دلایل متمرکز شدن سرمایهها بر روی سهامهای بزرگ و بنیادی چیست؟

به گروه بورسنیوز، وضعیت سرمایهگذاری به طور قابل توجهی نسبت به ماههای گذشته دچار تغییر شده است. یکی از مهمترین عوامل، حجم و ارزش معاملات است که پس از گذراندن سال دشوار و ناپایدار ۱۴۰۳، در سال ۱۴۰۴ به نقطهای جدید رسیده است. این میزان گردش مالی به وضوح نشاندهنده تحولات مثبت در بازار و افزایش اعتماد سرمایهگذاران میباشد، اما حفظ این روند نیازمند تداوم شرایط اقتصادی و سیاسی مناسب و بهبود عملکرد شرکتها خواهد بود. اخیرا نشانههایی از ورود سرمایههای جدید به بازار مشاهده شده است، اما هنوز این جریان مالی به تثبیت رشد بازار کمک نکرده است.
رضا روحی، کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با بورسنیوز اظهار داشت: قبل از هرگونه تصمیمگیری در خصوص استراتژی سرمایهگذاری، توجه به این نکته ضروری است که جذب سرمایههای جدید از خارج بازار هنوز با چالشهایی مواجه است. حتی برخی از سرمایهگذاران کنونی با وجود اخبار مثبت، از استفاده از اعتبار یا فروش بخشی از داراییهای خود در صندوقهای طلا و درآمد ثابت نیز خودداری میکنند. این وضعیت نشاندهنده انتظار سرمایهگذاران از خارج بازار برای شرایط پایدارتر است تا بتوانند با اطمینان بیشتری اقدام به خرید کنند.
وی همچنین افزود: در این شرایط، نقدشوندگی داراییها برای سرمایهگذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل، تمرکز جریان پول بر روی سهمهای بزرگ و بنیادی بیشتر است، چرا که این نمادها با انتشار اخبار مثبت، با رشد قوی مواجه میشوند و در شرایط منفی نیز قابلیت نقدشوندگی خود را حفظ میکنند. اگر روند بازار مثبت و پایدار باقی بماند، احتمال هدایت سرمایهها به سمت سهمهای کوچکتر نیز وجود دارد.
روحی به وابستگی تصمیمگیریهای اقتصادی به متغیرهای سیاسی اشاره کرد و گفت: این وابستگی یکی از بزرگترین چالشهای فعالان اقتصادی در ایران است. علاوه بر فضای مذاکرات، مسائلی چون ناترازی ارز، بودجه و بانکها همچنان به عنوان چالشهای اقتصادی مطرح هستند. همچنین، نگرش حاکمیت به نقش بخش خصوصی و چگونگی حمایت از آن، میتواند تأثیر قابل توجهی بر آینده اقتصادی کشور داشته باشد.
وی روند بازار را به این صورت تحلیل کرد: با نزدیک شدن به مراحل حساس مذاکرات، هیجان اولیه بازار کاهش یافته است، اما هر خبر جدیدی میتواند روند معاملات را تحت تأثیر قرار دهد. سرمایهگذاران باید بر اساس سناریوهای مختلف تصمیمگیری کنند. اگر مذاکرات به نتایج مثبت و سریعتری منجر شود، ماندن در بازار و استفاده از اصلاحهای مقطعی فرصت خرید مناسبی خواهد بود. اما اگر مذاکرات با چالشهای زیادی مواجه شود، سرمایهگذاری باید با احتیاط بیشتری انجام شود و ورود به بازار با اعتبار بالا توصیه نمیشود. در صورت شکست مذاکرات، سرمایهگذاران باید ریسکهای خود را مدیریت کرده و گزینههایی همچون صندوقهای طلا را مدنظر قرار دهند.
برای تثبیت روند صعودی بازار، حضور مداوم و مستمر جریان پول ضروری است. در صورتی که سرمایهگذاران نهادی و جریان پول قوی وارد سهمهای بزرگ شوند، به تدریج سرمایهها به سمت نمادهای کوچکتر بنیادی نیز روانه خواهند شد. توافق احتمالی در مذاکرات میتواند بستر مناسبی برای رشد بیشتر سهمهای کوچک فراهم کند. دو عامل کلیدی در این روند مؤثر خواهد بود: ورود سرمایههای جدید که به افزایش حجم معاملات کمک میکند و رشد نسبت قیمت به درآمد (P/E) که افزایش ارزشگذاری شرکتها را به همراه خواهد داشت.
فردین آقابزرگی گفت: اگر توافق سیاسی منجر به کاهش نرخ بهره، رشد P/E و افزایش نقدینگی شود، سهمهای کوچک نیز میتوانند در میانمدت و بلندمدت بازدهی خوبی برای سهامداران به ارمغان آورند. اما باید توجه داشت که هنوز در ابتدای این مسیر قرار داریم و این تحولات بهطور کامل محقق نشده است. در حال حاضر، بهترین رویکرد بررسی دقیق وضعیت نمادها و تدوین استراتژی متناسب با روند بازار است. سرمایهگذاران باید به گزارشهای مالی سالانه توجه کافی داشته باشند، چرا که اولین موج رشد سهمهای کوچک احتمالاً پس از انتشار این گزارشها آغاز خواهد شد.
همچنین وی افزود: در شرایطی که عمق بازار کاهش یافته و جریان پول محدود است، سرمایهگذاران در تلاشند تا نقدشوندگی داراییهای خود را حفظ کنند. به همین دلیل، پول به سمت نمادهای بزرگ حرکت میکند، چرا که این سهمها حتی در سنگینترین بحرانها نیز قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند. صندوقهای حمایتی مانند تثبیت توسعه و سهامداران عمده نقش مهمی در این روند ایفا میکنند، زیرا در زمان افت شدید بازار باید اقدام به جمعآوری صفهای فروش نمایند. این اقدام موجب میشود که مدیران دارایی و صندوقها خرید سهام بزرگ را معادل با خرید دارایی نقدشونده در نظر بگیرند. به همین خاطر، سرمایههای ورودی به بازار عمدتاً در محدوده ۳۰ تا ۴۰ سهم اصلی متمرکز شدهاند که خود باعث کاهش نوسانات این نمادها شده است.
آقابزرگی گفت: با ادامه این روند، سایر سهمهای کوچک و متوسط که از نظر بنیادی ارزش بالایی دارند، چندان مورد توجه قرار نخواهند گرفت. این مسئله ناشی از عملکرد نهاد ناظر و صندوقهای اهرمی است که در حمایت از شرکتهای بزرگ نقش غیرمستقیمی را ایفا میکنند. در نتیجه، بدنه حرفهایتر بازار که قصد دارد از شاخص کل پیشی بگیرد، ناچار است به سمت سهمهایی با ریسک بالاتر حرکت کند، اما در نهایت از روند اصلی بازار عقب خواهد ماند.
این کارشناس خاطرنشان کرد: در سالهای اخیر، بسیاری از سهمهای کوچک با شرایط بنیادی قوی، به نسبتهای P/E بسیار جذابی رسیدهاند که ظرفیت رشد بالایی را برای آنها فراهم میکند. با این حال، برای تحقق این رشد، چند پیششرط وجود دارد. نخست، باید فضای اقتصادی به سطحی از خوشبینی برسد که جریان پول به بازار تزریق شود. دوم، صندوقهای سرمایهگذاری باید توانایی بیشتری برای خرید سهام خارج از محدوده شرکتهای بزرگ داشته باشند تا توزیع سرمایه در بازار به تعادل برسد. در صورت تحقق این شرایط، مسیری جدید برای بازار شکل خواهد گرفت که میتواند فرصتهای جذابی را در نمادهای کوچک ایجاد کند.
آقابزرگی تأکید کرد: در صورت تغییر فاز تحولات سیاسی، احتمال رشد سریع سهمهای کوچک بیشتر از نمادهای بزرگ خواهد بود، زیرا این نمادها تاکنون از رشد قابل توجهی محروم بودهاند. بنابراین، سرمایهگذاران باید از همین حالا به شناسایی سهمهای منطقی و ارزشمند بپردازند تا در صورت بروز تحولات مثبت، آماده سرمایهگذاری مؤثر باشند.
براساس گزارش بورسنیوز، در حال حاضر، عدد شاخص کل بازتابدهنده وضعیت واقعی سبدهای سرمایهگذاران نیست. دلیل این امر، حضور گسترده صندوقهای تثبیت توسعه، حقوقیها و صندوقهای اهرمی در سهام بزرگ است که موجب شده تنها ۳۰ تا ۴۰ شرکت در کانون توجه قرار گیرند. سازمان بورس نیز با اعمال قوانین مختلف از جمله دامنه نوسان و حجم مبنا، فضای بازار را به سمت شاخصسازی سوق داده است. این روند موجب شده که سرمایهگذاران به جای توجه به نمادهای متنوع، تنها به سمت سهام بزرگ حرکت کنند. برای اصلاح این شرایط، لازم است که قوانین بازار به گونهای تغییر یابند که امکان رشد متوازنتر در تمامی بخشهای بازار فراهم شود.
انتهای پیام/





