بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴
به بهانه دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر؛

«مثل آینده تصمیم بگیرید»/ پوستر امید یا نمایش هماوردی ناکارآمد؟

«مثل آینده تصمیم بگیرید»/ پوستر امید یا نمایش هماوردی ناکارآمد؟
در حالی‌که یک دیوارنگاره بزرگ در یکی از شلوغ‌ترین میادین تهران با این شعار نصب شده است: مثل آینده تصمیمم بگیرید»، واقعیت سیاسی و اقتصادی روز‌های اخیر نشان می‌دهد این شعار بیشتر شبیه یک قاب تزئینی است تا یک دستور کار اجرایی. وقتی سیاستمداران رده‌بالا مشغول رقابت‌های جناحی، بیانیه‌خوانی و بازسازی جایگاه سیاسی خود‌ هستند، مردم عادی هر ماه به صف‌های طولانی پرداخت اجاره، خرید مایحتاج و تسویه اقساط نگاه می‌کنند _ قربانیان اصلی این نمایش.
کد خبر : ۳۰۰۷۲۹
نویسنده :
عرفان رجبی

به گزارش بورس نیوز، دیوارنگاره‌ای که در میدان ولیعصر تهران نصب شده و چهره‌های سیاست‌ورز را دور یک میز نشان می‌دهد؛ شعاری که قرار است دعوت به همفکری و تصمیم‌گیری آینده‌نگر باشد، اما آیا عملیاتی است؟


تصویر و پیام؛ دو مواجهه‌ متضاد


بنری که قولِ «تصمیم‌گیری آینده‌نگر» می‌دهد، یک پیام ساده، اما قدرتمند ارسال می‌کند: «بیایید با هم برای آینده تصمیم بگیریم.»، اما در میدان عمل چه می‌بینیم؟ رقابت‌های سیاسی که انگیزه‌شان تحکیم قدرت و حفظ یا بازپس‌گیری جایگاه است — نه لزوماً حل معضلات اقتصادی مردم. شعار همفکری وقتی معنا دارد که نهاد‌های قدرت از منازعات صِرف عبور کنند و به شیوه‌ای هماهنگ و پاسخگو وارد میدان اصلاحات اقتصادی شوند؛ اما اکنون، تناقض میان فرم و محتوا عیان است.

 


بازیگرانِ صحنه: از برنامه‌محوری تا نمایشِ خط‌کشِ جناحی


در سه‌چهار ماه اخیر، بازیگران مطرح سیاسی فرصت را برای بازتوزیع پیام‌های انتخاباتی و تثبیت نفوذشان غنیمت شمرده‌اند. نمونه‌ها خاموش و پنهان نیستند:

•    سعید جلیلی همچنان با لحن یک نامزد یا برنامه‌ریز انتخاباتی عمل می‌کند؛ ارائه برنامه‌ها و سخنرانی‌هایی که بیشتر یادآور آمادگی برای میدان رقابت است تا مشارکت سازنده در حل مسائل جاری.

•    محمدباقر قالیباف در هر فرصتی نقاط ضعف رقیبان را برجسته می‌کند و به‌جای تمرکز بر راهکار‌های عملی برای بازار مسکن یا نقدینگی، وقت خود را صرف تقابل با اشخاص و نهاد‌ها می‌کند.

•    علی لاریجانی و دیگر چهره‌های سابق نهاد قانون‌گذاری نیز در فضای رسانه‌ای به مناقشه‌های قدیمی دامن می‌زنند و گاهی به بیان خصومت‌های شخصی می‌پردازند.

•    در کنار اینها، حسن روحانی نیز که هنوز فکر می‌کند دولتش بر سر کار است، ماهانه با برخی وزرای سابقش به جلسات رسانه‌ای و ارائه پیام‌های بیانیه‌وار می‌پردازد که به‌جای آرامش‌بخشی، اغلب موجب پررنگ‌تر شدن اختلافات و سردرگمی افکار عمومی می‌شود.
نتیجه؟ به‌جای «اتاقِ فکرِ ملی» که مسئله‌محور باشد، تصویری از «به‌هم‌زبانی» مدیریتی و تلاش برای امتیازگیری سیاسی در افق دیده می‌شود.

 


اقتصاد دردمند: وقتی مردم هزینه اختلافات را می‌پردازند


در حالی‌که عرصه سیاست داخلی پر از جنجال است، شاخص‌های زندگی روزمره مردم وضع خوشایندی ندارند:

•    ریال به یمن نوسانات پی‌درپی بازار ارز و آشفتگی سیاست‌های ارزی، ارزش خود را از دست داده؛ قدرت خرید خانوار‌ها افت کرده و پس‌انداز عملاً حکم برگه‌ای بی‌ارزش را یافته است.

•    تورم مزمن و افسارگسیخته هزینه‌ سبد خانوار را به‌شدت بالا برده و هر بار که خبر از "کنترل" این پدیده شنیده می‌شود، روند قیمت‌ها جلوتر از وعده‌ها حرکت می‌کند.

•    بازار مسکن برای اکثریت جامعه غیرقابلِ دستیابی شده است؛ قیمت‌های عجیبِ رهن و اجاره، خانواده‌ها را به تهِ استقراض می‌راند و اجاره‌بها به یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های پایانِ ماه بدل شده است.

•    در کنار اینها، فروپاشی یا بحران در برخی مؤسسات مالی (از جمله پرونده‌ها و مسائل مرتبط با مؤسسات ورشکسته یا تحت فشار) و اخباری نظیر انحلال یا بازسازی بانک‌ها، موجب تشدید بی‌ثباتی در اعتماد مردم به نظام مالی شده است.

این شرایط اقتصادی، نه‌تنها فشار روزمره را افزایش داده، بلکه روند تصمیم‌گیری‌های بلندمدت خانوارها_از سربرآوردن طرح‌های سرمایه‌گذاری تا فرزندآوری و خرید خانه_ را مختل کرده است.

 


فساد پنهان و فروپاشی اعتماد عمومی


درست در زمانی که همگرایی سیاسی می‌توانست سازوکاری برای مهار فساد و بازگرداندن اعتماد عمومی فراهم کند، اختلافات جناحی به حاشیه‌سازی پرونده‌ها و کاهش شفافیت دامن زده است. موارد متعددی از فساد اقتصادی (در سطوح مختلف) در گوشه‌وکنار خبرساز شده است؛ اما هرگاه تمرکز نهاد‌های تصمیم‌گیر و رسانه‌ها معطوف به زد و بند‌های سیاسی باشد، مبارزه مؤثر و شفاف با مفاسد بزرگ متوقف می‌ماند. نتیجه طبیعی این خلأ، کاهش سرمایه اجتماعی و افزایش بدبینی عمومی است: مردم دیگر نمی‌دانند به کدام نهاد اعتماد کنند.

 



عرصه بین‌المللی و هراس اجتماعی: دو عاملِ تشدیدکننده


وضعیت خارجی کشور _ از فشار‌های اقتصادی بین‌المللی تا کاهش ظرفیت تعاملات بانکی و تجاری_ بار مشکلات داخلی را سنگین‌تر می‌کند. همزمان، هراس اجتماعی گسترده (نسبت به آینده اقتصادی، اشتغال و امنیت اجتماعی) موجب شده که سطح اضطراب عمومی بالا بماند و بدنه جامعه هر روز کمتر به وعده‌ها باور داشته باشد. در چنین فضایی، هر شعار پرطمطراقی، چون "مثل آینده تصمیم بگیرید" نیازمند اثبات عینی در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی است تا فراتر از شعار بایستد.

 



قربانیانِ واقعی: مردم عادی


وقتی سیاستمداران مشغولِ امتیازگیری و پیام‌رسانی انتخاباتی‌اند، چه کسی به اجاره پایانِ ماه، قسط‌های عقب‌افتاده، هزینه درمان و تغذیه فرزندان فکر می‌کند؟ پاسخ تلخ است: مردم. طبقه متوسط و ضعیف جامعه روزبه‌روز در معرض آسیب بیشتر قرار می‌گیرند؛ کسانی که دیگر وقت بحث جناحی را ندارند و تنها انتظارِ یک چیز را دارند: ثبات اقتصادی و مدیریت مسئولانه.

 


از شعار تا عمل: پیش‌نیاز تحقق "تصمیم‌گیری مثل آینده"

 


اگر قرار است "مثل آینده تصمیم بگیریم" معنادار شود، چند شرط حداقلی لازم است:

۱.     شفافیت و پاسخگویی:

 نهاد‌ها باید مکانیسم‌های شفاف گزارش‌دهی و پاسخگویی را فعال کنند تا مردم بفهمند تصمیمات چگونه و با چه توجیهی اتخاذ می‌شود.

۲.     کاهش منازعات نمایشی:

رقابت سیاسی باید به سازوکار‌های نهادمند منتقل شود؛ مناظره و پیشنهاد برنامه باید جایگزین بیانیه‌خوانی و تندروی‌های رسانه‌ای شود.

۳.     تمرکز بر اولویت‌های اقتصادی:

 کنترل تورم، سیاست ارزی منسجم، حمایت از بازار مسکن و احیای ثبات نظام بانکی باید در صدر دستور کار قرار گیرد.

۴.     مقابله جدی با فساد:

بدون برخورد قاطع و شفاف با فساد ساختاری، هر گونه ادعای آینده‌نگری بی‌معنی خواهد بود.

۵.     ایجاد امید و بازسازی سرمایه اجتماعی:

سیاست‌گذاران باید با گام‌های ملموس و کوتاه‌مدت، امید را بازگردانند؛ وعده بدون اقدام معنایی ندارد.

 


حرف آخر: پوستر میدان ولیعصر باید تبدیل به برنامه شود


بنرِ میدان ولیعصر می‌گوید "مثل آینده تصمیمم بگیرید"؛ پیامِ امیدوارکننده‌ای که می‌تواند نقطه شروع گفت‌وگوی ملی باشد. اما وقتی سیاستمداران زمان خود را صرف تثبیت موقعیت جناحی و رقابت‌های صفر و یکی می‌کنند، این شعار فقط یک تزئین شهری بیش نیست. قربانی نهایی این بازی نه سیاسیون که مردم‌اند: کسانی که شب‌ها با دغدغه اجاره و قسط به رختخواب می‌روند و صبح با ترس از کاهش بیشتر قدرت خرید از خواب بیدار می‌شوند.

اگر آینده را می‌خواهیم، کافی است یک گامِ عملی برداریم: به‌جای کل‌کلِ سیاسی، برنامه‌ریزی‌های شفاف، گفت‌وگوی ملی حولِ راه‌حل‌های اقتصادی و اقدامِ عملی برای کاهش فشار معیشتی را آغاز کنیم. تنها در آن صورت است که شعار "مثل آینده تصمیم بگیرید" از پوسترِ میدان به متنِ سیاست واقعی تبدیل خواهد شد_ و مردم خواهند دید که آینده‌ای بهتر نه در شعار که در عمل طراحی و اجرا شده است.

اشتراک گذاری :
گزارش خطا
ارسال نظر