتهادی» و در هر زمانی به قاعده «اکل میته» با آمریکا هم پای میز مذاکره بنشیند.

اسلامی که این جریان ترویج می‎کند همان سرمایه‎داری به علاوه ۱۷ رکعت نماز و نوافل است و هیچ تعارضی با اسلام اشرافی ندارد. بی‎ام‎و ۲۰۰ میلیون تومانی سوار می‎شود و هر روز صبح صدقه سالم ماندن خود و ماشینش را به کودک گل‎فروش سر چهارراه می‎دهد. به اسم تأکید اسلام بر زیبایی جز کت شلوار برنددار یک میلیون تومانی تن نمی‎کند. معتقد است پیامبر اکرم بر عطر و خوش‎بویی تأکید داشته است و به همین دلیل عطر زیر ۵۰۰ هزار تومان به خود نمی‎زند. به چادر همسر و یا همسرانش اهمیت می‎دهد و برای آن‎ها ساعت ۶۰ میلیون تومانی می‎خرد و سرتاپای‎شان را طلا می‎گیرد. مهمان را حبیب خدا می‎داند و برای عروسی پسرش هواپیما به دوبی چارتر می‎کند و برای همه دوستان و آشنایان در هتل پنج ستاره این شهر عروسی همراه با موسیقی مجاز می‎گیرد.

به سفر اهمیت می‎دهد و در تقویم سفر‎های سالیانه‎اش مکه و مدینه و آنتالیا و... را همزمان برنامه‎ریزی می‎کند. تأکید اسلام بر خانه‎‎های بزرگ را شنیده است و به همین دلیل در آپارتمان زعفرانیه‎اش با متری ۱۱ میلیون تومان، با استخر معلق و آشپزخانه مرکزی و باغ پرندگان زندگی می‎کند و البته سر در خانه‎اش حک کرده است «و إن یکاد الذین...»

اما زندگی اجتماعی - سیاسی این جریان تأسف‎انگیزتر است. سرمایه‎داری با تسبیح دانه درشت همان ظاهرسازی برای مشروعیت بخشیدن به رانت‎خواری بی‎حد و اندازه است. جریانی که به سبب نوع زندگی شخصی و تعلقات ظاهرا دینی و دست و دل‎بازی‎هایش، از سیاسیون و بدنه قدرت نیز دلبری می‎کند.

این جریان همواره در قدرت است. هم برای سازندگی خرج می‎کند هم برای اصلاحات و هم مهرورزی. هم معتقد است آزادی سیاسی مهم‎تر از توسعه اقتصادی است و همان به «می‎شود و می‎توانیم اقتصادی» اعتقاد دارد. در هر دولتی با هر گرایشی نقش‎آفرینی می‎کند. یک پای ثابت قدرت است و قدرت نیز سر سفره اوست. تعلق رانتی وصف ناپذیری به بدنه قدرت دارد و البته از همین منبع قدرت نیز روزی لقب لژیونر بخش خصوصی و موتور محرکه اصل ۴۴ را می‎گیرد و روزی هم برای دور زدن تحریم‎ها «بنتن و مردعنکبوتی» می‎شود و با همین القاب نیز از هر نوع بازرسی و حسابرسی می‎رهد. 
جريان سياسي كه به اين قماش وابسته باشد به هيچ وجه قابل اعتماد نيست. تند ترين شعارها را مي دهد و اما براي ماندن در قدرت و حفظ منافع سياسي و اقتصادي پاي هر معامله اي مي نشيند. 

چنین جریانی با اقتصاددانان نئولیبرال وطنی نیز به خوبی پیوند می‎خورد و به همین طریق به هر نوع رفتار رانتی خود سبقه علمی می‎دهد و حتی روابط و تعاملات نامشروع خود را تبدیل به نهاد و قانون می‎کند.

از نئولیبرال‎‎های وطنی حمایت می‎کند، چون آن‎ها معتقدند که دستمزد نیروی کار در مقراض دو تکه عرضه و تقاضا تعیین می‎شود نه باحق‎الزحمه واقعی و سبد هزینه‎‎های زندگی‎اش و البته اعتقاد دارد که کارگری که در این مقراض دو تکه از بین رفت و به خاک سیاه نشست را باید مستمری ماهانه داد.

این جریان معتقد است نئوکلاسیک‎ها همان حرف ائمه و پیامبران را می‎زنند و این جمله پیامبر اکرم که قیمت‎ها در آسمان تعیین می‎شود را حجتی بر آزاد‎سازی قیمت‎ها و بازار آزاد می‎دانند و بی‎آن‎که ده‎ها روایت و حدیث دیگر و سبک حکومت‎داری ائمه را ببینند، هر نوع گران‎فروشی و احتکار و تورم و ... را به اسم قواعد بازار مشروع می‎دانند و دست خدا را در آن می‎بینند و البته از بازار میوه و تره‎بار خود، هر شب جمعه چند صندوق سیب و پرتقال در امام‎زاده صالح شمیران توزیع می‎کنند.

ربا را دشمنی با خدا و بلکه بالاتر از دشمنی می‎دانند چون شنيده است که نئوکلاسیک‎ها از بهره می‎گویند و نه ربا و به همین دلیل بانک‎داری و بهره دادن و بهره گرفتن را چون شیر مادر حلال می‎دانند و هر روز یک بانک جدید تأسیس می‎کنند.

با اقتصاد متعارف هیچ مشکلی ندارند و از این‎که اقتصاد متعارف از رقابت کالا‎های داخلی با خارجی می‎گوید به‎عنوان علم جهان شمول دفاع می‎کنند و البته در این رقابت همواره نقش رقیب خارجی و وارد‎کننده کالا‎های خارجی را بازی می‎کنند.

معادن و انفال را با هزار حیله و نیرنگ از دست مدیران فاسد خارج می‎کنند و بی‎آن‎که استاندارد‎ها و حداقل‎‎های کار برای کارگران معدن را فراهم آورند ده‎ها نفر را در این معادن به‎کار می‎گیرند و بعد هم که تعدادی از این کارگران زیر خروار‎ها خاک و سنگ مدفون شدند، مزورانه برای‎شان حجله شهادت برپا کرده و برای زن و فرزندان‎شان تقاضای مستمری از دولت می‎کنند.

در یک جمله از اقتصاد لیبرال حمایت می‎کنند چراکه این اقتصاد دین را هم در کنار صد‎ها متغیر دیگر می‎پذیرد و زندگی سرمایه‎داری به‎علاوه ۱۷ رکعت نماز را برای‎شان تئوریزه می‎کند و به آن‎ها اجازه می‎دهد که در کنار کسب و کارشان، صندوق صدقات نصب کنند و کمیته امداد را به‎عنوان یک نهاد انقلابی دوست بدارند.

درنتیجه گسترش چنین جریانی از سرمایه‎داری است که امروز مانور ثروت و نمایش اشرافی‎گری یک ارزش تلقی می‎شود و در ساحت علم نیز همه‎چیز در خدمت جریان سرمایه قرار می‎گیرد و از درون دولت نیز جز عدالت اعانه‎ای و صدقه‎ای، آن‎هم در تبعیض‎آمیزترین شکل آن هیچ نمی‎تراود.
منبع:سایت الف
اشتراک گذاری :
ارسال نظر