بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۳
وقتی دیپلماسی جایش را به خوداتکایی می‌دهد؛

چگونه ایرانی‌ها امروز غرب را می‌بینند

چگونه ایرانی‌ها امروز غرب را می‌بینند
در گرمای تیرماه تهران، واژه «اسنپ‌بک» دیگر فقط اصطلاحی حقوقی در جلسات سازمان ملل نیست؛ از نانوایی‌ها تا کافه‌های شهر شنیده می‌شود. برای ایرانی‌ها، این کلمه نه یادآور مفاد برجام، که معادل تورم، کمبود دارو و فرصت‌های از دست‌رفته است؛ و پاسخی که از کوچه و خیابان می‌آید روشن است: جنگ نمی‌خواهیم، اما روی پای خودمان می‌ایستیم.
کد خبر : ۲۹۸۱۰۷
نویسنده :
پیمان صالحی - کارشناس ارشد فلسفه سیاسی غرب

بورس نیوز:

در یک بعدازظهر داغ پنجشنبه در اواسط ژوئیه، وقتی از میدان انقلاب تهران، قلب پرجنب‌وجوش بازار کتاب شهر بیرون می‌آیم، تازه نسخه‌ای از کتاب علیه لیبرالیسم نوشته جان ککس را خریده‌ام. وقتی یک تاکسی زرد را صدا می‌کنم، راننده به جلد کتاب نگاهی می‌اندازد و لبخند می‌زند:

«این علیه غربه یا علیه خودمونه؟»

لحنش سبک است، اما زیرمتن حرفش سنگین. گفت‌وگوی کوتاه‌مان به‌سرعت به سمت تهدید تحریم‌های دوباره تحت مکانیسم «اسنپ‌بک» کشیده می‌شود؛ مکانیزمی که برای فعال شدن، نیازی به اجماع کامل شورای امنیت ندارد.

واژه «اسنپ‌بک» که پیش‌تر محدود به سالن‌های سازمان ملل و صفحات پر از اصطلاحات حقوقی توافق‌های هسته‌ای بود، حالا در خیابان‌ها، نانوایی‌ها و کلاس‌های درس تهران طنین‌انداز شده است. پس از پایان آتش‌بس جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در ژوئن، کشور‌های اروپایی استدلال کردند که فعال‌سازی دوباره این مکانیزم برای جلوگیری از تشدید هسته‌ای ضروری است. اما برای ایرانی‌هایی مثل من، این واژه یعنی تورم ناگهانی، ناپدید شدن دارو‌ها و نابودی رویاها. یعنی مجازات بدون روند قضایی.

در طول آن روز گرم تابستانی، با بازاریان، دانشجویان، مادران و دیگر مردم عادی‌ای صحبت کردم که بار‌ها ضربه‌های ناگهانی و ناکامی دیپلماسی را تجربه کرده‌اند.

در سال‌های اخیر، فاصله سیاسی و عاطفی میان ایران و غرب از سطح دیپلماسی فراتر رفته است. چیزی که زمانی به عنوان اختلاف هسته‌ای یا رقابت منطقه‌ای دیده می‌شد، به احساسی عمیق‌تر تبدیل شده: حس خیانت، سرخوردگی و بی‌اعتمادی در میان مردم عادی ایران.

توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ موسوم به «برجام» در سال ۲۰۱۸، وقتی آمریکا به طور یک‌جانبه خارج شد، فروپاشید؛ در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بار‌ها تأیید کرده بود که ایران به طور کامل پایبند بوده است. بازگرداندن تحریم‌های گسترده خارج از چارچوب سازمان ملل، به بسیاری از ایرانی‌ها نشان داد که واشنگتن هرگز به دیپلماسی با حسن نیت پایبند نبوده است.

اما برخلاف انتظارات بسیاری در غرب که فکر می‌کردند جنگ ۱۲ روزه باعث هرج‌ومرج یا فروپاشی داخلی می‌شود، نتیجه برعکس بود: مردم متحد شدند؛ و حالا که تهدید تحریم و انزوا دوباره رشد کرده، یک پیام مشترک در هر گوشه تهران شنیده می‌شود: ما جنگ نمی‌خواهیم. ما فقط می‌خواهیم زندگی‌مان را بسازیم. با آرامش. با انتخاب. با احترام.

رسانه‌های غربی معمولاً ایران را یا یک حکومت متخاصم یا یک جمعیت سرکوب‌شده در آستانه شورش معرفی کرده‌اند. روایت‌ها بر محور اشاعه هسته‌ای، تهدید موشکی و اقدامات نظامی منطقه‌ای بوده‌اند. برخی حملات اسرائیل را واکنشی به حمایت ایران از گروه‌های مسلحی مانند حماس و حزب‌الله دانسته‌اند، اما این تحلیل به ندرت در گفتمان داخلی ایران دیده می‌شود. اینجا بسیاری باور دارند که بمباران بخشی از یک راهبرد گسترده‌تر برای تغییر رژیم و تضعیف کشور بوده است. بسیاری هم معتقدند اسرائیل با استفاده از نفوذ لابی‌هایش در آمریکا، می‌کوشد ایران را از نظر دیپلماتیک و اقتصادی منزوی کند تا جمهوری اسلامی نهایتاً فروبپاشد.

بازدیدکنندگان از ایران احتمالاً از دیدن تناقض‌های فراوان با روایت‌های غالب غربی شگفت‌زده می‌شوند. ایران میزبان بلندترین برج خاورمیانه بعد از برج خلیفه دبی است، آموزش عمومی رایگان و خدمات درمانی تقریباً همگانی دارد، و حتی به دورافتاده‌ترین روستا‌ها اینترنت و انرژی می‌رساند.

آمار بانک جهانی نشان می‌دهد بیش از ۹۵ درصد شهرنشینان و روستاییان ایران به برق، گاز لوله‌کشی و خدمات موبایل دسترسی دارند. تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۷۰ میلیون ایرانی به اینترنت پرسرعت موبایل دسترسی داشتند، و دولت برای گسترش مخابرات به مناطق روستایی از سوی یونسکو مورد تقدیر قرار گرفته است. نرخ باسوادی بزرگسالان ایران در سال ۲۰۲۲ بیش از ۸۸ درصد بوده در مقایسه با ۸۶ درصد در عراق و تنها ۳۷ درصد در افغانستان.

البته این آمار‌ها مشکلات واقعی اقتصادی و اجتماعی کشور را توجیه نمی‌کنند، اما تصویر ساده‌انگارانه «ایران عقب‌مانده یا شکسته» را به چالش می‌کشند. درک این تنش میان سختی و کرامت، کلید فهم نگاه ایرانی‌ها به غرب است.

 

«من به سیاست اهمیت نمی‌دهم، من به بچه‌هایم اهمیت می‌دهم»

 

همان روز در اواسط ژوئیه، با دوستانم امیرحسین و امیرضا در یک کافه کوچک که بین برج‌های اداری نزدیک میدان ونک، در شمال‌غرب مرفه تهران پنهان شده، قرار می‌گذارم. خیابان‌ها از حالت عادی خلوت‌ترند. نوعی حس دلواپسی در هواست.

امیرحسین، متولد ۱۹۹۷، تحلیلگر مالی در شرکتی وابسته به بورس تهران است.‌

می‌گوید: «با هر شعله‌ور شدن اوضاع منطقه، بورس سقوط می‌کند. وقتی جنگ ۱۲ روزه شروع شد، بازار کاملاً تعطیل شد. مشتری‌ها ضرر کردند، ما هم همین‌طور. حتی نمی‌توانی برای یک ساعت بعدت برنامه‌ریزی کنی».

به او می‌گویم که قبلاً به مذاکره ایمان داشتم، اما حالا بعد از اینکه آمریکایی‌ها و متحدانشان ما را مقصر خروج از برجام دانستند، دیگر به آنها اعتمادی ندارم.

امیرحسین سر تکان می‌دهد و جرعه‌ای از قهوه‌اش می‌نوشد و اضافه می‌کند: «ما سیاسی نیستیم. فقط یک اقتصاد پایدار می‌خواهیم. اما تحریم‌ها، تورم و ترس از آینده… دارند ما را از پا درمی‌آورند».

امیرضا، متولد ۱۹۹۵، فوتبالیست حرفه‌ای سابق است. آرزوی مربیگری در خارج از کشور را داشت و در عمان آموزش دیده بود. اما با افزایش سرسام‌آور قیمت بلیت هواپیما و سقوط ارزش پول ملی که حاصل تحریم‌ها و خروج یک طرفه‌ی آمریکا از برجام است، حالا دیگر نمی‌تواند ایران را ترک کند. در جریان جنگ با اسرائیل در ژوئن، مقامات ایران اینترنت را قطع کردند و امیرضا یک دوره آموزشی آنلاین پولی با یک مربی اروپایی را از دست داد.

اسرائیل و آمریکا ادعا کردند که در حملات خود به ایران، فقط سایت‌های نظامی و هسته‌ای کلیدی را هدف قرار داده‌اند. اما از میان بیش از ۱۰۰۰ کشته، ۴۳۶ نفر غیرنظامی بودند.

یکی از آنها پرنیا عباسی ۲۳ ساله از تهران بود. او در بانک کار می‌کرد و شعر می‌سرود. به پوشش آزاد و مو‌های بدون حجاب مشهور بود و شبیه زنانی بود که در سال ۲۰۲۲ برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» به خیابان‌ها آمده بودند. او همراه خانواده‌اش در حملات هوایی اسرائیل به تهران کشته شد.

مریم، دوست صمیمی عباسی که قرار بود صبح روز مرگش او را ببیند، به یاد می‌آورد: «ساختمانشان فرو ریخت. دیدم اول بدن او را بیرون آوردند، بعد برادرش را. حتی نتوانستند به پدر و مادرش برسند تا وقتی که بولدوزر آوردند».

مرگ عباسی روایت غربی مبنی بر «هدف‌گیری دقیق و جراحی‌شده» در جنگ را در هم شکست. برای بسیاری از ایرانی‌ها، این نقطه عطفی در نگاهشان به رسانه‌های فارسی‌زبان مثل «ایران اینترنشنال» و «بی‌بی‌سی فارسی» بود. همان شبکه‌هایی که در سال ۲۰۲۲ به بسیج زنان کمک کرده بودند، حالا به کسانی تریبون می‌دادند که پشت بمب‌ها بودند. برای خیلی‌ها، این نابخشودنی بود.

یکی از زنان به من گفت: «قبلاً می‌گفتند به زن‌هایی مثل پرنیا اهمیت می‌دهند، اما وقتی کشته شد، هیچ نگفتند».

بعد از خداحافظی با دوستانم در کافه، در کوچه‌های کم‌نور تهران قدم‌زنان به خانه برمی‌گردم. نزدیک نانوایی محله‌ام، گروهی از مردان مشغول بحث درباره «اسنپ‌بک» هستند.

یکی از آنها، در حالی که تکه‌ای نان می‌کند، می‌گوید: «می‌گن به خاطر سلاح هسته‌ایه. ولی پاکستان هم داره، چرا اونا رو نمی‌زنن؟ این به خاطر سلاح نیست، به خاطر سلطه‌ست. می‌خوان همه رو زیر پاشون نگه دارند».

به راه رفتن ادامه می‌دهم تا میدان انقلاب، جایی که با مریم، کارمند بیمه و مادر دو فرزند، ملاقات می‌کنم.‌

می‌گوید: «من به سیاست کاری ندارم. به بچه‌هام اهمیت میدم. با این قیمت‌ها، اجاره‌ها و قبض‌ها، به سختی نفس می‌کشم. بعد از همه اون مذاکره‌ها، [آمریکا]باز هم به ما حمله کرد. فقط می‌خوام ایران روی پای خودش بایسته. دیگه هیچ توهمی به غرب ندارم».

 

داستان ایران را نمی‌توان به سانتریفیوژها، موشک‌ها یا مذاکرات تقلیل داد

 

این داستان یک ملت است که هویت سیاسی‌اش در حافظه طولانی یک تمدن ریشه دارد. مردمی که خود را نه صرفاً به‌عنوان شهروندان یک دولت مدرن، بلکه به‌عنوان وارثان یک امپراتوری باستانی و سنت‌های معنوی می‌بینند که بر کرامت، ایثار و عدالت تأکید دارد.

در این نگاه، دشمن فقط ایالات متحده نیست، بلکه آن چیزی است که بسیاری آن را «هژمونی غرب» می‌نامند؛ هژمونی‌ای که به‌دنبال محو هویت اسلامی ایرانی است. قدرت‌های غربی، در تکرار خطا‌های محاسباتی‌شان، اغلب نتوانسته‌اند این واقعیت را درک کنند و همچنان ایران را با عینک کهنه «تهدید» و «مهار» می‌بینند.

کشور‌های اروپایی استدلال می‌کنند که فعال‌سازی دوباره مکانیزم اسنپ‌بک برای حفظ فشار بین‌المللی و جلوگیری از تشدید هسته‌ای ضروری است. اما برای بسیاری در ایران، این استدلال پوچ به‌نظر می‌رسد. آنها این را ابزاری سیاسی می‌بینند که به‌طور انتخابی و علیه کشور‌های ضعیف‌تر به‌کار می‌رود.

در گفت‌و‌گو با ایرانی‌ها، فقط بی‌اعتمادی جمعی‌شان به غرب پس از آخرین حملات آمریکا و اسرائیل را نمی‌شنویم، بلکه نوعی «جدایی روانی» گسترده‌تر را هم احساس می‌کنیم. بسیاری از ایرانی‌ها، به‌ویژه نسل‌های جوان، دیگر منتظر تغییر از سوی غرب نیستند. در عوض، از «خوداتکایی» هم روانی و هم اقتصادی صحبت می‌کنند؛ رویکردی که در میانه سختی‌ها به‌دنبال راه‌حل‌های بومی است.

این خوداتکایی می‌تواند به‌معنای استفاده از اپلیکیشن‌های داخلی به جای پلتفرم‌های ممنوع‌شده باشد، یا افزایش تولید کالا‌های داخلی در مواجهه با محدودیت واردات. در سطح حکومتی، این گفتمان پیرامون مدل «اقتصاد مقاومتی» شکل گرفته است؛ مدلی که بر تولید داخلی، معاملات تهاتری با متحدان غیرغربی، و جدایی بلندمدت از نظام‌های غربی تأکید دارد. ایران در سال‌های اخیر روابطش با روسیه و چین را عمیق‌تر کرده، اما بسیاری مسکو را فرصت‌طلب و پکن را صرفاً معامله‌گر می‌دانند. فعلاً این روابط به‌عنوان ضرورت‌های راهبردی پذیرفته شده‌اند، نه اتحاد‌های ایدئولوژیک.

آنچه ایران مطالبه می‌کند و جهان باید با آن روبه‌رو شود نه تسلیم شدن در برابر شروط غرب از طریق فشار یا تحریم، بلکه به‌رسمیت شناختن است. به‌رسمیت شناختن یک گفتمان متفاوت، ریشه‌دار در «حاکمیت تمدنی» نه «همسویی با لیبرالیسم».

اعضای شورای امنیت، از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان، به ایران تا ۲۹ اوت مهلت داده‌اند تا برنامه هسته‌ای خود را محدود کند. توافق ۲۰۱۵ اجازه نمی‌دهد چین یا روسیه اسنپ‌بک را وتو کنند و از آنجا که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد، این کشور هم دیگر قدرت وتو ندارد.

اما برای بسیاری از ایرانی‌های عادی، مثل امیررضا فوتبالیست سابق، تهدید تحریم‌ها بیش از آنکه سیاسی باشد، شخصی است:

«تحریم‌ها فقط اقتصاد را نمی‌شکنند، بلکه فرصت‌ها را می‌دزدند».

اشتراک گذاری :
گزارش خطا
اخبار مرتبط
با همکاری مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای و زیست‌بوم نوآوری کشورصورت گرفت:
 انعقاد تفاهم نامه‌ای در جهت ارتقای علمی
معافیت مالیاتی سرمایه‌گذاران در پایین دست ظرفیت خوبی برای توسعه این بخش است پرداخته است
گزارش نشست سهم نوآوری و فناوری در پیشران توسعه صنعتی کشور در ایران پتروکم‌؛
معافیت مالیاتی سرمایه‌گذاران در پایین دست ظرفیت خوبی برای توسعه این بخش است پرداخته است
کریدور زنگزور؛ چالش تازه قفقاز و مسیر‌های پیش‌روی ایران
کاهش درآمد ترانزیتی ایران با فعال شدن کریدور زنگزور تحت مدیریت واشنگتن؛
کریدور زنگزور؛ چالش تازه قفقاز و مسیر‌های پیش‌روی ایران
ارسال نظر