بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۵

کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران در آئینه نقدینگی دلاری

کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران در آئینه نقدینگی دلاری
همه می‌دانند که رشد مداوم نقدینگی به‌عنوان موتور محرک تورم عمل می‌کند و هر جا که این موتور روشن بماند، دیر یا زود دود تورم در زندگی خانوار‌ها و صورت‌های مالی بنگاه‌ها دیده می‌شود.
کد خبر : ۲۹۸۸۹۷
نویسنده :
محمدرضا بیک وردی

به گزارش بورس نیوز، در اقتصاد ایران، نقدینگی همواره یکی از مهم‌ترین متغیر‌های کلان بوده که نه‌تنها در سطح سیاست‌گذاری بلکه در ذهن عموم مردم و سرمایه‌گذاران نیز جایگاهی ویژه دارد. همه می‌دانند که رشد مداوم نقدینگی به‌عنوان موتور محرک تورم عمل می‌کند و هر جا که این موتور روشن بماند، دیر یا زود دود تورم در زندگی خانوار‌ها و صورت‌های مالی بنگاه‌ها دیده می‌شود.

با این حال، آنچه در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه عمومی قرار گرفته، تغییر شکل و ارزش واقعی نقدینگی است. به عبارت دیگر، اگرچه رقم نقدینگی ریالی روزبه‌روز بزرگ‌تر شده، اما ارزش دلاری آن در مسیر نزولی قرار گرفته و همین مسئله تصویری متفاوت از آنچه در ظاهر دیده می‌شود، ترسیم کرده است.

 

روند پول و شبه پول در اقتصاد ایران


نگاهی به روند نقدینگی طی دهه گذشته نشان می‌دهد که حجم پول و شبه‌پول در اقتصاد ایران رشد سرسام‌آوری داشته است. در سال ۱۳۹۰ کل نقدینگی کشور حدود سه هزار هزار میلیارد ریال بود، اما در سال ۱۴۰۳ این رقم به بیش از ۱۱۰ هزار هزار میلیارد ریال رسید. یعنی طی سیزده سال، نقدینگی بیش از سی برابر شد. در نگاه اول این رشد حیرت‌انگیز به نظر می‌رسد و به‌خوبی نشان می‌دهد که سیاست‌های مالی و پولی کشور عملاً از مهار این متغیر بازمانده‌اند. اما اگر همین نقدینگی را بر اساس نرخ ارز آزاد به دلار محاسبه کنیم، ماجرا کاملاً فرق می‌کند. ارزش دلاری نقدینگی در اوج خود در سال ۱۳۹۶ بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار بود، اما در سال‌های بعد و به‌ویژه پس از جهش‌های ارزی ۱۳۹۶، این عدد به شدت کاهش یافت و در سال ۱۴۰۲ به محدوده ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار رسید.

 

کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران در آئینه نقدینگی دلاری

 

این افت ارزش دلاری چند معنا دارد. نخست آنکه کاهش نقدینگی دلاری نشان می‌دهد قدرت خرید واقعی در اقتصاد ایران نسبت به ارز‌های خارجی کاهش یافته است. اگر در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰، نقدینگی دلاری در سطحی قرار داشت که می‌توانست معادل حجم بالایی از کالا‌ها و خدمات بین‌المللی باشد، امروز همان نقدینگی با وجود رشد ریالی گسترده، به‌مراتب ارزش کمتری در مقیاس جهانی دارد. دوم آنکه کوچک شدن نقدینگی دلاری بازتابی روشن از کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران در مقیاس بین‌المللی است. وقتی حجم نقدینگی دلاری از حدود ۳۵۰ میلیارد دلار به نزدیکی ۱۳۰ میلیارد دلار کاهش می‌یابد، در واقع به این معناست که وزن مالی و ظرفیت اقتصاد ایران در مقایسه با سایر کشور‌ها به‌طور قابل توجهی کمتر شده است.


روند رشد نقدینگی نقطه به نقطه


کاهش نقدینگی دلاری به هیچ وجه به این معنا نیست که تورم در داخل کشور کنترل شده یا رشد نقدینگی مهار شده است. داده‌های رشد نقطه به نقطه نقدینگی نشان می‌دهد که این متغیر در سال‌های اخیر همواره بالای ۳۰ درصد بوده و در مقاطعی حتی به ۴۲ درصد هم رسیده است. به عبارت دیگر، در داخل اقتصاد ایران، نقدینگی همچنان با سرعتی بسیار بالا رشد کرده و به‌طور مستقیم عامل افزایش سطح عمومی قیمت‌ها بوده است؛ بنابراین ما با پدیده‌ای دوگانه روبه‌رو هستیم: نقدینگی اسمی رشد شدید دارد و تورم داخلی را تغذیه می‌کند، اما ارزش دلاری آن کاهش یافته و تصویر متفاوتی در مقیاس جهانی ارائه می‌دهد.

 

 

کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران در آئینه نقدینگی دلاری

 

علل این روند دوگانه را باید در چند عامل جست‌و‌جو کرد. یکی از عوامل اصلی، جهش‌های مکرر نرخ ارز است. هر بار که نرخ ارز به‌واسطه تحریم‌ها، کاهش درآمد‌های نفتی یا سیاست‌های پولی انبساطی افزایش یافته، ارزش دلاری نقدینگی سقوط کرده است. برای مثال، در سال ۱۳۹۷ و با جهش نرخ دلار از حدود ۴ هزار تومان به بالای ۱۵ هزار تومان، نقدینگی دلاری یکباره افت کرد. در سال‌های بعد هم با ادامه فشار تحریم‌ها و کسری‌های بودجه‌ای که از طریق استقراض از بانک مرکزی جبران شد، هم نقدینگی ریالی رشد کرد و هم ارزش دلاری آن باز هم پایین‌تر آمد.

عامل مهم دیگر به سیاست‌های مالی دولت بازمی‌گردد. کسری بودجه مزمن که عمدتاً از طریق چاپ پول یا افزایش پایه پولی تأمین شده، یکی از موتور‌های همیشگی رشد نقدینگی است. دولت‌ها به دلیل محدودیت در منابع ارزی و مشکلات ساختاری در تأمین مالی، بار‌ها به بانک مرکزی متوسل شده‌اند و همین مسئله به شکل مستقیم رشد نقدینگی را رقم زده است. در این میان، بانک‌ها هم با خلق اعتبار و اعطای تسهیلات بعضاً غیرمولد، به این روند دامن زده‌اند. نتیجه آنکه رشد نقدینگی هر سال ادامه پیدا کرده و حتی در مقاطع کاهش نسبی رشد اقتصادی، این متغیر همچنان به مسیر صعودی خود ادامه داده است.


تفسیر روند نقدینگی دلاری


پیامد‌های این روند برای سرمایه‌گذاران بورسی بسیار مهم است. وقتی نقدینگی دلاری در کف تاریخی قرار دارد، توان آن برای ایجاد نوسان در بازار ارز و طلا کمتر از گذشته است. به همین دلیل در کوتاه‌مدت می‌توان انتظار داشت که بازار ارز با ثبات نسبی بیشتری مواجه باشد. این ثبات به نوبه خود می‌تواند برای بازار سهام فرصتی ایجاد کند، زیرا یکی از بزرگ‌ترین ریسک‌های سرمایه‌گذاران، یعنی شوک‌های ارزی، تا حدودی تعدیل می‌شود. با این حال، تجربه اقتصاد ایران نشان داده که چنین وضعیت‌هایی پایدار نیست. در صورت بروز شوک‌های جدید مانند تشدید تحریم‌ها، کاهش صادرات نفت یا افزایش شدید هزینه‌های دولت، ممکن است بار دیگر فشار بر پایه پولی افزایش یابد و نقدینگی ریالی جهشی تازه را آغاز کند. در آن صورت، نقدینگی دلاری هم دوباره مسیر صعودی می‌گیرد و این بار می‌تواند موج جدیدی از تورم و بی‌ثباتی را ایجاد کند.

در سال‌های اخیر، با رسیدن نقدینگی دلاری به محدوده ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار، روند این متغیر بار دیگر صعودی شد. افزایش نقدینگی دلاری در حالی رخ داد که هم‌زمان نقدینگی ریالی نیز همچنان در حال رشد بود؛ بنابراین این وضعیت به‌روشنی نشان می‌دهد که میانگین نرخ دلار در اقتصاد کاهش یافته است. به بیان دیگر، رشد هم‌زمان نقدینگی ریالی و دلاری تنها زمانی ممکن است که نرخ ارز نزولی باشد. در اسفند ۱۴۰۳ نیز شاهد همین روند بودیم، به‌طوری که نقدینگی دلاری در محدوده ۱۰۹ میلیارد دلار برآورد شد. تازه‌ترین گزارش بانک مرکزی نیز حکایت از آن دارد که نقدینگی دلاری به حدود ۱۳۰ میلیارد دلار رسیده است؛ رقمی که در مقایسه با اسفند نشان‌دهنده کاهش میانگین نرخ دلار و تقویت نسبی ارزش پول ملی است.

از زاویه‌ای دیگر، باید به این نکته توجه داشت که کاهش نقدینگی دلاری به معنای کاهش وزن اقتصاد ایران در بازار‌های جهانی است. وقتی نقدینگی دلاری در مقیاس بین‌المللی کوچک می‌شود، به این معناست که ظرفیت اقتصاد ایران برای تأثیرگذاری بر جریان سرمایه‌گذاری خارجی، تجارت و حتی تعاملات مالی محدودتر شده است. برای سرمایه‌گذار بورسی این نکته مهم است، زیرا آینده شرکت‌های بورسی و صنایع مختلف در گرو تعاملات بین‌المللی و توان اقتصاد در جذب سرمایه خارجی است.

 

سخن پایانی


جمع‌بندی این داده‌ها برای سرمایه‌گذاران آن است که وضعیت فعلی را باید هم فرصت و هم تهدید دید. فرصت از آن جهت که کاهش نقدینگی دلاری و ثبات نسبی ارز می‌تواند فضای کوتاه‌مدت آرام‌تری برای بورس ایجاد کند. تهدید از آن جهت که هر لحظه ممکن است با تغییر شرایط سیاسی یا اقتصادی، این آرامش به هم بخورد و نقدینگی مازاد راهی بازار ارز یا طلا شود. در چنین شرایطی، بهترین استراتژی برای سرمایه‌گذاران، نگاه میان‌مدت و بلندمدت به بازار سرمایه و پرهیز از تصمیم‌گیری‌های هیجانی است.

اشتراک گذاری :
گزارش خطا
اخبار مرتبط
ریسک‌های سیاسی، بزرگ‌ترین تهدید سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه
تبعات روانی و سیاسی مکانیسم ماشه فراتر از تحریم‌های آمریکا است؛
ریسک‌های سیاسی، بزرگ‌ترین تهدید سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه
بازار سبز اما بی‌رمق؛ رشد شاخص در غیاب نقدینگی واقعی
خبرسازی علیه بازار؛ از CFT مشروط تا واگذاری‌های تکراری خودروسازان؛
بازار سبز اما بی‌رمق؛ رشد شاخص در غیاب نقدینگی واقعی
بحران اعتماد در بورس با سیاست‌گذاری دستوری عمیق‌تر شده است
تورم، بهره بالا و ناترازی انرژی مثلث بحران بورس ایران؛
بحران اعتماد در بورس با سیاست‌گذاری دستوری عمیق‌تر شده است
ارسال نظر