کریدور زنگزور؛ چالش تازه قفقاز و مسیرهای پیشروی ایران

بورس نیوز:
توافق اخیر کریدور زنگزور در کاخ سفید با میانجیگری دونالد ترامپ و حضور رهبران ارمنستان و آذربایجان، یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی در دهههای اخیر را رقم زد. این توافق که با هدف اعلامیِ صلح پایدار میان دو کشور صورت گرفت، در عمل مسیری تازه در روابط منطقهای گشود که پیامدهای آن مستقیماً بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران اثر میگذارد. کریدور زنگزور، گذرگاهی استراتژیک از خاک ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان که جمهوری آذربایجان را به ترکیه و آسیای میانه متصل میکند، اکنون با سرمایهگذاری و مدیریت انحصاری ایالات متحده شکل میگیرد. این تحول، ایران را از مسیر زمینی سنتی باکونخجوان کنار میگذارد و یکی از ابزارهای مهم ژئوپلیتیکی تهران در تعاملات قفقاز را تضعیف میکند.
پیشتر، مسیر ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان از خاک ایران عبور میکرد و این مسیر برای تهران نهتنها درآمد ترانزیتی به همراه داشت، بلکه امکان اثرگذاری بر موازنه قوا در منطقه را فراهم میساخت. با فعالشدن کریدور زنگزور تحت مدیریت واشنگتن، ایران نهتنها این اهرم را از دست داده بلکه با حضور پایدار آمریکا در مرزهای شمالی خود روبهرو میشود؛ حضوری که ابعاد امنیتی و اطلاعاتی آشکاری دارد و موازنه قدرت منطقهای را تغییر میدهد. این حضور برای واشنگتن تنها یک پروژه اقتصادی نیست، بلکه بخشی از استراتژی بلندمدت نفوذ در قفقاز جنوبی و کاهش نقش روسیه و ایران در این منطقه است.
تهدیدهای ناشی از این تحول چندلایه است. در بعد اقتصادی، ایران با کاهش درآمدهای ترانزیتی و از دست دادن بخشی از جایگاه خود بهعنوان پل زمینی بین خلیج فارس، قفقاز و آسیای میانه مواجه میشود. این وضعیت میتواند جذابیت ایران را برای سرمایهگذاران خارجی کاهش دهد و موقعیت کشور در طرحهایی همچون کریدور شمالجنوب را تضعیف کند. در بعد ژئوپلیتیکی، این توافق بخشی از پروژه بزرگتر اتصال «جهان ترک» است که از ترکیه تا آسیای میانه امتداد مییابد و حذف ایران از این زنجیره، عمق استراتژیک کشور در شمالغرب را کاهش میدهد. در بعد امنیتی، استقرار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در این کریدور، امکان رصد تحرکات مرزی و حتی تلاش برای نفوذ یا تحریک تنشهای قومی را افزایش میدهد. در بعد سیاسی، ارمنستان که تا پیش از این یکی از معدود شرکای استراتژیک ایران در قفقاز بود، اکنون بهشکل بیسابقهای به آمریکا و متحدانش وابسته میشود و این امر میتواند بر تمایل ایروان به همکاری نزدیک با تهران اثر منفی بگذارد.
با وجود این تهدیدها، این تحول الزاماً به معنای بستهشدن همه راهها برای ایران نیست. مدیریت هوشمندانه و چندلایه بحران میتواند بخشی از این فشار را خنثی کند و حتی فرصتهای جدیدی بیافریند. نخستین اقدام ضروری، تثبیت و تقویت فوری محور ایرانارمنستان است. سرمایهگذاری در زیرساختهای مرزی، توسعه جادهها و خطوط ریلی و امضای توافقات اقتصادی و امنیتی بلندمدت با ایروان، میتواند جایگاه مرز ایرانارمنستان را بهعنوان یک شریان حیاتی حفظ کند. این اقدام باید با پیشنهادهای جذاب اقتصادی همراه باشد تا ارمنستان صرفاً به غرب وابسته نشود.
در کنار این، فعالسازی دیپلماسی منطقهای برای ایجاد مسیرهای موازی و ائتلافهای جایگزین اهمیت ویژه دارد. همکاری سهجانبه با روسیه و آذربایجان یا با ارمنستان و هند میتواند پروژههای ترانزیتی موازی ایجاد کند که بخشی از فشار کریدور زنگزور را کاهش دهد. ایران همچنین باید تکمیل کریدور شمال جنوب، بهویژه راهآهن رشتآستارا را در اولویت قرار دهد تا مسیر اصلی اتصال خلیج فارس به روسیه و اروپا همچنان از خاک ایران عبور کند. جذب سرمایهگذاری از چین و هند در این پروژهها میتواند جایگاه کشور را در شبکههای حملونقل بینالمللی تثبیت کند.
در حوزه امنیتی و رسانهای، تقویت توان پایش و کنترل تحرکات در مرزهای شمالغربی و مقابله فعال با پروژههای فرهنگی و هویتی مرتبط با «جهان ترک» ضروری است. روایت ایران از ضرورت حفظ حاکمیت ملی و ثبات منطقهای باید در رسانههای منطقهای و بینالمللی بازتاب یابد تا افکار عمومی نسبت به پیامدهای بلندمدت این توافق آگاه شوند. این اقدام علاوه بر بعد رسانهای، یک ابزار بازدارندگی نرم در برابر تلاشهای آمریکا و متحدانش خواهد بود.
توافق کریدور زنگزور در ظاهر ابتکاری برای صلح است، اما در عمق، بازطراحی ژئوپلیتیک قفقاز به نفع آمریکا و ترکیه و به زیان ایران را دنبال میکند. با این حال، اگر تهران با رویکردی فعال، سریع و چندسطحی وارد عمل شود، همچنان میتواند نقش خود را در معادلات منطقهای حفظ کرده و حتی با استفاده از ظرفیتهای موجود، بخشهایی از موقعیت از دسترفته را بازسازی کند. اکنون زمان آن رسیده که ایران، همزمان با واقعبینی نسبت به تهدیدها، با نگاهی راهبردی به فرصتهای باقیمانده، برای حفظ جایگاه خود در قفقاز جنوبی برنامهریزی کند؛ اقدامی که میتواند این چالش را به فرصتی برای بازتعریف نقش ایران در منطقه تبدیل نماید.
پایان مطلب
نویسنده: پیمان صالحی - کارشناس ارشد فلسفه سیاسی غرب